ایرج پسر فریدون
ایرَج (در اوستایی: Airiya؛ در پهلوی: Ērič) بر پایه اسطورههای ایرانی کوچکترین فرزند فریدون بود. فریدون قلمروش را بین سه فرزندش ایرج، سلم و تور تقسیم کرد. کشور ایران در این تقسیمبندی به ایرج رسید. سلم و تور به ایرج رشک بردند، و ایرج جهت دلجویی پیش برادران رفت ولی تور سرش را برید. بعدها منوچهر نوهٔ ایرج آن دو را به کین ایرج کشت.
ایرج پسر فریدون | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | ایرج |
نامهای دیگر | ائیریه |
منصب | شهریار |
دودمان | فریدونیان |
آئین | کیشمهر |
تختگاه | آمل |
آرامگاه | سه گنبدان ساری |
ملیت | ایران |
سایر اطلاعات | |
شناخته شده | محبت به برادران |
نتیجه ملاقات | مهمان کشی |
بانی قتل | تور |
محرک قتل | سلم |
نتیجه | هلاکت ایرج |
علت مرگ | کشتهشدن بدست تور و سلم |
دوره | پیشدادی |
خانواده | |
نام نیا | آبتین |
نام پدر | فریدون |
نام مادر | ارنواز |
همسر | سهی، ماهآفرید |
برادران | سلم، تور |
نوه | منوچهر |
پیش از | منوچهر |
پس از | فریدون |
ریشهٔ نام
نام ایرج از ریشه آریا با واژگانی همچون ایران همخانوادهاست.[1] نام ایرج را از ریشهٔ ēr به معنای آزاده و نجیب آوردهاند. فریدون به دلیل خوی او چنین نامی را بر ایرج نهادهبود.
ایرج در اوستا
فروردینیشت کهنترین نوشته ای است که در آن نامی از ایرج برده شده است و در آن فرهوشی منوچهر ستوده میشود و نام پدر او ائیریه (ایرج) به یادآورده میشود.
ایرج در شاهنامه
داستان ایرج یکی از داستانهای اندوهبار و سوگناک شاهنامه است. فردوسی در این داستان ایرج را انسانی صلحدوست و مهربان و اهل مدارا معرفی کردهاست.[2] از ۱۰۶۸ بیتی که فردوسی دربارهٔ دوره فرمانروایی فریدون سروده حدود ۷۹۹ بیت به تقسیم کردن جهان توسط فریدون بین پسران و پیامدهای آن مربوط است.[3] فریدون برای سه پسر پس از آن که در پی آزمونی همسرانی از یمن برمیگزیند، با آزمونی دیگر که آستانه هشیاری و بیدار ماندن بود، ایرج سربلند بیرون آمد؛ پس روم و خاور[4] را به سلم، توران و چین را به تور و ایران و دشت نیزهوران (تا اندازه ای برابر میانرودان یا عراق امروزی) را به ایرج میبخشد. ایران از دیگر قلمروها آبادتر است و پادشاهی بر این نقطه بمنزله پادشاهی بر هفت کشور بود و کسی که فرمانروای ایران باشد فرمانروای جهان بود. این مسئله برای سلم و تور گران آمد:
بجنبید مر سلم را دل ز جای | دگرگونهتر شد به آیین و رای | |
دلش گشت غرقه به آز اندرون | به اندیشه بنشست با رهنمون | |
نبودش پسندیده بخش پدر | که داد او به کهتر پسر تخت زر |
سلم و تور این ناخرسندی را به پدر بازگو کردند، ایرج برای دلجویی به دیدار برادرانش رفت. در نشست سه جانبه ایرج تلاش کرد تا با آنان از در دوستی و برادری درآید، ولی آن دو نپذیرفتند. تور در نزد سلم تخت زرین را بر سر ایرج کوبید سپس با خنجری آبگون سر از تن ایرج جدا کرد و آن را در صندوقی برای پدر فرستاد. فریدون از اندوه از دست دادن پسر بسیار گریست ولی چون پیر بود نمیتوانست انتقام او را بگیرد پس آنقدر شکیباماند تا منوچهر زاده شد و فریدون او را به جنگ سلم و تور فرستاد. منوچهر با آن دو جنگید و آنها را یکی پس از دیگری کشت و فریدون نیز پادشاهی را به او بخشید.[5]
همانندی با دیگر اسطورههای هندواروپایی
مسئله تقسیم قلمرو میان فرزندان در دیگر اسطورههای هندواروپایی همتاهایی دارد. برای نمونه هرودوت نمونهٔ سکایی این تقسیم کشور را خبر میدهد. همچنین در افسانههای ژرمن نیز چنین اسطورهای دیده میشود.
پانویس
- «ایرج در دانشنامه ایرانیکا | Articles». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ مارس ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۳.
- طالبی و نقیپور، مجله چیستا، بهمن ۱۳۷۰، شماره ۸۵، صفحات ۵۵۴ تا 558
- جلال متینی، مجله ایرانشناسی، بهار ۱۳۷۰، شماره ۹، صفحات ۱۴۸ تا ۱۵۹
- در شاهنامه، بر خلاف تصوّر خاور به مفهوم مغرب و باختر به مفهوم مشرق است. بیت مزبور صریحاً اشاره به مشرق محل برآمدن خورشید دارد: سپیده چو از باختر بردمید … طلایه سپه را به هامون ندید
- ایرج گلسرخی، روایت شاهنامه به نثر جلد ۱، انتشارات علم ۱۳۸۱
- شاهنامه. جلد اول. فریدون، ص ۲۱
منابع
- شاپور شهبازی، مقالهٔ ایرج در دانشنامهٔ بریتانیکا(انگلیسی)؛ واپسین بازنگری:۱۵ دسامبر ۲۰۰۴
- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.