همای دختر بهمن
هلاله پادشاه زن ایرانی، هفتمین پادشاه کیانی است که نامش را «همای چهر آزاد» نیز گفتهاند گذشته پر افتخار ، آورده اند که چون کیانیان بر منطقه ای در سپیدان فارس مسلط گشتند پادشاه کیانی که دارای دو دختر به نامهای هما وهرا بود منطقه های اطراف را به دو دختر بخشید همایجان را به هما و هرایجان را به هرا، هما روستای سر تلی را پایتخت خود قرار داد و روستای دهپاگاه را که مرغزاری زیبا ودارای چشم اندازی دل انگیز بود به پایگاه نظامی خود تبدیل کرد و مرکز اصلی نظامیان روستای دهپاگاه به هزار خانه مشهور شد که الان آن را حصارخانه می نامند. هما آب بادنا را توسط تونلی با قطر تقریبی 10 اینچ از زیر کوه عبور داد و به پایتخت خود روستای سر تلی و به هزار خانه در روستای دهپاگاه آورد. خزانه هما در چند کیلومتری تخت در تپه ای به نام تل گرد قرار داشت که بعضی از پیران شاهد آن بودند که انگلیسی ها آن را به یغما بردند . اسناد تاریخی وجود دارد که سپاهی از همایجان در جنگ چالدران شرکت کردهاند ، هما در سی سال پادشاهیش هرگز خطایی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و سلامت زندگی میکردهاند ؛ دوران زندگی همای نقطه تلاقی میان مستندات تاریخی با متون شاهنامه است. بعضی از محققان همای را به سلاله هخامنشیان ربط میدهند. این برهه از تاریخ به ویژه دوران همای بسیار مغشوش و آمیخته به روایات جعلی و غرضآلود است:[1]
به بیماری اندر بمرد اردشیر | همی بود بیکار تاج و سریر | |
همای آمد و تاج بر سر نهاد | یکی راه و آیین دیگر نهاد[2] |
همای چهر آزاد | |
---|---|
ملیت | ایران، (آریا) |
سایر اطلاعات | |
شناخته شده | عدالت و داد ورزی |
دوره | کیانیان |
پیش از | کیداراب |
پس از | بهمن |
خانواده | |
نام پدر | بهمن |
فرزندان | داراب |
برادران | ساسان |
همای در شاهنامه
فردوسی همای را با عناوین هنرمند، بادانش، و نیک رای، وصف میکند و دربارهٔ او این داستان را ارائه میدهد: همای محبوب پدر خود بود و مطابق با سنت و عقاید خویدوده ،بهمن با او ازدواج کرد و او را وارث تاج و تخت پس از خود برگزید. بهمن هم چنین صاحب پسری بنام داراب از همای شد، پس از مرگ بهمن، همای نوزاد خود را جهت حفظ سلطنت خویش به انواع لعل و گوهر بیاراست و در گهوارهای نهاد و آن را به رود فرات افکند.[3][4] سپس اعلام کرد که مولود مرده به دنیا آمدهاست.
همای همرا طفل عدهای را مأمور کرد تا صندوق را از کنار ساحل تعقیب نمایند تا از سرنوشت کودک آگاهی حاصل شود، عاقبت صندوق توسط گازُر نامی رختشوی یا آسیابان نجات مییابد در آن هنگام مأموران سر رسیده کودک غرق در جواهرات را در دست او میبینند و اعلام میکنند مخارج و هزینه طفل تا آخر عمر همراهش هست میتواند او را نگهداشته بزرگ نماید امّا احدی نباید از این راز با خبر گردد. گازر او را به خانه آورد به همسرش داد آنگاه نام او را داراب نام نهادند.
دوران سلطنت همای در بندهشن و منابع اسلامی ۳۰ سال و در شاهنامه و بهمننامه ۳۲ سال ذکر شدهاست. تنها یک منبع پهلوی حاوی گزارشی دربارهٔ همای است: در طول پادشاهی بهمن تنگسالی پدید آمده بود، ایرانیان در میان خود دچار کشمکش و نزاع شده بودند، و از دودمان شاهی کسی نمانده بود که فرمانروایی کند؛ ایرانیان همای، دختر بهمن (وهومن) را به تخت سلطنت نشاندند و او سی سال سلطنت کرد. منابع اسلامی بهطور کلی با این گزارش هم داستانند اما در برخی جزییات تفاوتهایی هست. برای نمونه، نام همای در منابع موجود به صورت Xomaani (خمانی)، Xomaay (خمای)، Homaaya (حمایه) آشکار میشود، که همگی ترانوشتهای گوناگون واژهٔ پارسی میانهٔ Humaay، که از واژهٔ ایرانی باستان Humaaya* (اوستایی Humaaiiaa، نام دختر ویشتاسپ در یشت ۱۳/۳۹؛ ایلامی u-ma-ya) گرفته شده، هستند.[5]
همای و آتوسا
به نظر میرسد همای همان شخصیت تاریخی آتوسا (دختر اردشیر دوم) که با پدرش ازدواج کرد، است. به کار بردن نام اردشیر برای بهمن از سوی فردوسی این نظریه را تقویت میکند. نوشتار اصلی را در این رابطه ببینید.
ریشه نام
موضوع نام و معنای همای مورد بحث و جدل پژوهشگران است. بنونیست آن را خوشبخت، اشمیت مفهوم آن را دارای اندیشهٔ نیک، و مایرهوفر به معنی دارای هنرهای نیک، معنا کردهاست. لقب همای، یعنی چهرزاد، که کوتاه شدهٔ چهرآزاد به معنای «از تباری نجیب» است، که در بسیاری از منابع آورده شدهاست. شکل شهرآزاد (Shehraazaad) در کتاب طبری و فارسنامهٔ ابن بلخی، گونهٔ پارتی این واژه را نشان میدهد. به نوشتهٔ مسعودی و یعقوبی، شهرآزاد لقب مادر هما بود، حال آن که حمزهٔ اصفهانی به هما لقب اضافی شمیران (shemiran) را نیز میدهد.
تبار همای در بهمننامه
در حماسهٔ داستانی بهمننامه برای همای یکسرهٔ متفاوتی ارائه شدهاست. در این داستان گفته میشود که بهمن به سبب دسیسههای همسر نخستیناش[6] از ایران بیرون رانده شد، و بهطور ناشناس در مصر زندگی کرد و در آن جا به همای، دختر جنگجوی شاه مصر، برخورد. بهمن پس از چند نبرد تن به تن با او، دلباختهاش شد و با وی ازدواج کرد و با یاری همای پادشاهی خود را بازیافت. سپس، هنگامی که بهمن احساس کرد زمان مرگاش فرارسیده است، همای را به جانشینی خود منصوب کرد و او نیز به نیکی سلطنت کرد.[7]
بسیاری از رویدادههای نسبت داده شده به دوران سلطنت همای، نشان دهندهٔ ترکیب تاریخ روایی کیانیان با تاریخ دودمان هخامنشی هستند. برای نمونه، گفته میشود که همای با یونانیان (رومیان) به نبرد پرداخت و یونانیانی را که اسیر گرفته بود برای ساختن چندین بنای یادوارهای مانند کاخهای صد ستون تخت جمشید در استخر فارس به کار گرفت. داستانهایی نیز دربارهٔ دو داراب[8] گفته شده که مبتنی بر آمیزهای از اسطورههای ایرانی باستان با افسانههای یونانی و یهودی هستند. به روایت شاهنامه همای، برادری به نام ساسان داشت که جانشین سلطنت بهمن شناخته میشد. ممکن است منظور از ساسان همان پدر اردشیر بابکان باشد خواستهاند نشان دهند ساسانیان با کیانیان پیوند داشتهاست در نتیجه، مشروعیت ساسانیان به عنوان جانشینان آن شاهان باستان، استوار و تثبیت گردد.
به هر حال آنچه مشهود است، همای یا همای چهرآزاد دختر بهمن بوده که سی سال پادشاهی بر ایران نمود، و پسرش داراب را وقتی یافت و شناخت بر سریر سلطنت گماشت و خود کناهر گرفت. همای را چهرآزاد نیز گفتهاند. از بناهای او شهر چهرازادگان است که آن را معرب کردند و جرفادقان میگویند و بعضی گلپایگان میخوانند.
امام محمد غزالی در کتاب «نصیحه الملوک» که به فارسی نگاشته شده، از همای بنت بهمن یاد میکند.
پانویس
- پیروان سایر ادیان ازدواج همای با پدرش بهمن را بهانهای برای بیمحتوا جلوه دادن کیش زرتشت قلمداد میکنند، و عامدانه برخی حقایق را عمداً یا سهواً کتمان میکنند مانند دشمنی هخامنشیان با عقیده مزدیسنا و علقه ایشان به عقیده تورات
- شاهنامه<جلد ششم. پادشاهی همای چهرزاد، ص ۴۲۴
- به نوشتهٔ طبری و بلعمی، رود کر در فارس
- داستانی شبیه زمان تولد حضرت موسی و به رها شدن موسی در آب آرام نیل
- همای دختر ویشتاسپ (گشتاسپ) همان کسی است که در روییندژ نزد ارجاسپ بسر میبرد که احتمالاً هر دو همای یک شخصیت تاریخی هستند
- یک شاهدخت کشمیری
- در این گزارش واقعیتهای وجود دارد محتملا موضوع فتح مصر توسط کمبوجیه دوم یا داریوش بزرگ است
- پسر و نوهٔ همای
منابع
- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- در ایرانیکا