خویدوده
خویدوده یا خوهدوده (پارسی میانه:خوئیتوک دس) و نگارش اوستایی آن «خوئیتودات» (xᵛaētuuadaθa) مفهومی در دین زرتشتی برای اشاره به گونه ای از ازدواج پسندیده خوب است. دربارهٔ شیوهٔ این ازدواج میان پژوهشگران و اوستاشناسان اختلاف دیدگاه وجود دارد که منظور از خویدوده ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان است یا منظور ازدواج با محارم مانند خواهر و مادر است.
علیرضا شاهپور شهبازی و علیاکبر جعفری معتقدند از آنجا که به گفته آنها در منابع کهن مانند گاتها و اوستا معنایی از ازدواج با محارم راجع به خویدوده وجود ندارد، و البته در منابع بعدی همچون دینکرد و اَرداویرافنامه و تفاسیر موبدان که مربوط به اواخر دوره ساسانی میباشد از ازدواج با محارم سخن به میان آمدهاست، و همینطور زرتشتیان حال حاضر چنین معنایی را قبول ندارند و خویدوده را ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان میدانند باعث شده که محققان خویدوده را ازدواج با خویشاوندان نزدیک بدانند که در اواخر دورهٔ ساسانی معنای ازدواج با محارم در آن رسوخ کردهاست.[1][2][3][4][5]
پرودز شروو این چنین نقل میکند: گفته میشود خویدوده در متون فارسی میانه (پهلوی) به اتحادهای مبتنی بر ازدواج پدر و دختر، مادر و پسر، یا برادر و خواهر (زناشویی با محارم خانوادهٔ هستهای) اشاره میکند و یکی از مقدسترین اعمال ممکن است. معنی و کاربرد لفظ اوستایی واضح نیست.
روشن نیست خویدوده در ایران ساسانی و پیش از آن، خصوصاً بیرون از خانوادههای سلطنتی و اشراف («زناشویی با محارم دودمانی») و شاید، روحانیون رواج داشتهاست و این که رسوم نسبت داده شده به آن میتواند مشخصهٔ عمومی جمعیت باشد یا نه. به هر حال، شواهد متعلق به دورا اروپوس در ترکیب با منابع یهودی و مسیحی که از موارد واقعی در دوره ساسانیان یاد میکند، شواهد متون زرتشتی را تقویت میکند. در ادبیات زرتشتی پسا ساسانی از خویدوده برای اشاره به ازدواج بین عموزادگان استفاده میشود که همواره نسبتاً رایج بودهاست. وقتی انکتیل دوپرون پارسیان را در میانهٔ قرن هجدهم دید به او گفته شد این لفظ برای ازدواج عموزادگان به کار میرود، در بین آنان ازدواج خارج از خانواده بسی نادر بود. ازدواج بین عموزادگان (که در بهشت پیوند میشد) رایج و طبیعی بود ولی ازدواج با محارم غیرقانونی بود.[6]
به باور شاپور شهبازی، خویدوده که به معنی ازدواج با محارم به کار رفته در واقع معنای «ازدواج با خویشاوندان» میداده، که بر اثر سوء تعبیر واژههای معادل «دختر» و «خویش» و «خواهر»، به ازدواج با محارم تفسیر شده و مایهٔ گمراهی مورخان یونانی و رومی و ارمنی و مسیحی و اسلامی و حتی زرتشتی گردیدهاست. ازدواج با محارم در ایران باستان روا نبودهاست با این حال به رغم این ناروایی، چند مورد تاریخی از اینگونه ازدواجها رخ دادهاست.[7] در هیچیک از اسناد اصلی و قدیمی زرتشتی مانند گاتها و اوستا که مهمترین و وسیعترین کتاب زرتشتی میباشند و به زبانهای اوستایی و پارسی میانه نگاشته شدهاند اثری از ازدواج با محارم یافت نمیشود بلکه در این منابع معنای خویدودک ازدواج با خویشاوندان نزدیک است که برای نگاه داشتن خون پاک توصیه میشود و امری شایستهاست، اما فقط در آثار اواخر دورهٔ ساسانی مانند دینکرد و ارداویرافنامه و تفاسیر موبدان که برخی حتی پس از اسلام ویرایش شدهاند آثاری از ازدواج با محارم دیده میشود.[7][8]
طولانیترین متون پهلوی دربارهٔ خویدوده فصل ۸ روایات پهلوی به همراه دادستان دینی و کتاب ۳ فصل ۸۰ دینکرد است، که به نظر میرسد پاسخ ایرباد به سؤال یک یهودی دربارهٔ خویدوده است و بحثی طولانی را دربارهٔ معنی این لفظ شامل میشود.
ریشه واژه
نوشتار اوستایی نو اسمهای xᵛaētuuadaθa (مذکر) و xᵛaētuuadaiθī (مؤنث) و صفتهای xᵛaētuuadaθa و xᵛaētuuadaθā (مؤنث) هستند. شیوهٔ نگارش قرن نوزدهمی qaêtvadatha (با q به جای xᵛ اوستایی) و نگارشهای مشابه در ادبیات امروزی دوباره ظهور میکنند.[6]
به نظر میرسد بخش اول این ترکیب خویتو (xᵛaētu) «خانواده» (یا مشابه) باشد که عموماً مشتق از خوی (xᵛaē-) «خود» با پسوند - تو - (-tu-) پنداشته میشود، گرچه این کاملاً هم بیاشکال نیست. بخش دوم، دوده (vadaθa) امروزه عموماً مشتق از فعل -وده (از *ود-) «منجرشونده به ازدواج» دانسته میشود، مرتبط با دیگر زبانهای ایرانی و هندواروپا که به ازدواج یا شریک ازدواج اشاره میکند (مقایسه کنید با. ایندیک باستانی «همسر» Av. vaδū; پهلوی wayūg (Pers. bayu) «عروس”; اوستایی vaδut “کسی که به سن ازدواج رسیده» ; پهلوی Psalms wayūdag «اتاق عروس»؛ wed انگلیسی). این ریشهشناسی را کارل گلدنر پیشنهاد داد و امیل بنونیست و کریستین بارتولومه پذیرفتندش و زان پس نظر رایج بین دانشوران غربی شد. به هر حال، هیچ ریشه *vadha- به ودایی یا *vada- در اوستایی از ریشه vadh وجود ندارد؛ در اوستایی منجر شدن vāδaya و upa.vāδaiia- «منجر (به ازدواج) شدن» و uzuuāδaiia «ترک کردن خانه پدر» است.[6]
vadh- ودایی، vad- اوستایی نباید با vah- اوستایی «بردن»، vaz- اوستایی با شکل مجهول uhyá- اشتباه شود.[6]
منشأ اسطورهای و کارکرد خویدوده و چند خویدوده نیا
بنا بر متون پهلوی، خویدوده را اورمزد در زمان آفرینش شروع کرد و خویدوده، بشر را به یکدیگر مرتبط کرده و از دوره اختلاط که در آن خیر و شر برای برتری رقابت میکنند گذر خواهد داد و به فرشکرد یعنی دورهای خواهد رساند که در آن جهان دیگر بار به همان گونهای خواهد بود که اورمزد خلقش کرده بود. در یسنا ۴۵٫۴ , گفته شده سپنتا آرمیتی دختر اورمزد بوده، ولی جزئیات این که اهورا مزدا چگونه پدر او بوده جایی یافت نمیشود. برای مثال، در بوندهیشن گفته شده، اورمزد همهٔ موجودات بهشتی از جمله خود را برهنید. از طرف دیگر گفته شده اورمزد هم پدر و هم مادر آفرینش بوده؛ مادرش وقتی آن را در جهان فکر (مینای) پرورش میداد و پدرش وقتی آن را به جهان هستی (گیتی) منتقل میکرد. در دادستان دینیگ در خصوص نخستین خویدودهٔ مشی و مشیانی (اولین انسانها) گفته شده که خالق از کنشی که همه مخلوقات از آن ساخته شدند احساس لذت میکرده، که در آن این کنش واژهای ایست که میتواند به کنشی جنسی اشاره کند ولی بی ابهام نیست. نویسنده دینکرد میگوید مردم باید آن را انجام دهند زیرا مشخص است که خالق آن را انجام داده وقتی چنین آفرینشهایی میساخته.[6]
منابع و مطالعات
مطالعات عمیق کمی در این زمینه صورت گرفته و بیشتر مراجع امروزی این موضوع را باشتاب پوشش میدهند. بیشتر متون پهلوی شامل خویدوده به وسیلهٔ نظرات ادوارد دابلیو. وست در «معنای خویتوکدس یا خویتوداد» در صفحات ۳۸۹–۴۳۰ نسخهٔ ۱۸۸۲ آن کتاب جمعآوری شدهاند. ارزیابیها و ارجاعات مختصر عبارتند از فریدریش اشپیگل، ون ده گین، دارمستتر، یوستی، گری، دالا ولتا، مظاهری، چوسکی، مورونی، پاناینو، و کتابهای استاندارد دربارهٔ زرتشتی گری (مانند بویس). ارزیابیهای خوب امروزی دارای مباحثات عبارتند از ماکوک، هرنشمیت، و دارک همچنین تفسیر ویلیمز، و نوشتههای مختصر ولی مرتبط شکد دیده شود. یارشاطر و بوکی کتابشناسی جامعی دربارهٔ اسطورهشناسی انجام دادهاند.
در خصوص هخامنشیان، بویس، پسیم، بروسیوس، ادمسون، را ببینید. در خصوص سلوکیان و پارتیان، آناهیت پریخانیان، کولپی، بویس، گرنت، بک و پاسیم را ببینید. در خصوص ساسانیان کریستینسن، بویس، ویزنهوفر، را ببینید. برای حقوق ساسانی، دو منس، هیریلد را ببینید. در خصوص پارسیان، بویس، استاوسبرگ را ببینید.
مطالعات انسان شناسانه اندکند و ارزش محدودی دارند. مطالعه جیمز اسلاتکین در ژورنالی انسان شناسانه منتشر شده بود، اما فقط مجموعهای از منابع ایرانی و غیر ایرانی است تا نشان دهد که جوامعی بدون تابوی زنای با محارم وجود داشتهاست. وارد گودیناف از او انتقاد کرد و نظر ارنست هرتسفلد را ذکر کرد. مایکل فیشر استدلال سانیانا را پذیرفت که منابع به ازدواج با محارم اشاره نمیکنند و اشاره کرد که اتهام چنان ازدواجهایی در شرق دور شکل رایجی از سوءاستفاده بودهاست. در خصوص ازدواجهای فامیلی در شرق آسیا مقالات الن بیتلز و دیگران را ببینید. در خصوص تابوی این مسئله و اثر وسترمارک (با اشاره به ازدواجهای پارسیان) بیتلز و شایدل را ببینید. آرتور ولف ارزیابی از نظرات انسان شناسان قرن بیستم در خصوص همبستگی درون ازدواجی و اختلالات ژنتیکی و اثر «تابوی ازدواج با محارم» را ارائه دادهاست. گریگوری لیویت در فصلی از “Institutionalized Incest Practices,” برای ایران باستان فقط اسلاتکین را مثال میزند.
در خصوص تلاشهای اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم، خصوصاً از سوی پارسیان، در پی بحث ۱۸۸۲ وست برای به چالش کشیدن واقعیت تاریخی خویدوده سونیانا کترک، و برای پاسخ به این تلاشها، برای مثال دارمستتر، کاسارتلی، مظاهری، موکاک را ببینید.[6]
خویدوده در اوستای نو
اوستا هیچ جزئیات صریحی دربارهٔ xᵛaētuuadaθa ارائه نمیدهد و ارزیابی شواهد اوستایی بر مبنای متون پهلوی و سنت ساسانی مسئله دارد.
در وندیداد ۸٫۱۳، اهورامزدا دستورهایی در خصوص نوع ادراری میدهد که میتواند برای شستن یک «بُرَندهٔ جسد» استفاده شود، متصدی کفن و دفن: ادرار حیوانات مشکلی ندارد، ولی مال مردم نباشد، جز زن و مرد در خویدوده. این حکم تا زمان روایات پارسی که ḵᵛetyudaṯ برای محو آلودگی توصیه شده هم انعکاس یافتهاست.
در یسنا، صفت xᵛaētuuadaθā برای دئینا مزدئیسنش، دین یک مزدیسنای واقعی استفاده میشود در توصیفی از این که او ظاهراً پس از یک مسابقه مناسکی رقابتی پیروز میشود، چگونه اسبهایش را از ارابه باز میکند و اسلحه اش را زمین میگذارد. این نوشته تقریباً به عنوان نتیجه the Frauuarānē, the āstuiiē است: «من (پندار، گفتار، کردار و دئینای نیک) خود را با تحسین تقدیم میکنم،» که در آن شاعر-قربانکننده خود را همچون شخصی که اهورامزدا را تحسین کرده و برای او قربانی میکند تعریف میکند و وفاداری خود را به قدرتهای نیک علیه قدرتهای شر اعلام میکند و انتظار نتیجه یسنا و پیروزی بر قوای تاریکی را دارد. پیروزیهای گذشته، حال و آینده دئیناهای قربانگر هم در haptaŋhāiti ی یسنا مورد اشاره قرار گرفتهاند و اشاره به xᵛaētuuadaθā در اینجا ظاهراً باید در ارتباط با یسنا ۵۳، به عنوان بخشی از پیروزی بر قوای تاریکی و شر دید. برای ارتباط بین āstuiiē و xᵛaētuuadaθa, xwēdōdah و āstawān را در کتیبه کردیر مقایسه کنید.
سنگنبشتهها فارسی میانه و متون پهلوی
قدیمیترین کاربرد واژه خویدوده در فارسی میانه در کتیبه کردیر بر کعبه زرتشت در نقش رستم در نزدیکی تخت جمشید است. در آنجا، کردیر، نقل میکند که او ورهران دوم را در لشکرکشیهایش در آسیای صغیر و استانهای جنوب و قفقاز همراهی میکرد و فهرست کارهای مختلفی را که او برای تحکیم مزداییسم در آن مناطق میکرد را فهرست کردهاست. او میگوید با کمک خدایان و شاه، او آتشهای ورهران متعددی ایجاد کرد، خویدوده کرد، اناستوانان (بی ایمانان) را با ایمان کرد، مردمی که کیش دیوان را داشتند را به ترک آن و پرستش خدایان مجبور کرد و گهنبار را به پاداشت و دین را به شیوههای گوناگون اشمورد. گرچه کتیبه توضیحی نمیدهد، وجود این واژه و اهمیت این مفهوم را در ابتدای دوره ساسانی تأیید میکند ولی پیوندهای معنایی با متون پهلوی عمیقتر میرود.
شاید یک اشاره بسیار جدیدتر، را بشود در کتیبه مقبرهای دو زبانه پهلوی-چینی در شیان مربوط ۸۷۲ تا ۸۷۴ دید که در آن زن درگذشته، از شاهزادگان خانواده سورین، در متن چینی «همسر» ولی در متن پهلوی «دختر» خوانده میشود ولی تفسیر کتیبه مشخص نیست.
مفسرین پهلوی واژهٔ خویدوده را شامل خویش «متعلق به خود» یا خود و فعل ده- «دادن» تحلیل میکنند. در دینکرد ۳٫۸۰، این لفظ به صورت «دادن مال خود» (خویش-دهشنی) آمده که انتقال توانایی (تولید مثل) (پیوندیش ی نیروگ) خود به مال خود از طریق حفاظتو نگهداری آنان به منظور تسهیل تولید فرشکرد با پیوند زنان و مردان توضیح داده میشود. در دینکرد ۹٫۳۸٫۶، اصطلاح خودی دهشنی خویدوده «دادن خودی خود: خویدوده» را مییابیم. این نوع تخلیل همانند تحلیل پارسیان کنونیست.
اخلاقیات خویدوده
در سرتاسر ادبیات پهلوی، اشاراتی پراکنده به خویدوده وجود دارد که بر مزیت انجام و نتایج شوم عدم انجام آن متمرکز است.
- ارزش خویدوده
ارزش نسبی خویدوده در سلسله مراتب اعمال نیک نقشی مهم در متون پهلوی دارد. مدعیات کردیر برای مشابه یک مزدیسنایی نیک رفتار کردن، رادی و راستی و همچنین انجام یسنا در هر گاه را که دقیقاً چهار کردار نیک فهرست شده در مینوی خرد اند را هم در بر میگیرد: رادی، راستی، و خویدوده، به پاداشتن گاهنبار؛ و کل دین. به هر حال، این تنها فهرست موجود نیست؛ در روایت پهلوی، اینها چهار بهترین چیزها خوانده شدهاند: قربان کردن به اورمزد، هدیه به آتش ناشی از هیزم، عود، شراب؛ شناینیدن؛ و انجام خویدوده با مادر، دختر یا خواهر. آنگاه تأکید میکند که عالیترین و بهترین شان انجام خویدوده است. همچنین بر مبنای روایتهای پهلوی، ابزارهای متعدد شکست دادن اهریمن، عبارتند از خویدوده، میزد دادن و قربانی به خدایان.[6]
در فهرست پندهای منسوب به زرتشت در دینکرد ۵٫۹٫۱۳–۱۴، توصیه میشود که بهترین شیوه خنثی کردن گناهان (پدیرگ) شامل اعتقاد (استوانی) به دین نیک (معلق به ایرانی؛ ایری) قربانی کردن، خویدوده، اوستا و گهنباران و مطلوب کردن نیکوکاری برای خویشتن است.[6]
یکی از استدلالهای موبدان زرتشتی برای خویدوده این است که هرچه فرزند به والد نزدیکتر باشد فضایل نیک انسان محتملتر است ماند و حتی ارتقا بیابد. دینکرد مثالهای متعددی ارائه میکند که چرا این حرف درست است. در فهرستی از نصایح منتسب به موبد عالیرتبه آدورباد پسر مهرسپند در دینکرد ۳٫۱۹۹، توصیه شدهاست که زنی از تهمگ (بذر) خود بگیرید، تا «پیوندتان راست تر رود؛» فهرست مشابهی به او در متون پهلوی منسوب است که جای راست تر پیوند تهمگ و «دورتر» را دارد، و بیان میکند که بیشترین ضرر از آن دسته از مخلوقات اورمزد نتیجه میشود که از پدرانی حاصل شدهاند که دخترانشان را برای ازدواج به دیگران میدهند و از دختران دیگران میخواهند که با پسرانشان ازدواج کنند. زادسپرم، در توضیحی مختصر، سه بهترین توصیه زرتشت به بشریت را ذکر کرده که سومیش خویدوده است، که کارش پیشبرد بذر خالص (ابیزگ تهمگ-رویشنی) و تضمین کردن تولد نیک بچه هاست (هوزاییشنی ای فرزندان). بنا به روایات پهلوی همه انواع شیاطین زمانی آمدند که بیگانگان آمدند و با ازدواج با دختران ایرانیان مایه آنان را آلوده کردند.[6]
- انجام خویدوده علیه نیروهای شر
خویدوده به عنوان یک رفتار جنسی نیک، در تضاد با بدترین تمام اعمال جنسی قرار میگیرد: کون مرز (تماس مقعدی). نتیحتاً در روایات پهلوی، تماس جنسی اهریمن با خودش، که گفته شده از هرآنچه با دیوان مرتکب شده شدیدتر بوده، در تضاد با تماس جنسی پسر با مادرش قرار می یگرد (در مقابل با کسی که نزدیکترین خویشش نبوده). در واقع بدترین شر در عالم زمانی ظهور کرد که بشریت از پیروی از این نمونه مقدس سرباز زد و شروع به تقلید از تماس مقعدی کرد که کار اهریمن و دیوان بود. تنها زمانی که سوشیانس در انتهای عالم بیاید همه بشریت خویدوده خواهند کرد و شر برای همیشه مطرود خواهد شد.[6]
همچنین، بنا بر روایات عماد بن اشواهیشت تنها گناهی که فضیلت خویدوده را خنثی میکند تماس مقعدی منفعل و فعال است، همچنین اگر پس یا قبل از خویدوده انجام شود. نتیجتاً خویدوده کردن واپسین شریت عمل را خنثی نمیکند. انجام دهنده ممکن است اگر توبه کند و کفاره بدهد ممکن است بخشیده شود، و وقتی کاملاً پاک شود در عروب سوم همه فضایلش به او بازمیگردد. این اظهارات را در شایست ناشایست ۸٫۱۸ و روایات فارسی مقایسه کنید که خویدوده گناهی مرگرزان را کاملاً از بین میبرد.[6]
در مقابل خویدوده دیوان را دور میکند. در دینکرد ۳٫۸، گفته شده هر بار انجام خویدوده یاداور نخستین خویدوده به آنهاست، که دشمنانشان، انسانها، را پدیدآورد، و چنان رنجی درشان ایجاد میکند که انگیزه آسیب زدن و تخریب را از آنها میگیرد. در فهرست پندهای منتسب به زرتشت در دینکرد ۳٫۱۹۵, ۱۹۶، میخوانیم که با انجام خودیدوده، دیوان از بدنهای مردان بدور نگاه داشته میشوند و دهمان آفرین در آنها جای میگیرد. این داستان که جمشید چگونه خواهرش جمگ را به دیوی داد و خود با خواهر دیو ازدواج کرد هم در روایات پهلوی آمدهاست. در دیگر متون، جمگ از جماع با جم سرباز میزند، اما اینجا وقتی جم و دیوان در حال نوشیدن اند، جمگ جایش را با خواهر دیو عوض میکند و با برادر خود میخوابد، که در اینجا دیوان باز به دوزخ میگریزند. بنا بر روایات پهلوی، اولین باری که شخص خویدوده میکند، ۱۰۰۰ دیو و ۲۰۰۰ جادوگر میمیرند.[6]
روایات پهلوی، در نظری قدری با توجه به سایر متون عجیب است، میگوید که زرتشت در خصوص خویدوده قدری شک داشت، که اشاره به این دارد که این مسئله برای او، مانند دیگر مردمان، چیزی بد و سخت به نظر رسیده و عجیب تر این که اورمزد پاسخ داده که بهترین چیز نیست. در توضیحی بر فراورانی Frauuarānē (یسنا ۱۲) در دینکرد ۷٫۴٫۵–۸ که زرتشت خویددوه را توصیه میکند، تورانیان نسبت به این رسم احساس شرم میکردند. مخالفت زرتشت در دینکرد ۳٫۸۰ توضیح داده میشود، در آنجا نویسنده پیشنهاد میکند که زیبایی و زشتی نسبی اند و بر حسب زمان و مکان عوض میشوند. در برخی جاها، لخت بودن زیبا دانسته میشود، در برخی دیگر زشت. نیاکان میپنداشتند که تراشیدن سر زیباست ولی دیگر چنین نیست. این مباحثه مورد Dissoi logoi را به یاد میآورد در این باره که خوبی یا بدی ذاتی است و نویسنده از رسم ایرانی ارتباط جنسی با مادر، دختر یا خواهر یاد میکند.[6]
- مجازات و پاداش
پاداش انجام خویدوده و مشارکت در پیشبرد جهان به سوی فرشکرد و مجازات خودداری از انجام آن هر دو قابل توجهاند. در ارداویراف نامه گناهکارانه بودن نسبی عدم انجام خویدوده در حد عدم انجام یسناها و نخواندن گاتها خوانده شدهاست. در نتیجه ارواح این گنهکاران به بهشت نمیرسد ولی اگر در دولت سمتی نداشته باشند در مرحله ستارهای و در غیر این صورت در مرحله ماه میماند. این مکان جایگاه روج کودکی که پیش از نه سالگی میمیرد هم هست که فقط در صورتی به بهشت میرود که پدر/مادر (خویدوده؟) اش راستکار باشد. آنها که مناصب دولتی نداشتند در مرحله خورشید میمانند. اما گفته میشود آنها که خویدوده کردهاند نوری به بلندای کوه از خود ساطع میکنند و در جایگاه رادان، راست گویشان و قربان کنندگان و خوانندگان گاتها و آستوان دین مزدیسنا قرار میگیرند.[6]
همچنین بنا بر روایت عماد پسر اسوهیشت مجازات گناه کسی که ازدواج خویدوده را با ربودن دختر پیش از ثبت محضری بشکند، این است که هرگز به وجود برتر نخواهد رسید. در مینوی خرد، از بین بردن (ویشوبیشن) خویدوده در کنار تماس جنسی مقعدی، منفعل و فعال، قتل انسان راستکار، و دیگران شدیدترین گناهان دانسته شدهاست. مشابهاً کسی که از ازدواج خویدوده «اباز دارد» به دوزخ میرود. در روایات فارسی گناه منع کردن از انجام خویدوده در رتبه بدترین گناهان سوم است، پس از غلام بردگی، زن کسی بدله کردن.[6]
در روایات فارسی و شاهنامه
تا زمان تنظیم روایتهای فارسی در قرون پانزدهم تا هفدهم، خویدوده ازدواج بین عموزادگان تفسیر میشد، مثلاً نریمان هوشنگ، با اشاره به پیشینیان اظهار کرده که بزرگترین فضیلت همادین، و دومین آن خویدودات است که هردویشان از آنجا که حاکم زرتشتی نبوده متوقف شدهاند گرچه باید تلاش شود پیوند ازدواج بین عموزادگان که حاکمان زیادی با آن موافقتند بسته شود (حالا که حاکم مسلمان است این کار راحتتر است تا زمانی که کافر بود). حتی این رسم ظاهراً همیشه آن قدرها رایج نبوده، که شکی در آن نیست زیرا حاکم بهدین نبوده. بنا به دین وزیرکرد بخش ۱۸؛ دوزدسرنیزد دلایلی برای خویدوده داشت. فردوسی ازدواج با محارم را فقط بین بهمن درازدست و خواهرش هما ذکر میکند.[6]
در منابع کلاسیک
ویژگی مشترک منابع غیر ایرانی این است که به ندرت نظرات خود ایرانیان را ذکر میکنند اگر هم مواقعی ذکر کنند، نظر روحانیون را ذکر میکنند.
منابع متعدد کلاسیک و نویسندگان متأخر به رسم ازدواج با محارم در خانوادههای پادشاهی هخامنشی پارتی و ساسانی اشاره میکنند. برخی از اشارات اولیه یونانی به زناشویی با محارم غیر پادشاهی آنانی اند که خانتوس لیدیای در کتابش مجیکا یاد کرده، که کلمنت اسکندریه از وی نقل کرده که مغان با مادران، دختران و خواهرانشان رابطه جنسی دارند و کتزیاس از یک ازدواج برادر-خواهر یاد کردهاست. هرودوت ذکر میکند که کمبوجیه با خواهرش زندگی میکرد، گرچه پارسیان پیش از آن هرگز با خواهرانشان نزیسته بودند. برخی از ارجاعات اولیه رومی در کاتولوس یافت میشوند. اوید در متامورفیوسش داستان سینیارس شاه پانچایا در شرق عربستان را بازگو میکند که دخترش در نتیجه عشقی ممنوع به پدرش از پا درآمد (پسرشان آدونیس بود) و به این اشاره میکند که حیوانات با فرزند خود جفت میگیرند و اشاره میکند به مردمانی که در بینشان پسران به مادرانشان و دخترانشان به پدرانشان میپیوندند تا حس وظیفهشناسی شان با عشق مضاعف زیاد شود و آرزو میکند که در آنجا به دنیا میآمد داستان اوید در Parallela Graeca et Romana پلوتارک هم هست و به یک حماسه قرن ۵ پیش از میلاد که پانیاسیس تعریف میکند و آپولودورس در بیبلیوتیکایش از آن یاد میکند مربوط است. در این نسخه پدر تئیاس شاه آشوریان است. تنها اوید به دیگر «مردمان» اشاره میکند، که نتیحتاً محتمل است همان نوع منبع شعر کاتولوس را داشته باشد و به پارسیان اشاره کند. فرض افزایش وظیفه/از خود گذشتگی توسط «عشق مضاعف» دلایلی را به یاد میآورد که در متون پهلوی ارائه شدهاند. کوینت کورس در تاریخ اسکندر خود داستان سیسمیترس فرماندار سغدی را بازگو میکند که با مادرش ازدواج کرد و با او دو پسر داشت، که نشان میدهد والدین مجاز بودهاند رابطه جنسی با فرزندانشان داشته باشند.[6]
در منابع یهودی
فیلون اسکندرانی فیلسوف یهودی (۲۰ BCE-50 CE) به ازدواج ایرانیان عالیرتبه با مادرانشان و مقام والای فرزندان این پیوندها اشاره کردهاست. خیلی بعدتر، تلمود بابلی اشارات متعددی به ازدواج با محارم دارد. در یوموت (بخش اول نشیم) که موضوعش زنبرادرستانی و دیگر موارد است، سلسله معماهایی دربارهٔ مشرکان (یعنی غیر یهودیان) مطرح شده که روابطشان با خویشان نزدیکشان تناقضآمیز است ولی درون قواعد خویدوده معنا میدهد. سپهر خانوادگی مجسم شده عبارتند از: یک مرد با دخترش پسری دارد، که برادر زنش نیز میشود. یک مرد با دخترش پسری دارد، و آن گاه با دخترش نوهای دارد، نتیجتاً هم دختر و هم نوه «مادران» پسر و نیز خواهران وی خواهند بود. یک مرد یک پسر و پسر دختری دارد؛ مرد با دختر پسرش نتیجهای دارد؛ هم پسر و هم نتیجه پسران مردند، زین رو برادرند، و مادر نتیجه دختر برادر اوست. یک مرد با مادر خود دختری دارد و سپس او با دختر خود ازدواج میکند؛ سپس پدرش با نوهٔ خود ازدواج میکند و با او پسرانی دارد؛ نتیجتاً مرد و دخترش یک مادر دارند و خواهر و برادرند؛ پدرش و پدربزرگش هم دو شوهران اویند. یک مرد با مادرش دو دوختر و از یکی از دخترانش یک پسر دارد؛ پسر و دختران او همگی برادر و خواهرند، نتیجتاً دختر ازدواج نکرده هم خواهر دختر است و هم خالهٔ او.
برخی از این روابط به اعتقاد برخی خاخامها امکانپذیر هستند؛ برای مثال، یک مرد از زن اول خود یک دختر و از زن دومش یک پسر دارد، پس از آن پسر با زن اول پدر ازدواج میکند، و دختر را دختر زن برادر خود میکند. آنچه در پی میآید عموماً مجاز است: از سه برادر، یکی (مثلاً روبن) دو دختر دارد، پسر دومی (مثلاً لوی) با یکی از دخترها ازدواج میکند و پسری دارد، سومی (مثلاً سیمئون) با دیگر دختر ازدواج کرده پسری دارد؛ پسر سیمئون و نوهٔ لوی نتیجتاً فرزندان دو خواهرند، پدر سیمئون و پدربزرگ پسر برادرند، و مادر پسر سیمئون و مادر نوهٔ لوی خواهرند. به نوشتهٔ یوموت، ازدواج با دختر خواهر شخص توصیه شدهاست.
در میشنا بر اساس لاویان ۱۸ و ۲۰ یاد شده در تلمود بابلی، جرایم جنسی که به وسیله شلاق مجازات میشد مشخص شدهاست، از جملهٔ آن ارتباط جنسی با خواهر، خواهر پدر، خواهر مادر، خواهر زن، زن برادر، زن برادر پدر، یا یک زن قاعده شده بود. در بحثی که در پی میآید، گرچه هیچ اشارهٔ صریحی به رسوم زرتشتی نمیشود، مثال موجود در fol. 14a در خصوص «گناهکار پسر یک گناهکار،» که با خواهرش ارتباطات جنسی دارد، که خواهر پدر و مادرش نیز هست، در سپهر خانوادگی توصیف شده در متون و منابع ثانویهٔ پهلوی کاملاً عادی است: یک مرد با مادر خود دو دختر دارد، سپس با یکی از دخترها یک پسر/نوه دارد. پسر/نوه با خاله/عمهٔ خود (= خواهر خود، خواهر پدرش، و خواهر مادرش) روابط جنسی دارد.[6]
در متون عربی
نویسندگان مسلمان هم این رسم را ذکر کردهاند. مثلاً ثعالبی مینویسد که زردشت ازدواج بین برادران و خواهران و پدران و دختران را از آن جا که آدم پسرانش را به ازدواج دخترانش درآورده بود حلال کرد. به گفته نویسندگان متعدد، در قرن هشتم به آفرید ازدواج خویشاوندی را ممنوع کرد. مسعودی زناشویی با محارم زرتشتیان را ذکر میکند و گزارش میدهد که اردشیر یکم به مردمش گفت با خویشان نزدیکتان ازدواج کنید تا پیوندهای خانوادگی محکمتر شود. او تنها نویسندهای است که گزارش میدهد که فریدون از نوهاش (دختر ایرج) دخترانی داشت. مورخین متعدد داستان ازدواج بهمن پسر اسفندیار با دختر خود خومنه/هومنه را نقل کردهاند که پسرش دارا را از او داشت. علاوه بر این، اشاراتی متعدد به انواع مختلف ازدواجهای مجوسان در سرتاسر ادبیات عرب وجود دارد که گ.ی. گلدر به آنها به کرات اشاره کردهاست: ابوحیان توحیدی در قرن دهم این رسم و ابداع آن توسط زرتشت را مثالی از تباهی، عقب ماندگی ذهنی، و فریب خوردگی پارسیان غیر عرب میداند و بر این واقعیت تأکید میکند که این مسئله منجر به عوارض هنگام تولد میشده گرچه او به هیچ مورد معاصری اشاره نمیکند. به طرز جالبی گفته میشد که، برخلاف ادعای اوید حیوانات هم این رسم را اجرا میکنند. فن گلدر همچنین به منابعی ارجاع میدهد که بر اساس آن پارسیان از قرن یازدهم به بعد دیگر خویدوده را انجام نمیدادند که روایات فارسی منطبق است. ازدواج با نزدیکان زرتشتی اغلب موضوع جوکها و حکایات نقیضهآمیز علیه آداب دین آنها از جمله عبادت، شستن گومیز (ادرار گاو) گاور و اتحادهای با نزدیکان بهطور مشخص مادر، بود.
موضوع ازدواج با محارم زرتشتیان در مباحثات در خصوص دین زرتشتی هم بروز میکرد. آنان نیز چون یهود و مسیحیان اهل ذمه بودند، و گاه گاهی اهل کتاب طبق بندی میشدند. جزیه وضعیت ذمه بودن آنان را تضمین میکرد، تا زمانی که جزیه میپرداختند تا حدی مجاز بودند آداب خود را اجرا کنند. بنا بر برخی دانشوران مسلمان این شامل زناشویی با محارم نیز میشد، چنانکه شافعی گزارش میدهد مجوس مجاز بودند به بی ایمانی خود ادامه دهند که از زناشویی با محارم بدتر بود. پس از شافعی و دیگران که با او موافق بودند، مخالفتهای جدی ظهور کرد و ابن قیم جوزیه در احکام الذمه نوشت که محو این رسوم خدا را از تأیید آن خشنودتر خواهد ساخت. در مباحثه بر سر خارج کردن زرتشتیان از اهل کتاب، گفته شد که آنان زمانی کتابی داشتند که به دلیل زناشویی شاهشان با دختر یا خواهرش از آنان گرفته شد که آن شاه ممکن است جمشید یا فریدون بوده باشد.[6]
باور به تحریف
به اعتقاد علیرضا شاپور شهبازی، در منابع زرتشتی مهمترین سند برای اثبات گاتها و اوستا میباشند. در گاتاها که سروده خود زرتشت است، واژه خویتو، یعنی خود/خویش، مذکور است اما از خویتو ودثه ذکری نیست. اما در یسنا که از قدیمیترین بخشهای اوستاست نخستین بار از واژه خویتوتک به معنای ازدواج با خویشاوندان استفاده شدهاست. در هیچیک از بندهای اوستا از قدیمیترین آن گرفته که امروزه معتقدند که خود زرتشت سروده تا متاخرترین آن هیچکجا از خویدوده به عنوان ازدواج با محارم یاد نشده و به معنای ازدواج با خویشاوندان نزدیک مانند عموزادگان و… یاد شده که امری پسندیده برای پاک نگه داشتن نسل و خون بودهاست و تأکید خاصی بر آن صورت نگرفته. اما در منابع اواخر دوره ساسانی و بعد از آن مانند دینکرد و ارداویراف نامه و برخی تفاسیر موبدان در بعضی از قسمتها از ازدواج با محارم سخن آمدهاست. شهبازی اثبات میکند که در اواخر دوره ساسانی که ورود ادیان غیر زرتشتی مانند مسیحی و بودایی و اسلام و همینطور ورود نژادهای غیر ایرانی موبدان را بران داشت تا برای جلوگیری از این هجوم دست به تحریف این امر بزنند. توضیحات بسیار و تأکید فراوان بر انجام ازدواج با محارم در این دوره خود گواه این است که ایرانیان با این امر مخالفت نمودهاند لذا موبدان ترک این عمل را امری مجرمانه دانسته و مجازات بسیار شدیدی برای آن رقم میزدند، حال اینکه نه در اوستا و منابع قدیمی تر این امری مجرمانه بود و نه اینچنین تأکید بدان میشد؛ و اگر چنین امری رسمیت داشت تاکنون نژاد ایرانی مخصوصاً زرتشتیان دچار دگرگونیهای ژنتیکی میشدند و نسلی بیمار برجا میماند. در هر صورت واضح است که ازدواج با محارم در ایران باستان شناخته شده نبوده و در چند مورد معدود تاریخی امری ناپسندیده بهشمار میرفتهاست همانطور که هرودوت نقل میکند که کمبوجیه با خواهر خود هتوسا ازدواج کرد که یک چنین زناشویی برای آزادگان ایرانی (منظور از آزادگان بزرگان سلطنتی است) پیشینه نداشت و کمبوجیه ناچار شد قانون پارسی را بشکند تا برخاست خود دست یابد.[15] و البته در اواخر دوره ساسانی این امر به معنای ازدواج با محارم شروع به کار کرد که در بین مردم مقبولیتی نداشت.[7] بعد از اسلام میتوان گفت که به مرور زمان این امر از بین رفت کمااینکه زرتشتیان امروز و پارسیان هند چنین امری را روا نمیدارند و آن را ازدواج با عموزادگان خویش میپندارند. به نوشته شاپور شهبازی، خَویدوده به معنی ازدواج با محارم بکار رفته در واقع معنای «ازدواج با خویشاوندان» میداده، که بر اثر سؤ تعبیر واژههای معادل «دختر» و «خویش» و «خواهر»، به ازدواج با محارم تفسیر شده و مایه گمراهی مورخان یونانی و رومی و ارمنی و مسیحی و اسلامی و حتی زرتشتی گردیدهاست. ازدواج با محارم در ایران باستان روا نبودهاست با اینحال به رغم این ناروایی، چند مورد تاریخی از اینگونه ازدواجها رخ دادهاست.[7]
شاپور شهبازی در مورد خویدوده میگوید: در اواخر دوره ساسانی که نژادهای غیر ایرانی در ایران رو به ازدیاد بود و دینهایی همچون اسلام و مسیحیت و بودایی و.. رو به گسترش بود برخی از موبدان زرتشتی برای مقابله با این رویه دست به تحریف عمل خویدوده که معنی آن ازدواج با خویشاوندان بود زدند و حتی همان زمان هم در بین ایرانیان امری ناپسندیده به حساب آمد.[7]
مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران چنین میگوید:[16]
در دوره ساسانی چیزی که بیش از همه دستخوش تصرف و ناسخ و منسوخ و جرح و تعدیل موبدان بوده حقوق شخصی است. به ویژه احکام ازدواج و ارث به اندازهای پیچیده و مبهم بود که موبدان هر چه میخواستند میکردند و در این زمینه اختیاراتی داشتند که در هیچ شریعتی به روحانیان ندادهاند.»
برخی این ازدواج را وسیله درباریان برای پاک و خالص نگه داشتن نژاد خود میدانستند.
کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان میگوید:[17] «اهتمام در پاکی نسب و خون خانواده یکی از صفات بارز جامعه ایرانی بهشمار میرفت، تا به حدی که ازدواج با محارم را جایز میشمردند و چنین وصلتی را خویذوگدس (در اوستا خوایت ودث) میخواندند این رسم از قدیم معمول بود.»
وی همچنین کاربرد این واژه در اوستا را به معنای دیگری میداند که در دورانهای بعد مورد تحریف و سوءاستفاده قرار گرفتهاست. وی چنین میگوید:[18] «حتی در عهد هخامنشیان اگر چه معنی لفظ خوایت ودث در اوستای موجود مصرح نیست ولی در نسکهای مفقود مراد از آن بی شبهه مزاوجت با محارم بود.»
در حقوق دینی
در متون مربوط به حقوق دینی، از جمله هیربدستان، شایست و ناشایست، و روایت امید اشوهشتان و آذرفرنبغ فرخزادان هم موضوع ارزش خویدوده را مورد اشاره قرار دادهاند. هیربدستان در اولین اشاره به خویدوده میگوید فضل (کربگ) «هیربدستان کردن» (درس خواندن برای موبد شدن) از خویدوده متفاوت است، زیرا اولی یک چیز است، دومی دو چیز، و منبع دیگری هم همین را میگوید.
در حقوق سکولار ساسانی
مادیان هزاردستان اشارات اندکی به روابط خودیدوده دارد. خود این لفظ استفاده نشده، شاید به این دلیل که دقیق نبوده و به روابط متنوعی اشاره داشته.
این مواردیست که در این کتاب آمده: بحث دربارهٔ میراث دختر بزرگ از بین دو دختر مردی بی وصیتنامه که پدر به او سهمی به عنوان دختر داده؛ آیا باید از مابقی املاک او هم به عنوان امین سهمی ببرد یا نه. این مورد با موردی قیاس میشود که در آن پدر به دخترش سهمش را به عنوان دختر میدهد و سپس با وی ازدواج میکند. بنا بر یک منبع او باید به عنوان همسر هم سهمی ببرد، در حالی که دیگری میگوید نباید سهم ببرد و سومی میگوید سومی استور (امین) خواهد بود ولی دختر جوانتر سهم میبرد. در ۱۰۴٫۹–۱۴ مردی شیئی طلایی را به زنش و نقرهای را به دخترش میدهد. اگر او با دخترش ازدواج کند، سؤالی که پیش میآید این است که آیا دخترش میتواند هر دوی آنها را داشته باشد؟ پسر و دختر ازدواج میکنند و صاحب یک دختر و سپس یک پسر میشوند و دختر اولی را ارث میبرد زیرا آنها فقط یک فرزند میتوانند داشته باشند که بچه اول باشد. ۱۸٫۷–۱۲ پدری میخواهد چیزی را که دارد به عنوان استور پس از ده سال به پسرش داده شود. اگر پسر با دختر پدر ازدواج کند، آن شی پس از ده سال متعلق به پسر و استور او خواهد بود و همچنین اگر قبل پایان ده سال با وی ازدواج کند. اگر با وی ازدواج نکند متعلق به او نخواهد بود اگر پدر جنین وصیت کرده باشد. نمونهای از ازدواج مادر-پسر وجود ندارد.
مسایل مختلف حقوقی همچنین در متون حقوق دینی ظهور میکنند. مثلاً در اشاره دوم هیربدستان میگوید اگر دختری پیش از نه سالگی به بلوغ جنسی برسد مرد میتواند با او مانند زن عادی یا خویدوده به شیوه معمول تماس جنسی داشته باشد.
ژنتیک زرتشتیان
از دهه ۱۹۴۰ روی زرتشتیان مطالعات ژنتیک انجام شد. شاپور فریدون دسایی در کتابش در ۱۹۴۰ بخشی را به درون همسری و مسئله خویدوده اختصاص میدهد: «Qaetvadatha و تفسیر تاریخی آن» و یکی هم در خصوص این که آیا پارسیان در حال به زوال رفتنند.[6]
تفسیر دانشگاهیان
مری بویس
بویس در اینباره مینویسد:
دو سند به خط یونانی، عبارتهای تاریخ و نام سلطنتی شاهنشاهی پارتی (یا ارشکی) وقت و نام همسران اصلی وی را دربردارند. در سند قدیم چنین آمدهاست: «در عهد شاهنشاه ارشک … و شهبانوان سیاک، خواهر تنی و همسر وی، و اریهزاد مشهور به اَوتُمَه، دختر شاه بزرگ، تیگران، و همسر وی (یعنی ارشک)، و آزاد، خواهر تنی و همسر وی». این عبارتها شهادتی روشن از معاصران به دست میدهد که اشکانیان در عمل خویدوده، از هخامنشیان پیروی میکردند، و این شاه، بخصوص کمبوجیه، با دو خواهر تنی خود خویش زناشویی کرده بود. در میان دستنشاندگان و همسایگان زرتشتی آنها، موارد دیگری از زناشویی خواهر-برادری ذکر شدهاست؛ مثلاً زناشویی هلنا با مُنوبازوسِ ادیابنهای و اِراتو و تیگران چهارم از سلسله آرتاکسیِ ارمنستان. تیرداد اول، پادشاه بسیار مؤمن ارمنستان در کتیبهاش واقع در گارنی، خود را برادر شهبانویش توصیف میکند. این موضوع که چنین رسمی منحصر به شاهزادگان نبود، از نوشته بردیصان، متعلق به سده دوم میلادی معلوم میشود که به عمل زناشویی با نزدیکان در میان پارسیان آسیای صغیر، به عنوان نمونهای از پایبندی مردم به رسوم اجدادی حتی به هنگام اقامت در سرزمینهای بیگانه، اشاره میکند.[19]
جستارهای وابسته
پانویس
- Friedrich von Spiegel, Erânische Altertumskunde (ancient Iranian culture) 1871-78 ,3, pp. 675-680
- Edward William West, Pahlavi Texts 2, pp. 389-431
- Adolf Rapp, “Die Religion und Sitte der Perser und übrigen Iranier ”, 1865 , pt. 2, 1865,pp. 50-140
- فهرست آثار علیرضا شاپور شهبازی، «افسانه ازدواج با محارم»، باستانشناسی و تاریخ، ۱۵/۱، ۱۳۸۱/۲۰۰۲، ۹–۳۶.
- گلچینی از خرده اوستا، دکتر علی اکبر جعفری، انتشارات فروهر 1358
- http://www.iranicaonline.org/articles/marriage-next-of-kin
- شاپور شهبازی، ع. " بایگانیشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
- دکتر وست، متون پهلوی، ج2، ص380 تا 430
- (وندیداد، رضی، ج ۲، ص ۹۷۰، قسمت شرح، از کتیبهٔ شاپور در کعبهٔ زرتشت)
- (وندیداد، رضی، ج ۲، ص ۹۷۰، قسمت شرح)
- (وندیداد، رضی، ج ۲، ص ۹۷۰، قسمت شرح)
- (وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ص ۷۴)
- (وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ص ۷۴)
- (وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ص ۷۴ و ایران در زمان ساسانیان، ص ۴۳۴)
- هرودت، تاریخ، کتاب سوم، بند31 و بعد
- تاریخ اجتماعی ایران، جلد ۲، صفحهٔ ۳۴
- ایران در زمان ساسانیان، صفحهٔ ۳۴۷
- ایران در زمان ساسانیان، صفحهٔ ۳۴۸
- بویس، مری، ۱۳۸۱، ص ۱۲۷
منابع
- ابوالقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، سازمان سمت، ۱۳۷۳. (ص ۲۲۹)
- دریایی، تورج (۱۳۸۳)، شاهنشاهی ساسانی، ترجمهٔ مرتضی ثاقبفر، تهران: ققنونس، شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۳۶-۸
- هدایت، صادق، نوشتههای پراکنده
- بویس، مری، ۱۳۸۱، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها (ویراست دوم)، ترجمه عسکر بهرامی، ۱۳۸۱، انتشارات ققنوس، تهران.
<link rel="mw:PageProp/Category" href=". /رده:آیینهای_زرتشتی"/>