پل چینود
پل چینود یا چینوت (زبان اوستایی: Činvat Peretum) پل داوری درگذشتگان در عقاید زرتشتی است که آن را برابر با پل صراط در دین اسلام دانستهاند.
ریشه نام واژه
پل چینوَت که در اشتودگاه اوستا[1] به آن اشاره شدهاست، از دو بخش چینوت که در اوستایی بهمعنی «جدا کننده»(چینش دهنده) است و پِرِتو بمعنی «پل» تشکیل شدهاست و این پل جدا کنندهٔ «پرهیزکاران» از «بدکرداران» است. همچنین هماکنون برزنی به نام «شناط» که عربی شدهٔ همین واژهٔ «چینوَت» است، در فراز شهر ابهر در استان زنگان (زنجان) وجود دارد. در گاتها این واژه از دو بخش «چین» به معنای چگونه و «پِرِتو» به معنی گذرگاه تشکیل شدهاست که روی هم، «گذرگاه چگونه زیستن» خواهد بود. در این بینش به مادی بودن چنین گذرگاهی برای روان درگذشتگان اشارهای نشدهاست و شاید مرحلهای خواهد بود برای مشورت و پرسش هر انسان از وجدان خویش، پس از هر رفتار و کرداری که انجام دادهاست.
اساطیر و افسانهها
آنچه در مورد پل چینوت تصور میشود تیغی تیز و شمشیر گونه است که ابعاد آن هر یک ۹ نیزه است و بر قله کوهی اساطیری به بلندی یکصد مرد بهنام «تیره» قرار دارد. این پل از تیره که بلندترین قلۀ البرز است تا عرش کشیده میشود به عنوان شاهینِ ترازوی ایزد رشن است، سگی مینوی بر سر پل حاضر بوده و دوزخ نیز در زیر آن قرار دارد.[2] بنا به عقاید زرتشتی، روان درگذشته تا سه روز بر بالین تن حاضر و به آن متصل است و پس از آن در سپیده دم روز چهارم روان برای داوری به سر پل چینوت میرسد و در آنجا در دادگاهی که به داوری ایزد مهر و با حضور ایزدانی چون سروش، رشن و اشتاد برگزار میشود، به حساب کارهای نیک و بد وی رسیدگی میشود.[3] اگر پرهیزکار بوده، کفهٔ ترازوی نیکی وی بر بدی سنگینی میکند، تیغه به پهنا میایستد و گزندی به او نمیرساند، سپس بادی خوش وزیده و در آن باد دختری زیبا که تجسم اعمال او است بر او ظاهر شده و به راهنمایی او از نردبان سه پلهای که نماد اندیشه، گفتار و کردار نیک است به گروتمان (بهشت برین) وارد میشود. اگر بدکار باشد عجوزهای بر وی ظاهر شده و به گفتهٔ عجوزه و از ترس آن، علیرغم میل باطنی، روان بر تیغ میرود و در سه گام که نماد اندیشه، گفتار و کردار بد است، بریده شده و به دوزخ میافتد.[4] در هنگام عبور از پل مانعی وجود دارد که هم روان نیکوکاران و هم روان بدکاران با آن مواجهند و آن رودخانهایست که از اشک سوگواران پدید آمده و بیانگر این است که در تعلیمات دینی زردشتی مؤمنان را از سوگواری بیش از حد بر متوفی منع میکردند.[5] نیز در باورهای اسطورهای آمده که پل چینوت دو رو دارد و برای نیکوکاران، عریض و گشاده است و برای بدکاران مانند لبهٔ تیغ باریک و تیز است.[6] دینکرد[7] یک سر این پل را بر فراز دایتی در ایران ویج و سر دیگرش را بر فراز البرز میداند. در بندهش آمدهاست: که چکاد دایتی آن است که در میان جهان به بالای یکصد مرد است، که چینود پل بر او ایستد. روان را بدان جای آمار کنند.[8]
پانویس
- یسنا هات ۴۶ بندهای ۱۰ و ۱۱
- بهار ۱۳۸۰، ص ۱۲۹
- آذرگشسب ۱۳۷۲، صص ۲۰۴–۲۰۷
- بهار ۱۳۸۰، صص ۱۳۰–۱۳۱
- شناخت اساطیر ایران. ص ۹۷
- شناخت اساطیر ایران. ص ۹۸
- دینکرد، کتاب ۹، فصل ۱۹، بند ۳
- بهار، بندهش، ۷۱.
منابع
- آذرگشسب، اردشیر. مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان. چاپ سوم تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۲.
- بهار، مهرداد. بندهش. چاپ دوم تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۰.
- هیلنز، جان. شناخت اساطیر ایران. ترجمه ژاله آموزگار و… تهران. نشر چشمه. چاپ ۸۸