فهرست امیران زیاری
فهرست امیران زیاری به افرادی از خاندان زیاریان میپردازد که در قرن چهارم هجری امیر ولایات جنوبی دریای مازندران بودند. افراد این خاندان از میان اشراف گیلان برآمدند.[1] زیاریان در ابتدا به دنبال احیای امپراتوری ساسانیان و خلع قدرت خلافت عباسی بود؛[2] اما پس از مرگ مرداویج، بنیانگذار این خاندان، به صورت حکومتی محلی در گرگان، طبرستان و مناطق پیرامون درآمد و پس از مدتی دستنشاندهٔ دیگر حکومتهای همسایه شد. تدریجاً اقتدار و نفوذ امیران زیاری کم و کمتر شد تا آن که واپسین امیران این خاندان، در دورهٔ سلجوقیان، محدود به قلعههای کوهستانی بودند.[3]
امیر زیاری | |
---|---|
![]() قلمرو زیاریان | |
جزئیات | |
نوع | امارت |
اولین پادشاه | مردآویج |
آخرین پادشاه | گیلانشاه |
آغاز پادشاهی | ۹۳۱ میلادی |
پایان پادشاهی | ۱۰۹۰ میلادی |
سکونتگاه رسمی | جرجان |
منصوبکننده | جانشینی موروثی با تأیید خلافت |
بخشی از مجموعه مقالات تاریخ طبرستان و دیلم |
![]() |
![]() ![]() ![]() ![]() |
زیار خود داماد هروسندان، حاکم وقت پادشاهی گیل، بود.[1] پسر بزرگتر او، مرداویج، ابتدا در میان لشکریان علویان طبرستان و سامانیان به سر میبرد و پس از اختلافات درون علویان، به شورشیان تحت فرماندهی اسفار شیرویه پیوست. پس از مدتی به اسفار هم پشت کرده و با قتل وی مستقلاً به نواحی مرکزی ایران لشکر کشید.[4] مرداویج با حمله به جبال و تصرف اصفهان و خوزستان قدرت بسیاری یافت و رؤیای احیای امپراتوری ساسانیان و عزل خلافت عباسیان را در سر میپروراند. او در سال ۳۲۳ هجری در اصفهان، به دست غلامان ترکش به قتل رسید.[2]
پس از مرداویج، اطرافیان او با برادرش، وشمگیر، بیعت کردند. وشمگیر در همان ابتدای به امارت رسیدن، با لشکرکشیهای سامانیان و بوییان مواجه شد و نواحی بسیاری از قلمرو خود را از دست داد و منبعد حکومت زیاریان محدود به گرگان و طبرستان و نواحی پیرامونی آن میشد. وشمگیر در نبرد اسحاقآباد شکست سختی خورد و حکومت زیاریان از آن پس محدود به کرانههای جنوبی دریای مازندران شد. سامانیان از آن پس به حمایت از وشمگیر پرداختند. وشمگیر در حال تدارک هجدهمین نبرد علیه بوییان بود، که در حال شکار درگذشت. پس از او بیستون توانست در رقابت با برادر کوچکتر خود، قابوس، حکومت زیاریان را به دست آورد. بیستون روابط نزدیکی با بوییان و خلیفه ایجاد کرد که پس از او نیز برقرار ماند. بیستون حکومتی در آرامش داشت.[5] قابوس پس از مرگ بیستون، به جای بوییان، با امیران سامانی متحد شد و نبردهای زیادی میان این دو جبهه درگرفت، تا آن که با شکست قابوس از عضدالدوله بویی، او به دربار سامانیان پناه برد و تا هیجده سال از حکومت دور بود. سرانجام در سال ۳۸۸ هجری، با درگذشت فخرالدوله بویی، قابوس موفق شد سرزمینهای پیشین خود را بازپس گیرد. از این پس امیران زیاری تحتالحمایه دربار ترکتبار غزنویان شدند. قابوس دارای گرایش سیاسی نزدیک به خلیفه و سلطان محمود غزنوی بود و به علمدوستی و ادبپروری مشهور بود.[6]
پس از مرگ قابوس، پسرش منوچهر رسماً در سال ۴۰۳ هجری بر تخت امارت زیاریان نشست و این دودمان وارد دوران افول خود شده و وابسته به سلاطین ترکتباری شد که در خراسان قدرت بیشتری داشتند.[7] بدین ترتیب در این دوره زیاریان از حکومت مستقل تبدیل به قدرتی تحت سلطه، خراجگذار و دستنشانده شدند.[8][9][3] منوچهر برای اطمینان بیشتر از حمایت غزنویان، با دختر سلطان محمود ازدواج کرد.[10] او در تمام دوران امارتش، هیچگاه به قصد لشکرکشی و جنگ، از پایتختش خارج نشد.[11] پس از مرگ منوچهر و سلطان محمود، انوشیروان امیر زیاریان شد ولی او کودک بود؛ بنابرین باکالیجار کوهی قدرت را به دست گرفت و پس از مدتی به اجازهٔ سلطان مسعود غزنوی، شخصاً امارت گرگان و طبرستان را به دست گرفت. انوشیروان هنگام تضعیف غزنویان به دست سلجوقیان، توانست امارت موروثی را از باکالیجار پس بگیرد. در سال ۴۳۳ هجری، طغرل بیگ به قلمرو او یورش برده و بدون نبرد سرزمینش را غصب کرد.[12] گرچه انوشیروان به امیری زیاریان ابقا شد؛ اما از آن پس حکومت زیاری محدود به قلعهها و املاک موروثی ایشان میشد و حکومت در واقع از این خاندان خارج گردید.[13][14] انوشیروان در ۴۳۵ هجری درگذشت.[15] از دارا به عنوان امیر بعدی زیاریان نام برده شدهاست؛[16] اما این احتمال وجود دارد که دارا نام دیگر انوشیروان،[17] یا نام دیگر اسکندر زیاری باشد.[18]
گرچه کیکاووس رسماً وارث امارت زیاریان شد؛ ولی مورخان در مورد حکومت او، پسر و پدرش مشکوک هستند و بسیاری انوشیروان را واپسین امیر این دودمان برمیشمارند. کیکاووس برای نوشتن کتاب قابوسنامه شهرت دارد. او طی نبردی در قفقاز کشته شد و پسرش گیلانشاه جایگزین او شد.[19] احتمالاً اسماعیلیان الموت در نهایت بقایای آل زیار را منقرض کردهاند.[20]
فهرست
- امیران رسمی
- غاصبان حکومت
- امیرانی که مورخان دربارهٔ حضورشان اختلاف دارند.
امیران سلسلهٔ آل زیار | ||||||||||
ردیف | نام | لقب | دوران امارت | مدت امارت | سکه | پایتخت | نسبت با سلف | وقایع مهم | منبع | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱ | مرداویج | ابوالحجاج | ۳۱۹ تا ۳۲۳ هجری | ۴ سال | ![]() | اصفهان | پسر زیار |
|
[21] | |
۲ | وشمگیر | ظهیرالدوله | ۳۲۳ تا ۳۵۶ هجری | ۳۲ سال | ![]() | ری و جرجان | برادر مرداویج | [22] | ||
۳ | بهستون | ظهیرالدوله | ۳۵۷ تا ۳۶۶ هجری | ۹ سال | ![]() | آمل | پسر وشمگیر |
|
[23] | |
۴(۱) | قابوس | شمسالمعالی | ۳۶۶ تا ۳۷۱ هجری | ۵ سال | ![]() |
جرجان | برادر بیستون |
|
[24] | |
۴(۲) | قابوس | شمسالمعالی | ۳۸۸ تا ۴۰۳ هجری | ۵ سال | ||||||
۵ | منوچهر | فلکالمعالی | ۴۰۳ تا ۴۲۱ هجری | ۲۸ سال | ![]() | جرجان | پسر قابوس |
|
[25] | |
۶(۱) | انوشیروان | شرفالمعالی | ۴۲۱ تا ۴۲۲ هجری | ۱ سال | ![]() | جرجان | پسر منوچهر |
|
[26] | |
* | باکالیجار کوهی | ۴۲۲ تا ۴۳۳ هجری | ۱۱ سال | ![]() | جرجان | دایی یا پدرخوانده انوشیروان |
|
[26] | ||
۶(۲) | انوشیروان | شرفالمعالی | ۴۳۳ تا ۴۳۵ هجری | ۲ سال | ![]() | جرجان |
|
[26] | ||
# | دارا | ۴۳۶ تا ۴۴۱ هجری | شاید ۵ سال | ![]() | قلعههای محلی | عموی انوشیروان یا خودش |
|
[27] | ||
# | اسکندر | شاید ۵ سال | ![]() | قلعههای محلی | عموی انوشیروان یا برادر دارا | |||||
۷ | کیکاووس | عنصرالمعالی | ۴۴۱ تا ۴۸۳ هجری | ۴۲ سال | ![]() | قلعههای محلی | برادرزاده دارا، پسر اسکندر و یا پسرعموی انوشیروان |
|
[27] | |
۸ | گیلانشاه | ۴۸۳ تا ۴۸۶ هجری | ۳ سال | ![]() | قلعههای محلی | پسر کیکاووس |
| |||
تبارنامه
وردان | دختر تیرداد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیار | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مرداویج فرمانروایی ۳۱۹ تا ۳۲۳ | وشمگیر فرمانروایی ۳۲۳ تا ۳۵۷ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرهاد | لنگر (سالار) | بیستون فرمانروایی ۳۵۷ تا ۳۶۶ | قابوس فرمانروایی ۳۶۶ تا ۳۷۱ مجدداً ۳۸۸ تا ۴۰۳ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منوچهر فرمانروایی ۴۰۳ تا ۴۲۱ | دارا فرمانروایی ۴۳۶ تا ۴۴۱ | اسکندر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
انوشیروان فرمانروایی ۴۲۱ تا ۴۲۲ و مجدداً ۴۳۳ تا ۴۳۵ | کیکاووس فرمانروایی ۴۴۱ تا ۴۸۳ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جستان | گیلانشاه فرمانروایی ۴۸۳ تا ۴۸۶ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گاهشمار

پانویس
- مفرد، ۸۰–۸۱.
- رحمتی.
- کجباف، ۹۴–۹۵.
- مفرد، ۷۵–۷۷.
- ملکزاده بیانی، ۵۷–۶۰.
- کجباف، ۹۴–۹۵.
- مفرد، ۱۲۷–۱۲۸.
- اسلامی، ۱۵۳.
- مفرد، ۲۲۶.
- مهرآبادی، ۱۳۴.
- مفرد، ۱۳۰.
- ملکزاده بیانی، ۶۲–۶۳.
- مهرآبادی، ۲۰۹–۲۱۰.
- کجباف، ۹۵.
- کجباف، ۹۵.
- مفرد، ۱۴۷.
- زرینکوب، ۲۳۹.
- مفرد، ۱۴۷.
- کجباف، ۹۶.
- Bosworth.
- مفرد، ۷۵–۹۰.
- مفرد، ۹۰–۱۰۵.
- مفرد، ۱۰۶.
- مفرد، ۱۰۷–۱۲۷.
- مفرد، ۱۲۷–۱۳۳.
- مفرد، ۱۳۳–۴۳.
- مفرد، ۱۴۴–۱۵۰.
منابع
- اسلامی، حسین (۱۳۷۲). تاریخ دو هزار ساله ساری. قائمشهر: دانشگاه آزاد اسلامی مازندران.
- رحمتی، محسن؛ شاهرخی، علاءالدین (۱۳۹۱). «مرداویج و اندیشه احیای شاهنشاهی ساسانی». ۴ (۱). پژوهشهای تاریخی: ۱۷–۳۸.
- زرینکوب، روزبه. «باکالیجار». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۱. ص. ۲۳۸–۲۴۱.
- کجباف، علیاکبر (۱۳۸۶). «بررسی مناسبات حکومت آل زیار و خلفای عباسی». فرهنگ اصفهان.
- ملکزاده بیانی، بانو (۱۳۵۳). «سکههای زیاری: پژوهشی دربارهٔ زیاریان، وضع اقتصادی، مالی و سکههای آنان» (۱۶). معارف اسلامی: ۴۷–۶۷.
- مفرد، محمدعلی (۱۳۸۶). ظهور و سقوط آل زیار. تهران: انتشارات رسانش. شابک ۹۶۴-۷۱۸۲-۹۴-۵.
- مهرآبادی، میترا (۱۳۸۱). سرگذشت علویان طبرستان و آل زیار. تهران: اهل قلم. شابک ۹۶۴-۵۵۶۸-۹۲-۷.
- Bosworth, C. E. (1968). "The Political and Dynastic History of the Iranian World (A.D. 1000–1217)". In Frye, R. N. The Cambridge History of Iran, Volume 5: The Saljuq and Mongol periods. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 1–202. ISBN 0-521-06936-X.