محمدعلی تربیت
میرزا محمدعلی خان تربیت (۶ خرداد ۱۲۵۶، نوبر تبریز - ۲۷ دی ۱۳۱۸ تهران) روزنامهنگار و دولتمرد ایرانی، مؤسس کتابخانه تربیت، از آزادیخواهان و روشنفکران آذربایجان و از فعالان انقلاب مشروطه بود.
میرزا محمدعلی خان تربیت | |
---|---|
شهردار تبریز | |
مشغول به کار مهر ۱۳۰۶ – فروردین ۱۳۰۹ | |
پادشاه | رضا شاه پهلوی |
پس از | حاج عبدالغفار ناظمالعداله (عدل ضرابی) |
پیش از | حاج حسینقلی خان جلیلی (ارفعالملک) |
نماینده مجلس شورای ملی | |
حوزه انتخاباتی | تبریز (دوره دوم و هشتم تا دوازدهم) |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۶ خرداد ۱۲۵۶ تبریز، ایران |
درگذشته | ۲۷ دی ۱۳۱۸ (۶۲ سال) تهران، ایران |
ملیت | ایران |
همسر(ان) | هاجر تربیت |
پیشه | سیاستمدار |
تخصص | روزنامهنگار، روشنفکر و فعال سیاسی در انقلاب مشروطه |
دین | اسلام |
زندگی
پدرش میرزا صادق، تحویلدار ناصرالدین میرزا ولیعهد بود. تحصیلات خود را در مکتب ملا زینالعابدین آغاز کرد و از پدر ریاضی و نجوم آموخت و سپس نزد میرزا نصراللّه سیف الاطباء به تحصیل طب پرداخت. از شانزده سالگی به تدریس در مدرسه دولتی مظفری تبریز پرداخت. در سال ۱۳۱۶ با حسن تقیزاده، حسین عدالت (صاحب امتیاز روزنامههای الحدید، عدالت و صحبت) و محمد شبستری مدیر روزنامهٔ ایران نو، ابتدا کتابفروشی و پس از آن مدرسهای به شیوهٔ جدید با نام «تربیت» در تبریز تأسیس کرد و بعداً آن را نام خانوادگی خود قرار داد. کتابفروشی تربیت محل عرضهٔ نشریات فارسی و عربی و ترکی، و طرح مباحث سیاسی و محفل روشنفکرانی چون یوسف خان اعتصامالملک بود. اندکی بعد، مدرسه به دلیل مخالفت متعصبان بسته شد. [1] پیش از اعلام مشروطیت، تربیت به اتفاق حسن تقیزاده به قفقاز و استانبول و از آنجا به مصر، بیروت و دمشق سفر کرد.
در آستانهٔ مشروطیت به سیاست روی آورد و همراه با کربلایی علی موسیو، حسن تقیزاده و محمود غنیزاده محفلی بنیان نهاد که به مرکز غیبی شهرت یافت. در سال ۱۳۲۶ قمری (۱۲۸۷ خورشیدی) از پایهگذاران روزنامه اتحاد شد که ۲۵ شماره آن انتشار یافت. با کودتای محمدعلی شاه و به توپ بسته شدن مجلس در خرداد ۱۲۸۷ و حمله سپاهیان حکومتی به تبریز، کتابفروشی تربیت تاراج و سوخته شد و وی خود را به بادکوبه رساند و از آنجا به وین به پاریس رفت. اندکی بعد به دعوت تقیزاده که پیش از وی به دعوت ادوارد براون به لندن رفته بود، راهی آنجا شد و با حمایت ادوارد براون چند ماه در کتابخانهٔ دانشگاه کمبریج به فهرستنویسی کتابهای فارسی و عربی مشغول شد.
محمدعلی تربیت در اواخر پاییز ۱۹۰۸ میلادی (۱۲۸۷ خورشیدی) از انگلستان به استانبول رفت و همراه با دیگر مهاجران مشروطهخواه در انجمن سعادت به فعالیت پرداخت. [2]
با فتح تهران به دست مجاهدین در تیر ۱۲۸۸ خورشیدی، وی به عضویت هیئت مدیرهٔ موقتی دوازده نفره انتخاب شد که برگزیدهٔ رهبران انقلاب و ناظر اعمال وزرا بود. تربیت در دورهٔ دوم مجلس شورای ملی نمایندهٔ مردم تبریز شد و از نمایندگان روشنفکر و ترقیخواه حزب دموکرات بود.
با تعطیلی مجلس دوم، تربیت به بادکوبه رفت و به پیشنهاد هیئت مدیرهٔ انجمن خیریهٔ ایرانیان، مدیر مدرسهٔ اتحاد شد. پس از آغاز جنگ جهانی اول به برلین رفت و در آنجا در کمیتهٔ نجات ایران به فعالیت پرداخت و با محمد قزوینی، حسن تقیزاده، محمدعلی جمالزاده و حسین کاظمزادهٔ ایرانشهر، همکاری فرهنگی و انتشاراتی میکرد.
با پایان جنگ جهانی در سال ۱۲۹۷ به تبریز بازگشت. در سال ۱۳۰۰ به ریاست اداره معارف آذربایجان رسید و در همان سال کتابخانه و قرائتخانهٔ عمومی معارف را برای اولین بار به شیوهٔ جدید در تبریز بنیاد گذاشت که بعدها به نام خود وی «کتابخانه و قرائتخانهٔ دولتی تربیت» نام گرفت. در ۱۳۰۱ «مجمع ادب» و «ماهنامه گنجینه معارف» را دایر کرد. در مهر همان سال مدرسه تجارت را در تبریز تأسیس کرد. او تا ۱۳۰۴ در مقام خود باقی ماند و سپس به ریاست فرهنگ گیلان (۱۳۰۵–۱۳۰۶) رسید. وی از ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ عهدهدار ریاست شهرداری (بلدیه) تبریز بود. در آن زمان چندین خیابان بزرگ و باغ ملی بزرگی به نام گلستان در محل قبرستان گجیل تبریز ساخته شد.
تربیت در هشتمین دورهٔ مجلس شورای ملی (۱۳۰۹) به نمایندگی از طرف مردم تبریز انتخاب شد و در دورههای نهم تا دوازدهم نیز همین کرسی را حفظ کرد.
پس از درگذشت
حسن اسفندیاری، رئیس وقت مجلس شورای ملی، پس از درگذشت محمدعلی تربیت در جلسه علنی مجلس گفت:
... بنده یقین دارم که آقایان همکاران بنده مثل من در این قضیه مولمه که واقع شدهاست واقعاً متأثر و متأسف هستند. (نمایندگان: صحیح است). بنده از سالهای دراز با مرحوم محمدعلی تربیت از نزدیک دوستی داشتم و به احوالات و مزایای ایشان باخبر بودم ایشان یک شخص واقعاً متینی، سنگینی، بازبان پاک، با قلب خوشبین و با اقدامات خیلی مؤثری راجع به خدمات کشور همیشه خودشان را معرفی کردند. همه آقایان میدانند که چون ایشان ملتفت بودند که بهترین راه ترقی هر کشور بسته به علم است به این جهت در مسائل علمی و فرهنگی آن قدری که مقدور بود ایشان سعی کرده و همیشه خدمات خودشان را در کشور نمودار کردند چه در جاهایی که شخصاً بودند و چه در جاهایی که از طرف دولت مأموریت داشتند همیشه به تأسیس بنگاههای معارفی و به خدمات علمی مشغول (بودند) و خود را برای این منظور معرفی میکردند و به علاوه چون میدانستند که علم بدون کتاب کمتر ممکن میشود به این واسطه یک عشق و علاقهای به کتاب داشتند که در هر جایی که رفتند کتابخانههایی که اسباب شئون کشور و برای اهالی مؤثر و مفید بود تأسیس نمودند.
ملاحظه فرمودید که در آذربایجان و در گیلان که مأموریت داشتند این خدمت را به خوبی انجام دادند و کتابخانههای ممتازی در آنجا تأسیس کردند که فعلاً مبالغی کتاب در آنها موجود است که برای خدمت به معارف خیلی مفید و مؤثر است. بنده حقیًقتاً فوت و فقدان ایشان را که میتوانیم عرض کنم هیچکدام منتظر نبودیم و مایل بودیم که این خدمتگزار خوش نیت سالهای زیاد به کشور خدمت کند و اثر بدهد متأسفانه اینطور واقع شد که در نتیجه بیماری که از مدتی پیش داشتند و به واسطه آن همتی که خدا بیامرزد مرحوم محمدعلی تربیت داشت و نشان نمیداد یک مرتبه از پا درآمد و واقعاً اسباب تأسف و تألم همه گردید. (نمایندگان: صحیح است). امیدوارم که خداوند آن مرحوم را غریق رحمت کند و در مقابل خدمات به کشور … انشاءالله مغفور باشد و به بازماندگان آن هم خداوند توفیق بدهد که به سیره پدر بزرگوارشان تأسی نموده اسباب تسلی خاطر دوستان آن مرحوم باشد به واسطه این فقدان اگر اجازه میدهید به احترام آن مرحوم مجلس را ختم کنم…[3]
آثار
- زاد و بوم
- تاریخ مطبوعات ایران
- دانشمندان آذربایجان، ۱۳۱۴
- تاریخ مطبوعات ایرانی و فارسی (که ادوارد برون، مستشرق انگلیسی، آن را به انگلیسی ترجمه کرده)
جستارهای وابسته
پانویس
- یحیی آرینپور، ص ۱۱۲
- یحیی آرینپور، ص ۱۱۴
- http://www.ensani.ir/storage/Files/20101204142618-0%20(61).pdf
منابع
- احمد احقری (۳۰ آذر ۱۳۸۵). «شرح حال و زندگی سیاسی- فرهنگی میرزا محمدعلیخان تربیت». رادیو زمانه. دریافتشده در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۸.
- «محمد علی خان تربیت، بنیانگذار کتابخانه نوین در ایران». برنا نیوز. ۱۲ آبان ۱۳۸۷. دریافتشده در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۸.
- افسانه منفرد. «محمدعلی تربیت». دانشنامه جهان اسلام. دریافتشده در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۸.
- یحیی آرینپور، از نیما تا روزگار ما، تهران، ۱۳۷۴