خدمت وظیفه عمومی

خدمت وظیفه عمومی، که به آن به‌طور عام خدمت سربازی یا سربازی اجباری یا خدمت نظام وظیفه نیز گفته می‌شود، اصطلاحی است برای اشاره به دورهٔ نظامی که توسط نظام حاکم برای شهروندان برقرار می‌شود. این اصطلاح بیشتر در ادبیات سیاسی دولت‌هایی استفاده می‌شود که خواستار به‌کارگیری شهروندان در نیروهای مسلح هستند. این دوره را با نام‌های مختلفی می‌شناسند؛ برای نمونه آخرین برنامه خدمت وظیفهٔ عمومی که در ایالات متحده انجام شد، با اصطلاح «فراخوان» شهرت یافت. برخی کشورها، خدمت سربازی را داوطلبانه و اختیاری کرده‌اند. این کشورها از سرباز اجباری به کار نمی‌گیرند و به جای آن از ارتش حرفه‌ای استفاده می‌کنند. با این حال برخی از این کشورها احتمال استفاده از نیروهای وظیفه را به‌طور کلی نفی نکرده و آن را موکول به شرایط جنگی یا بحرانی می‌کنند.

وضعیت خدمت نظام وظیفه در جهان به تاریخ ۲۱ می ۲۰۰۸
  بدون نیروی مسلح
  بدون خدمت وظیفه
  در صدد حذف خدمت وظیفه در ۳ سال آینده
  دارای خدمت وظیفه عمومی
  بدون اطلاعات
جمعی از سربازان پادگان مالک‌اشتر ناجا

اصطلاح خدمت وظیفه در نیروهای مسلح دنیا به دو منظور استفاده می‌شود:

  • خدمت وظیفه‌ای که معمولاً برای مردان ۱۷ تا ۱۸ ساله به مدتی که غالباً ۲ تا ۳ سال است اجرا می‌شود. این دوره در بریتانیا و سنگاپور به «خدمت ملی» مشهور بود. در نیوزیلند در ابتدا به آن آموزش نظامی اجباری و بعدها خدمت ملی گفته شد. در سوئد نیز به آن دوره وظیفه پاسداری یا خدمت اولیه گفته می‌شود.
  • خدمت وظیفه‌ای که به مدتی نامعلوم و برای محدوده سنی وسیع‌تری از مردان (مثلاً بین ۱۸ تا ۵۵ سال) در جریان بسیجی گسترده برای جنگ که شامل سرزمین‌های میهنی هم می‌شود انجام می‌گیرد. (در بریتانیا به آن «فراخوان» گفته می‌شد).

تاریخچه

باجگذاران فئودال‌ها

در نظام فئودالی قرون وسطی از روستاییان و انسان‌های غیر برده خواسته می‌شد یکی از مردان خانواده را که در سن مناسبی برای خدمت نظامی بود به پادشاه یا فرمانروای محلی معرفی کنند تا در شرایط بحرانی از آن‌ها استفاده شود. به مردانی که به این صورت به ارتش آورده می‌شدند باجگذاران می‌گفتند و آن‌ها را در پیاده‌نظام به کار می‌گرفتند. کسانی که از آمدن به خدمت خودداری می‌کردند یاغی شناخته می‌شدند. بسته به قانون هر کشور، هر کدام از این سربازان متعهد بود که از یک تا سه ماه در خدمت ارتش بجنگد.

بردگی نظامی

سیستم برده‌داری نظامی از سدهٔ ۹ تا سده ۱۹ میلادی به‌طور گسترده‌ای در خاورمیانه استفاده می‌شد.

در میانه‌های سده ۱۴ میلادی سلطان مراد اول عثمانی برای خود ارتشی متشکل از بردگان به نام کاپیکولو تأسیس کرد. تشکیل این نیروی جدید مبتنی بر حق سلطان بر یک پنجم غنائم جنگی بود که وی اسرا را نیز جزو این سهم می‌دانست. بردگان اسیرشده، اسلام می‌آوردند و برای خدمت به شخص سلطان آموزش می‌دیدند. در دوشیرمه (که آن را به صورت «مالیات خون» یا «جمع‌آوری کودکان» ترجمه کرده‌اند) پسران جوان مسیحی اهل بالکان را از خانواده‌هایشان جدا کرده، دینشان را به اسلام تغییر داده و آن‌ها را در یکی از طبقات خاص سربازی در ارتش عثمانی به کار می‌گرفتند. به این طبقه از سربازان که مشهورترین شاخه کاپیکولو بودند ینی‌چری می‌گفتند. ینی‌چری‌ها به تدریج تبدیل به فاکتور مهمی در حمله عثمانیان به اروپا شدند.[1] بسیاری از فرماندهان نظامی نیروهای عثمانی، رؤسای ایالتی و حاکمان امپراتوری عثمانی مانند پارگالی ابراهیم پاشا و سوکولو مهمت پاشا با همان شیوه به خدمت گرفته شده بودند.[2][3] در سال ۱۶۰۹ (۹۸۷) نیروهای کاپیکولو سلطان حدوداً به ۱۰۰٬۰۰۰ نفر رسیده بودند.[4] محمود دوم عثمانی در سال ۱۸۲۶ (۱۲۰۴) با اجبار، سپاه ینی‌چری را منحل کرد.[5][6]

مملوک‌ها سربازان بردهٔ مسلمان شده‌ای بودند که در سده‌های میانه به خلیفه مسلمین و سلاطین ایوبی خدمت می‌کردند. نخستین مملوک‌ها در سده نهم به خلیفه عباسی در بغداد خدمت کردند. آنان در گذر زمان تبدیل به طبقهٔ نظامی قدرتمندی شدند که در بیش از چند مورد قدرت را در دست گرفتند. برای نمونه مملوک‌ها بین سال‌های ۱۲۵۰-۱۵۱۷ (۶۲۸–۸۹۵) بر مصر حکومت کردند. از سال ۱۲۵۰ (۶۲۸)مصر توسط دودمان بحری‌ها که اصل آن‌ها قبچاقی بود اداره می‌شد. بردگانی که اهل قفقاز بودند و در این ارتش خدمت می‌کردند به تدریج گروه‌هایی را تشکیل دادند که در مصر قیام کرده و در نهایت دودمان برجی‌ها را تشکیل دادند. مملوک‌ها دلیل اصلی خروج مسیحیان از فلسطین بوده و همچنین آنان مانع ورود ایلخان‌های مغول از خاک ایران و عراق به سرزمین مصر شدند.[7]

مولای اسماعیل، سلطان مراکش (۱۶۷۲-۱۷۲۷) (۱۰۵۰–۱۱۰۵) مشهور به خون‌ریز، سپاهیانی از بردگان سیاه به تعداد ۱۵۰٬۰۰۰ نفر به نام گارد سیاه تشکیل داد که با استفاده از آن‌ها کشور را مطیع خود ساخت.[8]

ابداع خدمت وظیفه مدرن

خدمت وظیفه مدرن که شامل نام‌نویسی یا سربازگیری از شهروندان برای خدمت در ارتش بود در هنگام انقلاب فرانسه تشکیل شد تا جمهوری فرانسه بتواند در برابر یورش‌های سلاطین اروپا دوام بیاورد. ژان باپتیست جردن نماینده مجلس در تاریخ ۵ سپتامبر ۱۷۹۸ (۱۱۷۶) قانونی را در مجلس به تصویب نمایندگان رساند که اولین مادهٔ آن بیان می‌داشت: «هر فرانسوی سربازی است که خود را موظف به دفاع از ملت می‌داند». این قانون به نام همان نماینده شهرت یافت. قانون مذکور باعث شد Grande Armée (ارتش بزرگ) که ناپلئون بناپارت آن را «ملت مسلح» می‌نامید تشکیل شود. این ارتش توانست از پس ارتش‌های حرفه‌ای اروپا بر آید. بیش از ۲٫۶ میلیون نفر از مردان فرانسوی بین سال‌های ۱۸۰۰ تا ۱۸۱۳ (۱۱۷۸ تا ۱۱۹۱) به ارتش فرانسه پیوستند.[9]

شکست ارتش بی‌نظم پروس، حکومت پروسی را که پس از پیروزی‌های دوران فردریکی خود را شکست‌ناپذیر می‌پنداشت به وحشت انداخت. ژنرال شارنهورست پیشنهاد داد از levée en masse (سربازگیری گسترده) یا خدمت وظیفه عمومی که در فرانسه باب شده بود استفاده شود. کرومپرسیستم نظام خدمت اجباری کوتاه‌مدتی بود که در آلمان در تضاد با دوره بلند مدت خدمت اجباری به وجود آمد.[10]

در امپراتوری روسیه در اوایل سده ۱۹ میلادی طول دوره خدمت سربازی ۲۵ سال بود. این دوره در سال ۱۸۳۴ (۱۲۱۲) به ۲۰ سال کاهش یافت. سربازان به کار گرفته شده نباید کمتر از ۱۷ سال و بیش از ۳۵ سال سن می‌داشتند.[11] در سال ۱۸۷۴ (۱۲۵۲) یک نظام عمومی مبتنی بر الگوی مدرن عرضه شد. تنها الغای برده‌داری توانست تضمین اجرای این قانون را فراهم آورد. قانون جدید بیان می‌داشت که تمام مردان روسی، هنگامی که به ۲۰ سالگی می‌رسیدند مشمول خدمت ۶ ساله سربازی می‌شدند.[12]

در آمریکا، خدمت وظیفه عمومی در جریان جنگ‌های داخلی در ارتش متحد شکل گرفت. در سال ۱۸۶۳ (۱۲۴۱) قانون نام‌نویسی به مشمولین این اجازه را می‌داد که افرادی را اجاره کنند تا به جای آن‌ها در ارتش خدمت کنند. این قانون به همراه سیستم مزدوران اجاره‌ای، موجب بیزاری مردم از خدمت وظیفه شد که یکی از نشانه‌های آن شورش‌های نیویورک ضد خدمت وظیفه بود. همچنین سربازان داوطلب و افسران آن‌ها، نگاه تحقیرآمیزی به سربازان وظیفه داشتند. سرانجام کار به جایی کشید که تنها ۶٪ از ارتش متحد را سربازان وظیفه تشکیل دادند. خدمت وظیفه عمومی از آن زمان تا سال ۱۹۱۷ (۱۲۹۵) در ارتش آمریکا استفاده نشد.[13]

بنابر نظر میشل فوکو، خدمت وظیفه عمومی یکی از تشکیلاتی است که توسط مؤسسات منظم شکل گرفته و مانند بیمارستان‌ها، مدارس و زندان‌ها است. همچنین لوئی آلتوسر، نیکولو ماکیاولی را جزو اولین تئوریسین‌های مدرنی می‌داند که در مورد ارتباط بین خدمت وظیفه عمومی و خلق یک ملت یا تقویت میهن‌پرستی فکر کرده‌است. ماکیاولی استفاده از سربازان مزدور و ارتش‌های حرفه‌ای که در آن زمان استان‌های ایتالیا را مورد تاخت و تاز قرار داده و آن‌ها را تقسیم کرده بودند خوار می‌شمرد.

اعزام سربازان وظیفه به جنگ‌های خارجی که به‌طور مستقیم امنیت کشور را به خطر نمی‌اندازند از نظر سیاسی در حکومت‌های مردم‌سالار مورد منازعه قرار داشته‌است. برای نمونه در جریان جنگ جهانی اول بحث‌های تندی در کانادا، استرالیا و زلاند نو در رابطه با خدمت وظیفه عمومی درگرفت. کانادا در جریان جنگ جهانی دوم نیز گرفتار مشاجرات مشابهی شد. همچنین اعتراضات گسترده‌ای نیز در چندین کشور بر علیه استفاده از سربازان وظیفه در جنگ ویتنام در دهه ۶۰ به پا شد.

هم‌اکنون کشورهایی که از زنان در خدمت وظیفه استفاده می‌کنند عبارتند از چین، کوبا، مصر، اریتره، اسرائیل، لیبی، مالزی، کره شمالی، پرو و تایوان.[14][15] در سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۰ خ.) دولت سوئد از ارتش خواست امکان حضور اجباری زنان را در ارتش بسنجد. در جریان جنگ جهانی دوم زنان برای شرکت در ارتش‌های بریتانیا و شوروی فراخوانده شدند. ایالات متحده نیز در صدد استفاده از آن‌ها به عنوان پرستار در جنگ با ژاپن بود.[16][17]

افراد زیادی در سال ۱۹۸۱ (۱۳۵۹)در جریان پرونده روستکر بر علیه گولدبرگ شکایاتی را تنظیم کردند مبنی بر اینکه قانون خدمت نظامی انتخابی (SSS) شرط لزوم طی فرایند حقوقی اشخاص از متمم پنجم قانون اساسی آمریکا را نقض می‌کند زیرا تنها از مردان برای ثبت‌نام در SSS درخواست کرده‌است و نه زنان. دادگاه عالی ایالات متحده نیز سرانجام این قانون را تأیید کرده و بیان داشت «بحث پیرامون ثبت‌نام زنان بر مبنای تساوی حقوق استوار است اما بنا بر قدرتی که قانون اساسی به کنگره داده است، این مجلس حق دارد به جای تساوی حقوق به مسئله نیازهای نظامی توجه کند.»[18]

خودداری از خدمت سربازی به دلایل وجدانی

مخالف با سربازی یا معترض اخلاقی کسی است که عقاید شخصی وی با خدمت نظامی مغایر است یا با یکی از قوانین نیروهای مسلح ناسازگار است. در برخی از کشورها، فرمان شکنان وجدانی وضعیت قانونی مشخصی دارند که وظایف خدمت اجباری آن‌ها را مشخص می‌کند. برای مثال سوئد به فرمان شکنان وجدانی اجازه می‌دهد تا آن‌ها از شاخه «بدون سلاح» (غیر رزمی) ارتش، خدماتی چون آتش‌نشان فرودگاه، پرستار یا تکنیسین ارتباطات راه دور را انتخاب کنند. با این حال برخی افراد از این انتخاب نیز سر باز می‌زنند زیرا این مشاغل را نیز جزو مجموعه ارتش می‌دانند. دلایل تمرد از خدمت متفاوت هستند. عقاید برخی از معترضین، مذهبی است. برای مثال عقیدهٔ اعضای کلیساهای تاریخی صلح، مبتنی بر صلح‌طلبی است. همچنین شاهدان یهوه حاضر به خدمت در نیروهای مسلح نیز نیستند زیرا بر این باورند که مسیحیان باید در درگیری‌های دنیوی بی‌طرف باشند.

فراریان از خدمت

عضویت سربازان وظیفه در نیروهای مسلح دلیلی بر آن نیست که همهٔ آن‌ها موافق جنگ باشند. در ایالات متحده هنگام جنگ ویتنام، بسیاری از افراد از روابط سیاسی خود استفاده کردند تا در جنگ به دور از هر گونه آسیب بالقوه قرار گیرند.

بسیاری افراد با استفاده از راه‌های ممکن، خدمت را به تعویق می‌اندازند. برای مثال رفتن به دانشگاه، پدر شدن یا خدمت در برخی مشاغل (مانند تدریس؛ سرباز معلم). برخی از معافیت‌های تحصیلی استفاده کرده و برخی دیگر، فرمان‌شکن وجدانی شدند یا تظاهر به آن کردند. هرچند که بعدها ممکن بود از آن‌ها در خدمات غیر رزمی مانند نیروهای امدادرسان پزشکی استفاده شود. همچنین یکی از راه‌های ممکن آن بود که از ایشان در مشاغل غیرنظامی مانند کار در بیمارستان به‌طور منظم استفاده کنند.

برای کسانی که با نظام خدمت وظیفه آشنایی کافی دارند آسان است که بتوانند راه‌هایی برای فرار از خدمت پیدا کنند. یکی از راه‌هایی که بسیار فراگیر بوده و هنوز هم هست، معافیت پزشکی است. فرد می‌توانست با تظاهر به بیماری خود را مشمول معافیت نشان دهد اما به شرطی که چندین پزشک گزارش کتبی به نفع وی می‌نوشتند. وقت ارتش ارزش نداشت که خود را درگیر این مسائل کند. این شیوه در شهرهای بزرگ کارکرد بهتری داشت زیرا کسانی که مشمول را معاینه می‌کردند وی را نمی‌شناختند. با این‌حال در برخی کشورها، معاینات سختی از سوی پزشکان مورد تأیید دولت انجام می‌شود تا از فرار مشمولین سالم از خدمت جلوگیری به عمل آید.

یکی دیگر از روش‌هایی که در آمریکا در طول جنگ ویتنام برای فرار از خدمت وظیفه استفاده می‌شد عبور از مرز بود. مقصد این فراخوانده شدگان خدمت غالباً کانادا، مکزیک یا سوئد بود.

بسیاری از مردم، این فراریان را تحقیر کرده و آنان را ترسو می‌شمردند اما برخی نیز از آنان دفاع می‌کردند. در ایالات متحده به خصوص در اواخر جنگ ویتنام اعتراضات ضدجنگ و همچنین حمایت از فراریان از جنگ افزایش یافت زیرا نیروهای آمریکایی خسارات زیادی را متحمل شده بودند و دلایل و اهداف اصلی جنگ به سختی مورد سؤال قرار گرفت.

اواخر دوران نظام وظیفه در ایالات متحده کوشش‌هایی انجام شد تا با تبدیل این نظام به یک نوع قرعه‌کشی آن را کمی عادلانه‌تر سازند. در این شیوه به هر یک از روزهای تقویم یک عدد تصادفی اختصاص می‌دادند. مردانی که عدد پایین‌تری با روز تولدشان مصادف می‌شد، برای مصاحبه احضار می‌شدند. اما به دلایلی که در بالا گفته شد این شیوه نیز کمکی به عادلانه‌تر شدن نظام وظیفه نکرد و در نهایت این نظام در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۱) به پایان رسید. امروزه از مردان آمریکایی که در سنین بین ۱۸ تا ۲۵ سال هستند درخواست می‌شود برای حضور در ارتش ثبت‌نام کنند. از زمان پایان جنگ ویتنام تا به حال هیچ فرمان فراخوانی در ایالات متحده داده نشده‌است.

مخالفان خدمت

از جنبه تاریخی همیشه مقاومت‌هایی در برابر خدمت اجباری سربازی در کشورهای مختلف وجود داشته‌است. شورش‌های نیویورک بر علیه خدمت وظیفه (که از ۱۱ ژوئیه تا ۱۶ ژوئیه ۱۸۶۳ (۱۲۴۱)طول کشید) شامل اغتشاشات وحشیانه‌ای بود که اوج نارضایتی مردم از قوانین جدیدی را نشان می‌داد که توسط کنگره برای به‌کارگیری مردان در جنگ‌های داخلی وضع شده بود. شورش آسیای مرکزی نیز در تابستان سال ۱۹۱۶ (۱۲۹۴) آغاز شد. این شورش‌ها زمانی شعله‌ور شدند که امپراتوری روسیه معافیت مسلمانان از خدمت وظیفه را لغو کرد.

جنگ ویتنام در ایالات متحده و چند کشور دیگر باعث بروز مخالفت‌های جدیدی بر علیه نظام خدمت انتخابی شد. بسیاری از مردم با نظام خدمت وظیفه مخالفت کردند و در مواجهه با آن یا خود را برای انتخاب شدن در یکی از خدمات اجتماعی معرفی می‌کردند یا به عنوان فرمان‌شکن وجدانی، یک شغل غیر رزمی در ارتش انتخاب می‌کردند یا با خروج از کشور، از خدمت وظیفه فرار می‌کردند. تعداد کمی نیز مانند محمد علی کلی به صورت علنی و سیاسی با این نوع خدمت نظامی مخالفت کردند. برخی از مردم در مرحله نام‌نویسی مخالفت خود را نشان می‌دادند. دیگران در مراحل اولیه آغاز خدمت هنگامی که به آنان دستور داده می‌شد یونیفرم به تن کرده و سلاح به دست گیرند مخالفت خود را نشان داده و برخی نیز هنگام فرمان حمله از دستور سرپیچی می‌کردند.

معافیت از خدمت

در برخی از کشورها بعضی از مردم از رفتن به سربازی معاف هستند؛ بیشتر این افراد کسانی هستند که برای دولت کار می‌کنند (مانند معلمان، نیروهای پلیس، قانون‌گذاران و غیره)، افرادی که برای پیمان‌کاران دولتی کار می‌کنند و آن‌هایی که در شغل‌هایی هستند که برای عملکرد کشور مفید هستند (مدیریت بازیافت، نیروگاه‌ها و غیره) در بریتانیا به این مشاغل، شغل‌های اندوخته می‌گویند زیرا آن‌ها برای بقای ملت مفید هستند.

در اسرائیل، اقلیت‌های مسلمان و مسیحیان عرب همچون یهودیان فوق ارتدوکس از خدمت سربازی معاف هستند. با این حال معافیت شامل حال شهروندان دروزی اسرائیلی و همچنین بسیاری از روستاهای مسلمان بدوی نمی‌شود. ساکنین دائمی همچون دروزی‌های بلندی‌های جولان نیز از خدمت معاف هستند. معافیت از خدمت دلیلی برای آن نیست که افراد معاف شده نتوانند داوطلب حضور در ارتش شوند. با این حال چنین مسئله‌ای کمتر مشاهده می‌شوند.

برخی از سربازان وظیفه احساس می‌کنند که تجارب به دست آمده از خدمت می‌تواند برای آن‌ها مفید باشد اما دیگران بر این باورند که وقتشان در خدمت سربازی هدر رفته و آن‌ها می‌توانسته‌اند با توجه به تحصیلات و شغل خود افراد موفق‌تری باشند.[19] دستمزد پایین نیز یکی دیگر از مشکلاتی است که باعث رنجش بیشتر سربازان وظیفه به ویژه در کشورهایی چون یونان، کره جنوبی، فنلاند، سنگاپور و ایران می‌شود. ارتش فنلاند هیچ‌گونه حقوقی به سربازان وظیفه نمی‌پردازد اما در عوض اعتباری به میزان ۳/۶۰ تا ۸/۲۵ یورو در روز به آن‌ها می‌پردازد. در ایران در سال ۱۳۸۷، حقوق یک سرباز صفر (پایین‌ترین درجه) در حدود ۲۵ دلار در ماه و حقوق یک افسر وظیفه با درجه ستوان یکمی (بالاترین درجه اعطایی به پرسنل وظیفه) در حدود ۴۶ دلار در ماه است. همچنین طرح جدیدی در دولت ایران اجرایی شده‌است که طبق آن، پرسنل وظیفه از بیمه درمانی نیروهای مسلح استفاده کرده و طول خدمت سربازی جزو سابقه بیمه تأمین اجتماعی آن‌ها تلقی شود.

دوره خدمت وظیفه عمومی در برخی از کشورها

خدمت وظیفه عمومی در برخی از کشورها
کشور مساحت[20] تولید ناخالص داخلی اسمی (میلیون دلار)[21] سرانه تولید ناخالص داخلی (دلار)[22] جمعیت[23] حکومت[24] خدمت وظیفه اجباری[25]
آلبانی۲۷٫۳۹۸۹٫۳۰۶۲٫۵۸۴/۶۳۳٫۶۰۰٫۵۲۳دموکراسیاجرا می‌شود
الجزایر۲٫۳۸۱٫۷۴۰۹۰٫۰۰۰۲٫۷۰۰/۰۱۳۳٫۳۳۳٫۲۱۶جمهوریاجرا می‌شود
آنگولا۱٫۲۴۶٫۷۰۰۲۸٫۶۱۰۲٫۳۳۲/۹۲۱۲٫۲۶۳٫۵۹۶جمهوری چند حزبیاجرا می‌شود
آرژانتین۲٫۷۳۶٫۶۹۰۲۱۰٫۰۰۰۵٫۲۱۰/۶۷۴۰٫۳۰۱٫۹۲۷جمهوریاجرا نمی‌شود (ولی قانوناً لغو نشده‌است)
استرالیا۷٫۶۱۷٫۹۳۰۶۴۴٫۷۰۰۳۱٫۵۵۰/۰۹۲۰٫۴۳۴٫۱۷۶دموکراسی پارلمانی فدرالاجرا نمی‌شود[26]
اتریش۸۲٫۴۴۴۳۱۰٫۱۰۰۳۷٫۸۱۸/۰۷۸٫۲۳۳٫۳۰۰جمهوری فدرالاجرا می‌شود
باهاما۱۰٫۰۷۰۶٫۱۵۹۲۰٫۱۵۰/۱۷۳۰۵٫۶۵۵دموکراسی پارلمانی مشروطهاجرا نمی‌شود
بنگلادش۱۳۳٫۹۱۰۶۹٫۳۴۰۴۶۰/۸۹۱۵۰٫۴۴۸٫۳۳۹دموکراسی پارلمانیاجرا نمی‌شود
بلژیک۳۰٫۵۲۸۳۱۶٫۲۰۰۳۱٫۴۰۰۱۰٫۵۸۴٫۵۳۴دموکراسیاجرا نمی‌شود (از سال ۱۹۹۴ به تعلیق درآمده‌است)
بلیز۲۲٫۸۰۶۱٫۱۴۱۳٫۸۷۵/۸۸۲۹۴٫۳۸۵دموکراسی پارلمانیاجرا نمی‌شود (ولی قانوناً لغو نشده‌است)
بوتان۴۷٫۰۰۰۸۴۰/۵۳۶۱/۰۶۲٫۳۲۷٫۸۴۹سلطنت مطلقهاجرا می‌شود (انتخابی)
بولیوی۱٫۰۸۴٫۳۹۰۱۰٫۳۳۰۱٫۱۳۲/۷۸۹٫۱۱۹٫۱۵۲جمهوریاجرا می‌شود (فقط در صورت کمبود داوطلبان)
بوسنی و هرزگوین۵۱٫۱۲۹۹٫۲۱۷۲٫۰۲۴/۷۴۴٫۵۵۲٫۱۹۸جمهوری فدرال دموکراتیکاجرا نمی‌شود
برزیل۸٫۴۵۶٫۵۱۰۹۶۷٫۰۰۰۵٫۰۸۹/۱۹۱۹۰٫۰۱۰٫۶۴۷جمهوری فدرالاجرا می‌شود
برمه۶۵۷٫۷۴۰۹٫۶۰۰۲۰۲/۶۴۴۷٫۳۷۳٫۹۵۸احزاب نظامیاجرا می‌شود (ولی رسماً ممنوع است)
چین۹٫۳۲۶٫۴۱۰۲٫۵۱۸٫۰۰۰۱٫۹۰۴/۹۰۱٫۳۲۱٫۸۵۱٫۸۸۸جمهوری خلقاجرا می‌شود (انتخابی)
کرواسی۵۶٫۴۱۴۳۷٫۴۲۰۷٫۸۶۳/۴۴۴٫۴۴۳٫۳۵۰دموکراسی پارلمانی/ریاست‌جمهوریاجرا نمی‌شود (از سال ۲۰۰۸ لغو شد)[27]
کوبا۱۱۰٫۸۶۰۴۰٫۰۰۰۳٫۵۱۰/۶۱۱۱٫۳۹۴٫۰۴۳جمهوری سوسیالیستیاجرا می‌شود (برای هر دو جنس)
دانمارک۴۲٫۳۹۴۲۵۷٫۳۰۰۴۴٫۹۴۱۵٫۴۱۵٫۹۷۸سلطنت مشروطهاجرا می‌شود
جیبوتی۲۲٫۹۸۰۷۰۲۱٫۴۱۴/۲۶۴۹۶٫۳۷۴جمهوریاجرا نمی‌شود
السالوادور۲۰٫۷۲۰۱۵٫۱۶۰۲٫۱۸۱/۹۰۶٫۹۴۸٫۰۷۳جمهوریاجرا نمی‌شود (ولی قانوناً لغو نشده‌است)
فنلاند۳۰۴٫۴۷۳۱۹۹٫۰۰۰.۳۵٫۱۱۱/۸۰۵٫۲۴۶٫۱۰۰جمهوریاجرا می‌شود
فرانسه۶۴۰٫۰۵۳[28]۲٫۱۴۹٫۰۰۰۳۳٫۷۵۸/۸۱۶۰٫۸۷۳٫۰۰۰جمهوریاجرا نمی‌شود (از سال ۲۰۰۱ به حالت تعلیق درآمده‌است)
گامبیا۱۰٫۰۰۰۴۶۲/۵۲۷۳/۹۴۱٫۶۸۸٫۳۵۹جمهوریاجرا نمی‌شود
آلمان۳۴۹٫۲۲۳۲٫۸۷۲٫۰۰۰۳۴٫۸۵۳/۹۵۸۲٫۴۰۰٫۹۹۶جمهوری فدرالاجرا نمی‌شود (از سال ۲۰۱۱ لغو شد)[29]
یونان۱۳۰٫۸۰۰۲۵۶٫۳۰۰۲۴٫۰۰۰۱۰٫۷۰۶٫۲۹۰جمهوری پارلمانیاجرا می‌شود
گرانادا۳۴۴۴۵۴۵٫۰۴۶/۰۷۸۹٫۹۷۱دموکراسی پارلمانیاجرا نمی‌شود (خدمت نظامی وجود ندارد)
مجارستان۹۳٫۰۳۰۲۰۷٫۰۰۰۱۱٫۳۶۹/۹۱۱۰٫۰۶۴٫۰۰۰دموکراسی پارلمانیاجرا نمی‌شود
ایران۱٫۶۳۶٫۰۰۰۱۹۳٫۵۰۰۲٫۹۵۸/۸۳۶۸٫۲۵۱٫۰۹۰جمهوری دینیاجرا می‌شود
هند۲٫۹۷۳٫۱۹۰۸۰۴٫۰۰۰۶۵۷/۶۰۱٫۰۹۴٫۵۸۳٫۰۰۰جمهوری فدرالاجرا نمی‌شود
اسرائیل۲۰٫۳۳۰۱۴۰٫۳۰۰۲۱٫۸۳۰/۸۷۶٫۴۲۶٫۶۷۹دموکراسی پارلمانیاجرا می‌شود (برای هر دو جنس)
جاماییکا۱۰٫۸۳۱۹٫۲۳۰۳٫۳۱۹/۹۹۲٫۷۸۰٫۱۳۲دموکراسی پارلمانی مشروطهاجرا نمی‌شود
ژاپن۳۷۴٫۷۴۴۴٫۸۸۳٫۰۰۰۳۸٫۳۱۸/۰۳۱۲۷٫۴۳۳٫۴۹۴سلطنت مشروطه به همراه دولت پارلمانیاجرا نمی‌شود
اردن۹۲٫۳۰۰۳۰۰٫۰۰۰۲٫۰۶۸/۳۳۶٫۰۵۳٫۱۹۳سلطنت مشروطهاجرا نمی‌شود
کره شمالی۱۲۰٫۴۱۰۴۰٫۰۰۰[30] ۱٫۸۰۰[30]۲۳٫۳۰۱٫۷۲۵جمهوری سوسیالیستیاجرا می‌شود[31]
کره جنوبی۹۸٫۱۹۰۸۹۷٫۴۰۰۱۸٫۲۹۷/۵۶۴۹٫۰۴۴٫۷۹۰جمهوریاجرا می‌شود
کویت۱۷٫۸۲۰۶۰٫۷۲۰۲۴٫۲۳۴/۱۱۲٫۵۰۵٫۵۵۹امیرنشین مشروطهاجرا می‌شود
لبنان۱۰٫۲۳۰۱۹٫۸۹۰۵٫۰۶۶/۸۷۳٫۹۲۵٫۵۰۲جمهوریاجرا نمی‌شود (از سال ۲۰۰۷ لغو شد)[32]
لیبی۱٫۷۵۹٫۵۴۰۳۴٫۲۰۰۵٫۶۶۵/۱۵۶٫۰۳۶٫۹۱۴جمهوری توده‌هااجرا می‌شود
لوکزامبورگ۲٫۵۸۶۳۴٫۵۳۰۷۱٫۹۰۴/۲۴۴۸۰٫۲۲۲سلطنت مشروطهاجرا نمی‌شود
مقدونیه۲۴٫۸۵۶۶٫۲۲۵۳٫۰۲۷/۸۵۲٫۰۵۵٫۹۱۵دموکراسی پارلمانیاجرا نمی‌شود
مالزی۳۲۸٫۵۵۰۱۳۲٫۳۰۰۵٫۳۳۰/۱۰۲۴٫۸۲۱٫۲۸۶سلطنت مشروطهاجرا می‌شود (انتخابی)
مالدیو۳۰۰۹۰۶۲٫۴۵۵/۰۸۳۶۹٫۰۳۱جمهوریاجرا نمی‌شود
مالتا۳۱۶۵٫۴۴۷۱۳٫۵۵۳/۸۰۴۰۱٫۸۸۰جمهوریاجرا نمی‌شود
مولداوی۳۳٫۳۷۱۲٫۵۷۴۵۹۵/۷۷۴٫۳۲۰٫۴۹۰جمهوریاجرا می‌شود
هلند۳۳٫۸۸۳۶۱۲٫۷۰۰۳۶٫۹۷۵/۱۰۱۶٫۵۷۰٫۶۱۳سلطنت مشروطهاجرا نمی‌شود (ولی قانوناً لغو نشده‌است)
زلاند نو۲۶۸٫۰۲۱۹۸٫۳۹۰۲۳٫۰۷۹/۳۶۴٫۰۹۸٫۹۰۰دموکراسی پارلمانیاجرا نمی‌شود
قطر۱۱٫۴۳۷۳۰٫۷۶۰۳۳٫۹۰۵/۴۴۹۰۷٫۲۲۹امیرنشیناجرا نمی‌شود
رومانی۲۳۸٫۳۹۲۲۵۶٫۹۰۰۱۰٫۶۶۱۲۲٫۲۷۶٫۰۵۶دموکراسیاجرا نمی‌شود (از سال ۲۰۰۷ لغو شد)[33]
روسیه۱۶٫۹۹۵٫۸۰۰۷۳۳٫۶۰۰۵٫۱۸۸/۹۴۱۴۱٫۳۷۷٫۷۵۲فدراسیوناجرا می‌شود
رواندا۲۴٫۹۴۸۱٫۹۶۸۱۹۸/۶۴۹٫۹۰۷٫۵۰۹جمهوری چند حزبیاجرا نمی‌شود
عربستان سعودی۲٫۱۴۹٫۶۹۰۲۷۶٫۹۰۰۱۰٫۰۳۲/۲۳۲۷٫۶۰۱٫۰۳۸سلطنت مطلقهاجرا نمی‌شود
سیشل۴۵۵۷۱۲۸٫۶۹۴/۰۶۸۱٫۸۹۵جمهوریاجرا می‌شود
سنگاپور۶۹۲۱۳۷٫۷۶۲۳۰٫۷۲۳/۶۱۴٫۵۵۳٫۰۰۹جمهوری پارلمانیاجرا می‌شود (طولانی‌ترین دوره در آسیا)
اسلونی۲۰٫۱۵۱۳۷٫۹۲۰۱۸٫۸۷۲/۷۶۲٫۰۰۹٫۲۴۵جمهوری پارلمانیاجرا نمی‌شود
آفریقای جنوبی۱٫۲۱۹٫۹۱۲۲۰۱٫۴۰۰۳٫۹۹۴/۶۱۴۶٫۸۸۸٫۲۰۰جمهوریاجرا نمی‌شود
اسپانیا۴۹۹٫۵۴۲۱٫۰۸۴٫۰۰۰۲۳٫۴۸۰/۲۶۴۳٫۳۹۸٫۱۵۰سلطنت پارلمانیاجرا نمی‌شود
سوریه۱۸۴٫۰۵۰۲۴٫۲۶۰۱٫۳۵۶/۹۰۱۹٫۰۴۳٫۳۸۰جمهوری تحت رژیمی نظامیاجرا می‌شود
سوازیلند۱۷٫۲۰۳۲٫۱۹۵۱٫۹۳۷/۲۲۱٫۱۳۱٫۰۰۰پادشاهیاجرا نمی‌شود
سوییس۴۱٫۲۸۵۳۸۶٫۱۰۰۵۱٫۱۰۷/۵۲۷٫۵۰۸٫۷۰۰رسماً فدراسیون ولی شبیه به ساختار جمهوری فدرالاجرا می‌شود
تایوان
(جمهوری چین)[34]
۳۲٫۲۶۰۶۸۱٫۸۰۰۲۹٫۶۰۰۲۲٫۸۵۸٫۸۷۲دموکراسی چندحزبیاجرا می‌شود (انتخابی)[35]
تایلند۵۱۱٫۷۷۰۱۹۷٫۷۰۰۳٫۰۳۸/۳۵۶۴٫۲۳۲٫۷۶۰سلطنت مشروطهاجرا می‌شود
تونگا۷۱۸۲۴۴۲٫۰۸۶/۸۸۱۱۶٫۹۲۱سلطنت مشروطهاجرا نمی‌شود
ترینیداد و توباگو۵٫۱۲۸۱۴٫۹۰۰۱۴٫۱۰۱/۷۳۱٫۰۵۶٫۶۰۸دموکراسی پارلمانیاجرا نمی‌شود
ترکیه۷۸۰٫۵۸۰۶۳۵٫۶۰۰۹٫۰۰۰۷۱٫۱۵۸٫۶۴۷دموکراسی پارلمانیاجرا می‌شود
بریتانیا۲۴۱٫۵۹۰۲٫۳۴۶٫۰۰۰۳۸٫۶۰۰/۶۱۶۰٫۷۷۶٫۲۳۸سلطنت مشروطهاجرا نمی‌شود (به جز هنگ برمودا)
ایالات متحده۹٫۱۶۱٫۹۲۳۱۳٫۲۱۰٫۰۰۰۴۲٫۱۳۷/۵۲۲۹۶٫۴۱۰٫۴۰۰جمهوری دموکراسی فدرالاجرا نمی‌شود[36]
واناتو۱۲٫۲۰۰۳۴۱۱٫۶۰۸/۷۱۲۱۱٫۹۷۱جمهوری پارلمانیاجرا نمی‌شود
نکته:

دلایل مطرح شده در مخالفت با دوره خدمت وظیفه عمومی

اعلامیه جهانی حقوق بشر

یک یادمان ضد جنگ در مالزی.

بسیاری از مجادلاتی که پیرامون دوره خدمت سربازی یا تبعیض جنسیتی موجود در آن به پا شده‌است، به خاطر تخطی قوانین این دوره از اصول مطرح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد است. به ویژه موادی که در ذیل آورده شده‌اند:

  • ماده ۲: هر کس بدون هیچ گونه تمایزی از حیث (...)، جنسیت (...) از حقوق و آزادی‌هایی که در این اعلامیه برشمرده شده‌است برخوردار است.
  • ماده ۳: هر کس حق حیات، آزادی و برخورداری از امنیت شخصی را دارد.
  • ماده ۴: هیچ‌کس را نباید در بیگاری بردگی نگاه داشت، (...).
  • ماده ۱۸ هر کس حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهره‌مند گردد، این حق شامل آزادی تغییر مذهب یا باور و نیز آزادی اظهار مذهب یا باور به شکل آموزش، عمل به شعائر، نیایش و به جای آوردن آیین‌ها چه به تنهایی و چه به صورت جمعی نیز می‌گردد.
  • ماده ۲۰: (...) هیچ‌کس را نباید مجبور به عضویت در یک تشکل کرد.
  • ماده ۲۳: هر کس حق (...) انتخاب آزادانهٔ شغل (...) را دارد.

همچنین در بسیاری از قوانین اساسی کشورهایی که پس از جنگ جهانی دوم نوعی از خدمت سربازی در آن جا جریان داشته یا هنوز دارد یا احتمال آن را در هنگامهٔ جنگ می‌دهند، حقوق مشابهی در نظر گرفته شده‌است.

برده‌داری

خدمت سربازی شخصیت فرد را در معرض نظامی‌گری (جنگ گرایی) قرار می‌دهد. این خدمت نوعی بردگی است. اینکه ملت‌ها تحت تأثیر روزمرگی آن را تحمل می‌کنند، دلیل دیگری برای اثبات تأثیر ناتوان‌کنندهٔ آن است.
- آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، اچ جی ولز، برتراند راسل و توماس مان در اعلامیه‌ای که بر علیه خدمت سربازی و آموزش نظامی جوانان در سال ۱۹۳۰ (۱۳۰۸) صادر کردند.[37][38]

برخی گروه‌ها همچون آزادی‌خواهان، معتقدند از آن جایی که خدمت وظیفه عمومی اجباری است پس نوعی بردگی به حساب می‌آید.[39] بنابر متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده، برده‌داری یا هر نوع خدمت غیرارادی ممنوع است مگر اینکه بخشی از مجازات مجرمین باشد. در نتیجه گروه‌های مخالف، (دست کم در آمریکا) خدمت وظیفه را مخالف قانون اساسی و اخلاق می‌دانند. دادگاه عالی ایالات متحده در سال ۱۹۱۸ (۱۲۹۶) حکم داد که فراخوان خدمت سربازی که برای جنگ جهانی اول صادر شد، قانون اساسی آمریکا را نقض نکرده‌است. دادگاه این‌طور بیان داشت که یکی از اختیارات محدود دولت فدرال، فرمان فراخوان سربازان وظیفه است. تنها توضیحی که همراه متمم سیزدهم قانون اساسی آمریکا در این مورد انتشار یافت و بعدها نیز بسیار مورد انتقاد قرار گرفت به این شرح است:

در پایان، از آن جا که ما نمی‌توانیم مشخص کنیم که تحمیل خدمت سربازی توسط دولت بر شهروندی که رفیع‌ترین افتخارش دفاع از حقوق و شرافت ملت در برابر جنگی است که عالی‌ترین نمایندگان کشورش آن را اعلام کرده‌اند، تا چه اندازه به عنوان یک خدمت غیرارادی در تضاد با ممنوعیت‌های قیدشده در متمم سیزدهم قانون اساسی تلقی می‌شود، اجباراً به این نتیجه می‌رسیم که بحث پیرامون این مسئله ناقض خود آن است.

در شوروی بسیاری از سربازان وظیفه آموزش‌های بسیار ابتدایی می‌دیدند و از آن‌ها در کارهای غیرنظامی مانند ساخت خانه‌های ییلاقی برای افسران یا برداشت سیب‌زمینی از زمین‌های کشاورزی بدون دریافت هیچ دستمزدی، استفاده می‌شد.[40] این رویه باعث شد تا در نظام اقتصادی مبتنی بر برنامه‌ریزی دولت شوروی، انگیزه کافی برای برای تولید ماشین‌های خرمن‌کوب چندمنظوره (کمباین) در نظر گرفته نشود. با این وصف کشاورزی شوروی از فن‌آوری‌های مدرن عقب ماند.

پیش از سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۷) در بلوک مربوط به شوروی در مجارستان، بیش از نیمی از سربازان وظیفه تنها چند هفته کار با تفنگ را می‌آموختند و سپس با سرعت به «دسته‌های کار» اعزام می‌شدند و معمولاً مشغول به ساخت خطوط ریل رایگان و با کیفیت بسیار پایین می‌شدند. در همان زمان خط ریل‌های اروپای غربی توسط نیروی کار حرفه‌ای شاغل در کارخانه‌های ریل‌سازی نیمه‌خودکار و طبق بالاترین استانداردهای آن زمان ساخته می‌شدند.

تبعیض سنی

خدمت وظیفه عمومی معمولاً محدود به جوانان بوده و تقریباً هیچ وقت به شکل مساوی بین گروه‌های سنی مختلف تقسیم نشده‌است. جوان‌ترهایی که تأیید می‌شوند، در همان ابتدا به خدمت فراخوانده می‌شوند. مخالفان تبعیض سنی و طرفداران آزادی جوانان این‌طور بیان می‌کنند که خدمت سربازی مبتنی بر سن، شدیدترین تبعیض سنی است که توسط دولت بر افراد ملت اعمال می‌شود. این تبعیض را فیل اوشس در ترانه‌ای به نام «من دیگر به پیش نمی‌روم» نشان داده است: «همیشه مسن‌ترها بوده‌اند که ما را به سوی جنگ برده‌اند؛ همیشه جوانان بوده‌اند که نابود گشته‌اند».

حتی در کشورهایی که دولت آن‌ها توسط مردم انتخاب می‌شود، سن مشمولین خدمت به حدی پایین است که غالباً به آن‌ها اجازهٔ شرکت در تصمیم‌های مهم از قبیل اعزام به جنگ یا تعیین سیاست‌های مربوط به مشمولین خدمت وظیفه داده نمی‌شود. تصویب متمم بیست و ششم قانون اساسی ایالات متحده که سن رأی‌دهندگان را به ۱۸ سال کاهش می‌داد، بیشتر از آن رو انجام شد که انتقادات گسترده‌ای پیرامون بی‌عدالتی موجود در رابطه با جوانانی که علی‌رغم اعزام به خدمت سربازی اجازه رأی نداشتند بالا گرفته بود.

مشکلات ناشی از بی‌انضباطی

هیچ نیروی نظامی بدون انضباط نمی‌تواند مؤثر باشد. انضباط را می‌توان از راه روحیه گروهی یا انگیزه فعال موجود در پرسنل، آموزش داد. همچنین انضباط را می‌توان به صورت بنیادین از طریق راهنمایی‌های رهبر، در نیروها درونی کرد. به سادگی می‌توان حدس زد که داوطلبان ارتش که به میل خود به نیروهای مسلح می‌پیوندند بی‌نظمی‌های کمتری از خود نشان می‌دهند، در حالی که شهروندانی که به اجبار و به عنوان خدمت وظیفه به این نیروها اعزام می‌شوند انگیزه کمی برای خدمت دارند.

تنبیهات اعمال شده بر سربازان وظیفه نیز غالباً خشن هستند زیرا ذات این خدمت مبتنی بر اجبار است. اعدام با استفاده از جوخه آتش، در هنگام جنگ یکی از راه‌هایی بوده که در سطح ارتش‌های جهان برای پرسنل وظیفه بی‌نظم به کار برده می‌شده‌است. آنتونی بیور تخمین زده است که ۱٪ تا ۵٪ تلفات نیروهای وظیفه در جنگ جهانی دوم مربوط به این‌گونه اعدام‌ها بوده‌است. این ادعا را می‌توان با عبارتی از لئون تروتسکی به‌طور خلاصه نشان داد:

ارتش را بدون تنبیهات نمی‌توان ساخت. اگر مجازات مرگ در زاغه مهمات فرمانده نباشد، وی نمی‌تواند توده‌های مردم را به سوی مرگ هدایت کند. تا زمانی که آن میمون‌های بی‌دم بداندیش (حیواناتی که ما به آن‌ها انسان می‌گوییم) به دست آوردهای فنی خود می‌بالند و ارتش‌های خود را مجهز کرده و هزینهٔ جنگ‌ها را می‌پردازند، فرمانده مجبور است که سربازان را بین مرگ محتمل در جبهه پیش رو و مرگ ناگزیر در پشت سر قرار دهد.

در نتیجه ارتش‌های دارای نیروی وظیفه بیشتر از ارتش‌های دارای نیروی داوطلب در معرض خطر تمرد نیروهای خود قرار دارند. نیروهایی که ممکن است در موارد شدید بر علیه نیروهای خودی اقدام کنند.

مشکلات ناشی از بی‌نظمی زمانی وخیم‌تر می‌شوند که پرتوان‌ترین جوانان بر خلاف اراده خود مجبور به خدمت تحت فرماندهی افرادی شوند که به نظر آن‌ها هوش و استعداد کمی دارند و اینکه آن‌ها باید بی‌چون و چرا از این فرماندهان اطاعت کنند. این مسئله در دوران صنعتی‌سازی مشکلی ایجاد نمی‌کرد زیرا تنها طبقهٔ بالای جامعه به تحصیلات عالی دسترسی داشتند. اما همین مسئله در جنگ ویتنام باعث بروز مشکلاتی شد. در این جنگ دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها مجبور بودند تحت فرماندهی درجه‌دارانی که به ندرت به دانشگاه رفته بودند و عموماً حتی دبیرستان خود را به پایان نرسانده بودند، خدمت کنند.

ملی‌گرایی و نظامی گرایی پیشرفته

خدمت نظام وظیفه بر این فرض استوار است که ملت‌ها حقوقی دارند که فراتر از حقوق فرد است. در بیانیهٔ اینیشتین و اعلامیه ضد خدمت وظیفه مهاتما گاندی آمده‌است که «دولتی که فکر می‌کند حق دارد شهروندان خود را مجبور به رفتن به جنگ کند، در زمان صلح نیز توجهی به ارزش شادی و زندگی آن‌ها نخواهد داشت.» ساختار ارتش‌های بزرگ دارای نیروهای وظیفه هم‌زمان با رشد ناسیونالیسم تند در سده ۱۹ و ۲۰ میلادی بنا شد و در جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید.

در زمان صلح، خدمت وظیفه جو نظامی‌گری و تعصب خشک را در جامعه به وجود می‌آورد. بسیاری از مردان جوانی که بدون اراده به خدمت اعزام می‌شوند، به نظامی‌گری بدگمان می‌شوند زیرا ماهیت اجباری بودن خدمت وظیفه روحیهٔ کمی در سربازان ایجاد می‌کند. این مورد در کشورهایی که احساسات ملی‌گرایانه در آغاز در آن‌ها ضعیف است مانند اتریش، آلمان و سوئد یا شرایط بی‌رحمانه‌ای در آن‌ها حاکم است بیشتر صادق است.

مردانی که آموزش نظامی دیده‌اند به مراتب بیشتر از دیگران آمادگی اظهار خشم در شرایط بحرانی را دارند. همچنین این نوع خدمت می‌تواند در سربازان وظیفه احساسات میهن گرایانه شدید، تبعیض جنسیتی یا تبعیض نسبت به کسانی که به خدمت نمی‌روند ایجاد کند.

توجیه حمله به شهروندان

خدمت وظیفه یکی از اجزای جنگ همه‌جانبه است و این خدمت می‌تواند به عنوان یک سیاست قانونی برای توجیه خواستهٔ دولت مبنی بر اینکه فداکاری‌های دیگری نیز باید از سوی شهروندان صورت گیرد به نظر آید. دادرس لوئیس برندیس می‌گوید: «اگر اجازه فراخوان خدمت وظیفه داده شود، تمام عذرها از بین می‌روند.»[41] با استدلال می‌توان گفت که این وضع منجر می‌شود تفاوت‌های بین شهروندان و نظامیان از میان برود تا شهروندان نیز مورد هجوم قرار گیرند. برای مثال می‌توان به بمباران یکسره شهرها از سوی هر دو طرف جنگ در طول جنگ جهانی دوم و در مورد خاص به کشتار می لای اشاره کرد. به تازگی در ادبیات نظامی باب شده‌است که تلفات شهروندان در طول جنگ را «خسارت موازی» بنامند، هر چند که مرگ این افراد قابل پیش‌بینی است. در حقیقت در طول سده گذشته، تلفات شهروندان نسبت به تلفات نظامیان در صحنه نبرد رشد زیادی داشته‌است.

کیفیت

یکی از اعتراضاتی که نسبت به خدمت وظیفه وجود دارد این است که کیفیت خدمت سربازان وظیفه پایین‌تر از سربازان داوطلب است. نخست اینکه مدت کوتاه خدمت اجازه رشد مهارت‌های نظامی را به شخص نمی‌دهد. دوم اینکه امکان افت روحیه در نیروهای وظیفه زیاد است که این امر به افت کیفیت نیز کمک می‌کند در حالی که افسران و درجه‌داران پایور می‌کوشند بر این مشکلات فائق آیند.

بزرگ‌ترین مشکل این است که سرعت آموزش باید با سرعت یادگیری کم یادگیرترین سرباز تنظیم شود. این واقعیت به همراه مدت کوتاه خدمت باعث می‌شود تا کیفیت کار نیروهای وظیفه پایین‌تر آید. بنابراین یگان‌های ویژهٔ تمام ارتش‌هایی که از نیروهای وظیفه استفاده می‌کنند کاملاً از نیروهای داوطلب تشکیل شده‌است، مانند رنجرهای چترباز در ارتش فنلاند.

همچنین آموزش نظامی نیروهای وظیفه تقریباً بسیار ساده است. در موارد معدودی اتفاق می‌افتد که آموزش آنان فراتر از نظام جمع، تیراندازی، آموزش ابتدایی مربوط به شاخه خدمتی و سلاح‌های خدمتی و آموزش ساده صحنه نبرد باشد. همچنین در بسیاری از کشورها به جای استفاده از سربازان در خدمات محترمانهٔ نظامی از آن‌ها به عنوان کارگران کم‌خرج خدماتی با نام‌هایی چون «گردان کار» یا «یگان خدمات» و غیره در اعمالی چون کشاورزی و ساخت زیربناها استفاده کرده و می‌کنند.

اقتصاد

برخی بر این باورند که نسبت هزینه خدمت سربازی در زمان صلح به سود به دست آمده از آن، بسیار زیاد است.[42] ماه‌ها یا سال‌ها خدمت بی‌بهره باعث کم شدن باروری اقتصاد می‌شود. هزینه آموزش (و در برخی کشورها هزینه دستمزد) را هم به این مقدار بیفزاید. با وجود این حجم بالای هزینه، بسیاری می‌گویند که این خدمت از نظر مالی زیان دهی دارد. از این رو است که کشورهای اروپایی بعد از پایان جنگ سرد به تدریج اقدام به برچیدن خدمت وظیفه عمومی نمودند. این روند تا آنجا پیش رفت که تا سال ۲۰۱۰ تنها ۶ کشور از کشورهای اتحادیه اروپایی هنوز به اجباری نمودن گذراندن این دوره برای جوانانشان نمودند.[43]

خدمت نظامی را می‌توان به هر کاری ربط داد. هزینه‌های کار هیچ‌گاه حتی بدون پرداخت دستمزد نیز ناپدید نمی‌شوند. نتیجه کار سربازان وظیفه به سادگی ضایع می‌شود؛ کار غیرارادی (اجباری) به شدت نارسا است و سربازان حقوق خود را به داوطلبان می‌بازند. هنگامی که در جنگ، شهروندان زبردست را مجبور به این کنند که به عنوان سرباز آماتور بجنگند، تأثیر آن بسیار شدید خواهد بود. نه تنها تلاش نیروهای وظیفه از دست می‌رود و سودمندی آن‌ها نابود می‌شود بلکه پرنسل وظیفه زبردست نیز نمی‌توانند دوباره به راحتی جایگاه خود را در جامعه به دست آورند. هر سرباز وظیفه‌ای که به اجبار به ارتش آورده می‌شود از کار خود خارج شده و در نتیجه او دیگر نمی‌تواند به اقتصاد مملکت که پایه مالی ارتش است، کمک کند. این مورد در کشورهایی که وضعیت پیشاصنعتی دارند و سطح آموزش پایین است مشکلی ایجاد نمی‌کند زیرا کارگران شاغل در این گونه کشورها را به راحتی می‌توان جایگزین یکدیگر کرد. اما این وضع در کشورهایی که وضعیت پساصنعتی دارند و سطح آموزش در آن‌ها بالاست، متفاوت است به شکلی که نیروی کار در آن جا بسیار پیچیده بوده و یافتن جایگزین برای جای خالی سربازان وظیفه در سطح جامعه مشکل است. حتی می‌توان وضعیت‌های حادتری را برای اقتصادی متصور شد که نیروی کار حرفه‌ای آن به عنوان سرباز آماتور در جنگ کشته شود یا تا پایان زندگی معلول گردد. در این وضعیت سودمندی او برای جامعه بازگشت‌ناپذیر خواهد شد.[44]

ابزاری برای انقیاد جامعه

اعتراض دیگری که توسط مخالفان خدمت وظیفه بیان می‌شود از آن جهت است که این خدمت را ابزاری برای حکومت‌های دیکتاتوری می‌دانند که قصدشان کنترل و بازآموزی عده‌ای از مردم است به جای آنکه این خدمت وسیله‌ای برای مردم ستم‌دیده برای نفوذ به نظام برای ایجاد پایگاه قدرت در آن حکومت‌های دیکتاتوری باشد. هم‌چنین این‌طور بیان می‌شود که از آن رو که در نیروهای مسلح به‌طور سنتی همه چیز به جای دموکراسی مبتنی بر فرماندهی و فرمان‌بری است، خدمت وظیفه ابزاری بسیار مؤثر برای القاء اطاعت و پیروی بی‌قید و شرط در جامعه است به جای آنکه به مردم سالاران اجازه کنترل ارتش داده شود. شاهد این مدعا این واقعیت است که ارتش آلمان نازی Reichswehr را از یک ارتش کاملاً داوطلب در سال ۱۹۳۴ (۱۳۱۲) به Wehrmacht که کاملاً مبتنی بر پرسنل وظیفه بود تبدیل کرد.

همچنین تقریباً همهٔ حکومت‌های دیکتاتوری معاصر (مانند سوریه، کره شمالی و عراق تحت حکومت صدام حسین) دارای خدمت وظیفه هستند. تقریباً تمام حکومت‌های دیکتاتوری سابق به شدت متکی بر این بودند که همهٔ مردان بالغ به خدمت وظیفه بروند (به جز دیکتاتوری نظامی برمه که یک استثنای برجسته بود). حکومت‌های دیکتاتوری نظامی سابق در کشورهای ترکیه، یونان، اسپانیا، شیلی، آرژانتین، برزیل، اندونزی و لیبی در طول حیات خود همچون کشورهای سابقاً کمونیست مانند اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی از نیروهای وظیفه استفاده می‌کردند.

بحث‌هایی در دفاع از دوره خدمت وظیفه عمومی

آموزش با ارزش

برخی از متفکران متمایل به کمونیسم این‌طور بیان می‌کنند که خدمت وظیفه در زمان صلح ابزاری ایدئال برای آموزش مهارت‌های مهم همچون کمک‌های اولیه، شنا و زنده ماندن در شرایط سخت است. ایشان همچنین بر این باورند که خدمت وظیفه، نیروی کار منظم‌تر و ماهرتری را برای جامعه می‌سازد زیرا مردان و زنانی که پس از پایان خدمت به جامعه بازمی‌گردند، مهارت‌های توسعه‌یافته خود را به جامعه انتقال خواهند داد.

گذرگاه مردانگی

در بسیاری از کشورها، خدمت وظیفه راهی برای گذر به مردانگی تلقی می‌شود. مردان بالقوه آزمایش می‌شوند که آیا می‌توانند سختی آموزش‌های نظامی را تاب بیاورند و این حق را به دست بیاورند که به آن‌ها لقب مرد اطلاق شود. خدمت نظامی در کشورهایی که شامل این خدمت می‌شوند آزمایش مردانگی تلقی می‌شود. خدمت وظیفه می‌تواند رفاقت و همراهی را به سربازان الهام کند و گروهی از مردم را متحد سازد. تمام مردان تن‌درست به همراه یکدیگر تحت یک فرماندهی چنین احساسی داشته‌اند. این امر می‌تواند اتحاد و روحیه ملی در مردم ایجاد کند.

نیروی مقابله با کودتاهای نظامی

برخی بر این باورند که خدمت وظیفه باید به دموکراسی متصل باشد. یک ارتش حرفه‌ای می‌تواند یک دولت در دولت خطرناک باشد. ارزش‌های نظامی مانند اطاعت بلا شرط از دستورها و احترام به سلسله مراتب فرماندهی به راحتی می‌تواند توسط دیکتاتورهای بالقوه مورد سوء استفاده قرار گیرد. افرادی که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به نظام‌های استبدادی تمایل دارند به راحتی به نیروهای مسلح جذب می‌شوند. همچنین در زمان‌های رکود اقتصادی و بیکاری، ارتش می‌تواند تنها شغل ممکن برای مردم یا اقلیت‌های تحقیرشده باشد (این واقعیت تأثیر مهمی در رشد نظامی‌گری ژاپنی داشت). این گونه افراد ممکن است ارتش را به مثابه خانه خود تلقی کرده و آن را فراتر از دولت در نظر گیرند.

از سوی دیگر، دیکتاتورهایی که به قدرت رسیدند مانند ناپلئون بوناپارت، آدولف هیتلر و صدام حسین از این خدمت استفاده کرده‌اند. مهم‌ترین سوءقصد به جان هیتلر نیز از سوی بخش حرفه‌ای ارتش وی اتفاق افتاد.

همچنین باید به خاطر داشت که کودتای ترکیه در سال ۱۹۸۰ و بسیاری از کودتاهای دیگر از آن جهت صورت گرفتند که ارتش از نتیجه انتخابات مردمی ناراضی بود اما این واقعیت نیز باید گفته شود که ترکیه ارتشی متکی به نیروهای وظیفه نیز داشت.

تعداد نفرات

کشورهای کوچک انتخاب‌های زیادی برای تشکیل ارتش بزرگ دارند. یکی از آن‌ها این است که تمام مردان تن‌درست را به ارتش بفرستند. با این شیوه بود که سوییس توانست با وجود حملات مکرر در طول تاریخ مستقل بماند.[45] چریک‌های سوئیسی آن قدر موفق بودند که سبک جنگی و سلاح آن‌ها به سرعت توسط دشمنانشان مورد تقلید قرار گرفت.[46] در عوض این کار باعث شد که سوییس تا حد سربازان مزدور مشهور گردد؛ بسیاری از حاکمان حتی برای خود گارد سوییسی تشکیل دادند. شهرهای تجاری فلاندرزی در سده ۱۴ میلادی نیروهای چریکی به وجود آوردند که حتی می‌توانستند ارتش‌های شوالیه‌ها را نابود کنند. نبرد مشهور مهمیزهای زرین در سال ۱۳۰۲ میلادی (۶۸۰) نمونهٔ خوبی برای این مدعا است.

از دیگر انتخاب‌های موجود برای دفاع ملی می‌توان به عضویت در ائتلاف‌های نظامی مانند ناتو اشاره کرد. کشورهایی همچون بلژیک و لوکزامبورگ نمونه‌های خوبی در این مورد هستند. سوییس در ابتدا به عنوان مؤتلف نظامی بین بلوک‌های مستقل کار خود را آغاز کرد. با این حال عضویت در این ائتلاف‌ها باعث کاهش استقلال کشورها و وابستگی آن‌ها به مؤتلفین نیرومندتر می‌شود. چندین عضو ناتو همچنان دارای خدمت وظیفه هستند، پس در نتیجه عضویت در ائتلاف، مانعةالجمع خدمت سربازی در این کشورها نمی‌باشد.

همچنین کشورهای کوچک ثروتمند می‌توانند ارتش‌های مزدور برای خود استخدام کنند. این رویکرد نیازمند داشتن ثروت و همچنین وجود مردانی برای استخدام شدن است. به علاوه اینکه در این شیوه باید ابزارهایی در نظر گرفته شوند تا مزدوران یاغی نشوند.

نگهداری از تعداد سربازان در یک ارتش حرفه‌ای با وجود فرسایش نیروها که از قدیم در طول جنگ‌ها معمول بوده به ویژه هنگام جنگ‌های طولانی بسیار مشکل است. مسئله‌ای که باعث پیچیده‌تر شدن وضع در مواقع جنگ می‌شود این واقعیت است که خدمت نظامی در آن هنگام غیر جذاب می‌شود حتی اگر جنگ از حمایت گسترده‌ای برخوردار باشد. به همین دلیل بود که ارتش متحد و ارتش بریتانیا در جنگ جهانی اول پس از چند سال جنگ و خسارات ناشی از آن، رو به سربازان وظیفه آوردند.

با این که خدمت وظیفه تعداد نیروها را افزایش می‌دهد اما کیفیت را بالا نمی‌برد. نیکولو ماکیاولی می‌خواست یک ارتش متشکل از نیروهای وظیفه در فلورانس تشکیل دهد که به فاجعه ختم شد؛ نیروهای وظیفه آموزش یا تجربه کافی نداشتند و در انجام مانور و مشق نظامی ناشی بودند. اگر نیروهای وظیفه تنها در هنگام بحران آموزش ببینند، محدودیت‌های زمان و منابع تنها اجازه آموزش‌های ابتدایی را به دولت می‌دهد؛ چیزهای دیگر را باید در صحنه نبرد آموخت. در نتیجه می‌توان در زمان صلح با آموزش یک نیروی بزرگ که در زمان جنگ به کار آید از این مشکلات اجتناب کرد. کیفیت نیروهای ذخیره باید با تمرین‌های ثابت و مستمر مراقبت شود. در بسیاری از کشورهایی که نظام خدمت وظیفه در آن‌ها برقرار است طول (و کیفیت) آموزش نظامی پرسنل وظیفه تقریباً مشابه ارتش‌های حرفه‌ای است.

تلفات نیروهای وظیفه در صحنه نبرد غالباً زیاد است اما تلفات تعداد نفرات محدود به این واقعیت است که تأمین مردان تن‌درست در یک ملت پایان‌ناپذیر نیست. همچنین هر حکومتی که تن به تأمین مالی جنگ‌های طولانی‌مدت با استفاده از نیروهای وظیفه می‌دهد، خود را در معرض خطر از دست دادن حمایت مردمی و حاکمیت قرار خواهد داد. در این مورد، کشورهای دموکراتیک تنها زمانی حاضر به استفاده وسیع از نیروهای وظیفه می‌شوند که جنگشان بر سر موجودیت کشورشان باشد. اما برای پیگیری منافع ملی یا قشون‌کشی‌های خارجی همچنان وجود ارتش حرفه‌ای لازم است.

از نیروهای وظیفه می‌توان در دیگر وظایف رزمی مانند استقرار در مناطق مهم، امنیت داخلی، حفاظت از راه آماد استفاده کرد تا نیروهای حرفه‌ای بتوانند در جبهه‌ها آسوده‌تر بجنگند.

کیفیت

کیفیت کار نیروهای وظیفه در بسیاری از کشورها پایین است. همچنین دولت‌ها نسبت به آموزش حرفه‌ای آنان بی‌میل هستند. اما در برخی از کشورها که خدمت وظیفه در آن‌ها جریان دارد تنوع کارکنان نیروهای وظیفه بزرگترین مزیت آن‌ها تلقی می‌شود.[47] مورد دیگر این است که افرادی نیز هستند که توسط نیروهای حرفه‌ای استخدام نمی‌شوند اما این افراد در اقلیت هستند و می‌توان در موارد شدید ایشان را به دلایل پزشکی ترخیص کرد.

با این حال نیروهای وظیفه ممکن است دارای بهترین جوانانی باشند که به هیچ وجه به ارتش حرفه‌ای نپیوندند. بسیاری از نیروهای وظیفه از لایه‌های اجتماعی هستند که شغل موفق یا تحصیل آن‌ها بهتر از خدمتشان تلقی می‌شود. این افراد را می‌توان با آسانی برای مشاغل فنی و فرماندهی به کار گرفت. اگر جایگاه درجه‌داران جوان و افسران توسط نیروهای وظیفه پر شود، اندازه و هزینهٔ کادر حرفه‌ای (پایوران) بسیار کم می‌شود.[47] در طول زمان هنگامی که این نیروهای وظیفه مسن‌تر شده و تبدیل به نیروهای ذخیره شده‌اند از حالت جنگی دور می‌شوند اما می‌توان آن‌ها را دوباره آموزش داد و به‌طور اضطراری در مشاغلی که با شغل اجتماعی آن‌ها سازگار باشد گماشت. برای مثال، از یک مدیر حمل و نقل که یک افسر ذخیره نیز هست، می‌توان به عنوان فرمانده لجستیکی یک گردان در زمان جنگ استفاده کرد.[48][49] پیشرفت گسترده ارتش مصر بین جنگ شش روزه و جنگ یوم کیپور به این دلیل بود که از دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها که پیش از آن از خدمت معاف می‌شدند به عنوان پرسنل وظیفه در پست‌های نظامی استفاده شد.

در زمان جنگ به ویژه هنگام جنگ‌های طولانی مانند جنگ جهانی دوم تفاوت‌های بین نیروهای وظیفه و حرفه‌ای به تدریج کم می‌شود. در آن هنگام فرماندهان، تجربه جنگی سربازان و یگان‌ها را به عنوان معیار سنجش کیفیت نیروها در نظر می‌گیرند. در نتیجه سربازان وظیفه‌ای که در عملیات‌های نظامی شرکت کرده باشند بسیار بیشتر از ارشدهای حرفه‌ای تازه‌کارشان ارزش خواهند داشت.

بدترین مشکل این است که آموزش باید مطابق توان بدنی و بهره هوشی ضعیف‌ترین جوانان طراحی شود. با این حال می‌توان با جدا کردن نیروهای وظیفه به گروه‌های مختلف از این مشکلات پیشگیری کرد. حتی ضعیف‌ترین نفرات هم می‌توانند مهم‌ترین نقش‌ها را در وظایفی آمادی به عهده بگیرند تا در همین حین نفرات توانمند، برای متخصص شدن دوره ببینند.[50]

در بسیاری از مواقع هم خدمتی‌های سربازان وظیفه مشکلات اجتماعی دارند، مثلاً برخی مجرم، قلدر، معتاد یا جامعه‌ستیز هستند. خدمت این افراد در ارتش باعث بروز مشکلات زیادی می‌شود. این نفرات توانایی‌های یگان را از بین برده و حتی ممکن است امنیت دیگران را به خطر اندازند. برخی از کشورها این مشکل را تشخیص داده‌اند و کوشیده‌اند از ورود مشکل‌سازان بالقوه پیش از اعزام به خدمت مثلاً از طریق معافیت پزشکی جلوگیری کنند.[51] از دیگر سو در برخی کشورها (مانند روسیه) مشکلات مربوط به این مسائل بسیار وخیم‌تر است. همچنین بحثی وجود دارد مبنی بر این که اگر این مشکل را تحت عنوان بزهکاری نوجوانان طبقه‌بندی کنیم در نتیجه ارتش به عنوان «مدرسه مردان» عمل می‌کند. با دادن مسئولیت به جوانان می‌توان پیشرفت آن‌ها را مشاهده کرد و رفتارهای مجرمانه را در آن‌ها به حداقل رساند. مشکل آن جاست که ذات اجباری بودن خدمت وظیفه در ارتش‌ها، سربازان را به سمت عدم پذیرش مسئولیت سوق می‌دهد و بسیار محتمل است که رفتارهای جامعه‌ستیز به جای کم شدن در آن‌ها افزایش یابد.

انگیزه‌های سیاسی و اخلاقی

ژان ژاک روسو با حرارت بسیار ضد ارتش‌های حرفه‌ای داد سخن می‌داد و معتقد بود که این حق و امتیاز هر شهروندی است که در دفاع از کل جامعه شرکت داشته باشد و واگذاری آن به نیروهای حرفه‌ای نشانهٔ انحطاط اخلاقی مردم است. او این باور خود را بر این پایه استوار کرده بود که جمهوری روم زمانی به سقوط نزدیک شد که ارتش خود را از حالت وظیفه به حرفه‌ای تبدیل کرد.[52] همچنین ارسطو ارتباط بین تقسیم خدمت وظیفه بین توده مردم و نظم سیاسی کشور را مهم تلقی می‌کرد.[53]

در برخی از ایدئولوژی‌ها و فرهنگ‌ها مانند آن‌هایی که بر نظام اشتراکی یا بر تمرکز قدرت متکی هستند، ارزش جامعه بیش از ارزش افراد تلقی می‌شود. این ایدئولوژی‌ها و جهان‌بینی‌ها به دولت حق می‌دهند که جان اعضای کشور را برای دفاع از صلاح همگانی به خطر اندازد. خدمت وظیفه در کشورهایی که نظام حاکم بر ایدئولوژی‌های جامعه‌محور، جهان‌بینی و دین مبتنی می‌باشد راهی طبیعی برای تشکیل ارتش است. برخی دیگر از طرفداران خدمت وظیفه مانند ویلیام جیمز بر این باورند که ارتش و خدمت ملی راهی برای القای مردانگی در جوانان تازه‌بالغ و همچنین ایجاد حس «فداکاری» و «انکار نفس» در آنان است.[54][55]

خدمت وظیفه در جریان جنگ‌های همه‌جانبه تنها راه پیش روی ملل کوچک است تا بتوانند با ساخت یک ارتش پر توان بدون تکیه بر متحدین به دفاع از خود بپردازند. این مورد به ویژه زمانی مهم به نظر می‌رسد که ارتش کشور متخاصم بسیار بزرگتر باشد. در این مواقع یک نیروی داوطلب صرف‌نظر از کیفیت، غالباً نمی‌تواند روبروی قوای دشمن دوام بیاورد.

حق حاکمیت در به خدمت گرفتن شهروندان را می‌توان در اصول سودمندگرایی نیز یافت. اگر با ریخته شدن خون چند سرباز بتوان به منافع بزرگتر رسید، ملت باید خواهان این فداکاری باشد. با این فرض باید این حق را به دولت داد تا از شهروندان برای رسیدن به منافع مهم‌تر برای بشر استفاده کند.

خدمت وظیفه در بریتانیا معمولاً به خاطر داشتن پتانسیل‌هایی از قبیل ناملایمات سودمند یا اصلاح رفتار ستایش شده‌است.[56] برخی که در این مورد نظر داده‌اند بر این باورند که نظام ارتش بسیار بهتر از نظام قضایی می‌تواند با مجرمان برخورد کند[57] یا جوانان با آموزش‌های نظامی و خدمت در ارتش راحت‌تر با جامعه وفق پیدا می‌کنند یا حتی عده‌ای بر این باورند که مجرمان را برای جنگیدن باید به عراق فرستاد.[58]

اقتصاد

در جریان جنگ‌های بسیار بزرگ (مانند جنگ جهانی دوم) تشکیل ارتشی که کاملاً متکی به نیروهای داوطلب باشد، نیاز به افزایش شدید مالیات یا کسر بودجه دارد. در این‌گونه موارد ضرر حاصل از به خدمت گرفتن نیروهای وظیفه بسیار کمتر از افزایش مالیات‌ها است. پژوهشی در تأثیرات مالی ناشی از خدمت وظیفه در جریان جنگ جهانی دوم نشان داد که یک ارتش داوطلب هم به همان میزان می‌توانست در رشد اقتصادی مضر باشد.

ارتش بریتانیا تخمین زده است که در یک ارتش حرفه‌ای، یک گروهان متشکل از کادر ثابت که به عنوان نیروهای حافظ صلح به خارج از کشور اعزام شده‌است برابر با سه گروهان در کشور است. حقوق آنان کاملاً از بودجه ارتش پرداخت می‌شود.

خدمت وظیفه همچنان در بسیاری از کشورها به ویژه در آسیا به عنوان راهی برای سربازگیری استفاده می‌شود. بر خلاف آن‌ها داوطلبان نیروهای ذخیره تا زمانی که اعزام نشده‌اند در مشاغل غیرنظامی خود مشغول به کار خواهند بود.[59]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ینی‌چری در everything2.com
  2. لویس. نژاد و برده‌داری در خاور میانه (انگلیسی)
  3. «ترک‌ها: تاریخ و فرهنگ (انگلیسی)». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ اکتبر ۲۰۰۶. دریافت‌شده در ۸ فوریه ۲۰۰۹.
  4. در خدمت دولت و طبقه نظامی (انگلیسی)
  5. ینی‌چری (ارتش ترکیه) در بریتانیکا (انگلیسی)
  6. ینی‌چری‌ها (انگلیسی)
  7. «دودمان مملوک‌ها (خط زمانی) (انگلیسی)». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۸ فوریه ۲۰۰۹.
  8. لویس. نژاد و برده‌داری در خاورمیانه. انتشارات دانشگاه آکسفورد ۱۹۹۴.
  9. «خدمت وظیفه در انکارتا (انگلیسی)». بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۸ فوریه ۲۰۰۹.
  10. Dierk Walter. Preussische Heeresreformen 1807-1870: Militärische Innovation und der Mythos der "Roonschen Reform". 2003, in Citino, p. 130
  11. خدمت نظامی در امپراتوری روسیه (انگلیسی)
  12. «خدمت وظیفه و مقاومت: سابقه تاریخی (انگلیسی)». بایگانی‌شده از اصلی در ۳ ژوئن ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۸ فوریه ۲۰۰۹.
  13. Brig. Gen. John S. Brown (August 1, 2007), The Draft بایگانی‌شده در ۱۲ مه ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine , retrieved on 15 January 2007
  14. «اخبار CBS در عمق: خدمت سربازی در جهان (انگلیسی)». بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۶. دریافت‌شده در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۶.
  15. «هزینه‌های اقتصادی و طمع سیاسی نسبت به خدمت وظیفه (انگلیسی)» (PDF). بایگانی‌شده از اصلی (PDF) در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۸ فوریه ۲۰۰۹.
  16. «فراخوان سربازی زنان؟». Time magazine. ژانویه ۱۵, ۱۹۴۵. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۰۸-۱۲.
  17. Kalisch PA, Kalisch BJ. «فراخوان سربازی زنان. تحلیل مباحثات پیرامون لایحه خدمت انتخابی پرستاران در سال ۱۹۴۵». PubMed. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۰۸-۱۲.
  18. پرونده روستکر علیه گولدبرگ، مدرسه حقوق کورنل، بازیابی در ۲۶ دسامبر ۲۰۰۶.
  19. "فرانسه از پایان خدمت سربازی استقبال می‌کند"، اخبار بی‌بی‌سی، ۲۹ نوامبر ۲۰۰۱. بازیابی ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۶.
  20. Nationmaster: Land area
  21. Nationmaster: GDP
  22. Nationmaster: Per capita GDP
  23. Nationmaster: Population
  24. Nationmaster: Government type
  25. Nationmaster: Conscription
  26. خدمت سربازی در سال ۱۹۷۳ الغا شد. اما لایحه اصلاحیه دفاعی که در سال ۱۹۰۳ تصویب شد مقرر کرده بود که در صورت تشخیص فرماندار کل این خدمت می‌تواند دوباره برقرار شود. به‌طور بالقوه می‌توان تمام ساکنین استرالیایی که در سنین بین ۱۸ تا ۶۰ سال قرار دارند را به خدمت فراخواند. با این حال متمم دیگری که در سال ۱۹۹۲ به آن قانون اضافه شد بیان می‌داشت که هر گونه فراخوانی ابتدا باید به تصویب مجلسین برسد، Gary Brown (اکتبر ۱۲, ۱۹۹۹). «Current Issues Brief 7 1999-2000 — Military Conscription: Issues for Australia». Parliamentary library; Foreign Affairs, Defence and Trade Group. دریافت‌شده در ۲۰۰۷-۰۸-۱۰.
  27. «کرواسی به زودی خدمت وظیفه را ملغی می‌کند». Southeast European Times. مه ۱۰, ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۰۵-۳۰.
  28. <name-FactbookFrance«France». CIA World Factbook. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۰۴-۰۹.
  29. پیامدهای لغو سربازی در آلمان، دویچه وله فارسی
  30. «Korea, North». CIA World Factbook. دریافت‌شده در ۲۰۰۷-۰۸-۱۲. (تخمین‌ها مبتنی بر داده‌های سال ۲۰۰۶ است)
  31. «North Korea, Military Conscription and Terms of Service». مبتنی بر سری مطالعات روی کشورها که توسط بخش پژوهشی فدرال کتابخانه کنگره انجام شده است. دریافت‌شده در ۲۰۰۷-۰۸-۱۲..
  32. «Lebanon». CIA World Factbook. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۰۵-۳۰.
  33. «Background Note: Romania». Bureau of European and Eurasian Affairs, US Department ofState. ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۰۵-۳۰. از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف‌نظر شد (کمک)
  34. «Taiwan». CIA World Factbook. دریافت‌شده در ۲۰۰۷-۱۲-۰۹. (تخمین‌ها مبتنی بر داده‌های سال ۲۰۰۶ است)
  35. «Substitute Service Center». Department Of Compulsory Military Service, Taipei City Government. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ مه ۲۰۰۶. دریافت‌شده در ژوئیه ۲۵, ۲۰۰۸.
  36. ریچارد نیکسون رئیس جمهور ایالات متحده در سال ۱۹۷۳ خدمت سربازی را الغا کرد، جرالد فورد در سال ۱۹۷۵ لزوم ثبت‌نام در خدمت وظیفه انتخابی را لغو کرد و جیمی کارتر در سال ۱۹۸۰ دوباره آن را برقرار کرد. امروزه نظام انتخابی خدمت وظیفه به عنوان یک احتمال در صورتی که فراخوان خدمت اعلام شود وجود دارد. برای اطلاعات بیشتر به وب‌گاه نظام خدمت انتخابی ایالات متحده بایگانی‌شده در ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine مراجعه کنید.
  37. مانیفست در مخالفت با خدمت سربازی و نظامی‌گری-بامداد خبر
  38. «بر علیه خدمت وظیفه و آموزش نظامی جوانان - ۱۹۳۰». بایگانی‌شده از اصلی در ۸ ژانویه ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۸ فوریه ۲۰۰۹.
  39. خدمت وظیفه، آیا برده‌داری است؟, butnowyouknow.com (بایگانی شده از اصل منبع در تاریخ 2007-09-07).
  40. ویکتور سوفوروف، The Liberators ISBN 0-241-10675-3; Hamish Hamilton, 1981.
  41. Robert Higgs (آوریل ۱, ۱۹۹۶). «War and Leviathan in Twentieth-Century America; Conscription as the Keystone». دریافت‌شده در ۲۰۰۷-۱۲-۰۵.، منبع آن Ronald Schaffer (۱۹۹۱). «America in the Great War: The Rise of the War Welfare State». Oxford University Press. ص. ۵۲. شابک ۰۱۹۵۰۴۹۰۴۷. پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  42. هندرسون، دیوید آر. "نقش اقتصاددانان در اتمام خدمت وظیفه عمومی" (اوت ۲۰۰۵) (انگلیسی).
  43. خدمت وظیفه عمومی در اروپا برچیده می‌شود همشهری آنلاین
  44. میلتون فریدمن (1967). «چرا از یک ارتش داوطلب استفاده نمی‌شود؟». New Individualist Review. دریافت‌شده در 9 11 2008. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
  45. "خدمت وظیفه سربازی در سوییس برقرار است و تمام و کمال اجرا می‌شود. هنگامی که یک مرد سوییسی به ۲۰ سالگی می‌رسد باید به ۱۵ هفته آموزش نظامی تن بسپارد. در ۲۲ سال تا ۳۲ سال آینده وی باید به اردوهای آموزشی که هر بار به مدت دو تا سه هفته برگزار می‌شوند بپیوندد تا در نهایت جمع روزهای فعال خدمت وی به ۳۰۰ تا ۱۳۰۰ روز برسد. (مدت خدمت بستگی به درجه دارد: هر چه درجه بالاتر باشد سال‌ها و روزهای بیشتری را باید خدمت کرد)", «ارتش سوییس (انگلیسی)». europeforvisitors.com. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۱۱-۰۴.
  46. نیکولاس سی جی پاپاس. «ارتش‌ها و نبردها در اوایل دوران مدرن: مسائل کلی (انگلیسی)». انتشار شخصی (کارشناس صاحب‌نظر). بایگانی‌شده از اصلی در ۵ دسامبر ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۲۰۰۸-۱۱-۰۴. پیوند خارجی در |ناشر= وجود دارد (کمک)
  47. Kaskeala, J. Suomalaisten turvallisuutta kohennetaan koetuin konstein بایگانی‌شده در ۶ ژوئن ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine 24-1-2005. بازیابی 12-5-2007. (فنلاندی)
  48. Puolustusvoimat: Varusmieheksi 2006. بایگانی‌شده در ۵ دسامبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine بازیابی 2/8/2007. (فنلاندی)
  49. Kaskeala, J. (2006) Vaikka puolustusvoimat supistuu, tarvitsemme yleisen asevelvollisuuden. بایگانی‌شده در ۸ ژوئن ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine بازیابی 2/9/2007. (فنلاندی)
  50. Tykistöprikaati: Erikoispalvelutehtävät بایگانی‌شده در ۱۲ مه ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine بازیابی 2/8/2007. (فنلاندی)
  51. "Varusmieskoulutuksen kevennetty alku säästää paukkuja loppusotaan" (به فنلاندی). Turun Sanomat. 2006-08-26.
  52. روسو، ژان ژاک. قرارداد اجتماعی. فصل: «مجلس روم»
  53. ارسطو، سیاست، کتاب ششم فصل هفتم و کتاب چهارم فصل سیزدهم.
  54. کشور و جنگ بایگانی‌شده در ۱۰ مارس ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine - فصل ۹، آزادی‌خواهی فردی
  55. معادل اخلاقی جنگ - ویلیام جیمز، ۱۹۰۶
  56. جرم یک دشمن واقعی در بین ما است - تاریخ انتشار: 05 Jul 2008 مجله سان (بریتانیا)
  57. آری، خدمت وظیفه ملی کار می‌کند - دیلی اکسپرس | نظر بدهید (Tuesday July 15,2008) توسط جین وارن
  58. پنج نفر به خاطر مرگ یک نوجوان بازداشت شدند. - اخبار بی‌بی‌سی انگلیس، لندن
  59. Gustav Hägglund (2006), Leijona ja kyyhky (به فنلاندی), Otava, ISBN 9511211617

پیوند به بیرون

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به خدمت وظیفه عمومی در ویکی‌گفتاورد موجود است.
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ خدمت وظیفه عمومی موجود است.
متن مربوطه در ویکی‌نبشته: رده:خدمت وظیفه عمومی
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.