اسطوره آفرینش
اُسطورهٔ آفرینش (به انگلیسی: Creation myth یا Cosmogonic myth) یا داستان آفرینش، روایتی نمادین در یک فرهنگ و در میان مردم است که دربارهٔ آغاز جهان و چگونگی پیدایش مردم سخن میگوید. این اسطورهها بیشتر به صورت دهان به دهان نقل میگردند[1] و شایعترین شکل اسطوره در میان فرهنگهای مختلف بشری هستند. با وجود نبود پشتوانهٔ تاریخی، چنین اسطورههایی در میان اعضای یک جامعه به عنوان حقایقی والا در نظر گرفته میشوند.[2] این اسطورهها تقریباً در تمامی مذاهب به چشم میخورند. برخی ویژگیها در میان اسطورههای آفرینش مشترکند. در همگی این داستانها یک طرح کلی و شخصیتهای تأثیرگذار (خدا گونه، انسانی، یا جانورانی که در بیشتر موارد توان سخن گفتن یا تغییر شکل سریع را دارند) وجود دارند و همگی در گذشتهای نامشخص و مبهم رخ دادهاند.[3] در تمامی این داستانها سعی بر آن است تا به پرسشهای عمیقی که آن جامعه با آنها دست به گریبان است، پاسخ داده شود. اسطورههای آفرینش دیدگاه و نگرش افراد آن جامعه را نسبت به جهان نشان میدهند و چهارچوب هویت فرهنگی اعضای جامعه را معین میکنند.[4]
اسطورههای آفرینش با هم تعدادی ویژگی مشترک دارند. آنها اغلب روایاتی مقدس بهشمار میروند و میتوان تقریباً در تمام سنتهای دینی شناخته شده پیدایشان کرد.[5] همهشان داستانهایی با طرح داستان و شخصیتهایی هستند که یا خدایان هستند، یا اشخاص انسانگونه، یا حیواناتی هستند که اغلب صحبت میکنند و به آسانی تغییر شکل میدهند.[6] اغلب در گذشتهای تار و مبهم و نامشخص قرار گرفتهاند که مورخ دین میرچا الیاده برای آن عبارت in illo tempore («در آن وقت») در نظر گرفتهاست.[7][8] اسطورههای آفرینش برای جامعهای که آنها را مشترکاً در میان دارند پرسشهایی عمیق و معنیدار (هدفمند) را مورد ملاحظه قرار میدهد، که جهانبینی اصلی آنها و آن چارچوب خودشناسی (به انگلیسی: Self-identity) فرهنگ و فرد در زمینهای جهانی را ظاهر میسازد.[9]
اسطورههای آفرینش در صورت سنت شفاهی توسعه یافتهاند و بنابراین معمولاً چندین نسخه دارند؛[10] که در سرتاسر فرهنگ انسان یافت میشوند، آنها شایعترین شکل اسطورهاند.[11]
طبقهبندی
اکسنیهیلو
این تفکر که خدا دنیا را از هیچ آفرید – اکسنیهیلو – امروزه در یهودیت، مسیحیت و اسلام تفکر اصلی و عمده است، و فیلسوف یهودی قرون وسطی موسی بن میمون فکر میکرد که این تنها مفهومی است که آن سه دین به اشتراک میگذاشتند.[12] با این حال این مفهوم در سراسر کتاب مقدس عبری هیچکجا یافت نمیشود.[13]
آفریقا
باکوبا
در باور باکوبا زمین در ابتدا چیزی جز تاریکی و آب نبودهاست. فرمانروای این زمین غولی بنام مبومبو بودهاست. روزی او در معدهاش احساس دردی شدید میکند و پس از آن خورشید، ستارگان و ماه را استفراغ میکند. گرما و نور خورشید آبهای پوشانندهٔ زمین را تبخیر میکند و ابرها پدیدار میگردند. حاصل تبخیر آبها پیدایش خشکی بودهاست. مبومبو یک بار دیگر استفراغ میکند و این بار چیزهای بسیاری از جمله مردم (نخستین زن و مرد) حیوانات (پلنگ، عقاب، میمون فومو) درختان، شهابسنگها، سندان؛ تیغ، دارو و رعد و برق را بالا میآورد. زن آبها نچینگ، در شرق زندگی میکردهاست و پسر او وتو نخستین پادشاه باکوبا گردید.[14]
ماسائی
ماسائیهای کنیا به وجود آمدن انسان را نتیجهٔ کار انکای آفریدگار میدانند. او یک درخت را به سه بخش تقسیم کرد. به نخستین پدر ماسائی یک چوبدستی داد. به نخستین پدر کیکویا یک کج بیل داد. به نخستین پدر کامبا یک تیر و کمان داد. همگی آنها توانستند در جهان وحش زنده بمانند. پدر ماسائیها از چوبدستش برای گلهداری، پدر کیکویاها از بیلش برای کشاورزی و پدر کامباها از تیرو کمانش برای شکار استفاده کرد.[4]
زولو
نام آفرینندهٔ زولو اونکولونکولو است. او خود از نی پدیدار گشت و مردم و دام را به وجود آورد. او همهچیز را از زمین و آبها گرفته تا حیوانات را آفرید. او نخستین انسان و پدر تمامی مردم شناخته شد. او همان کسی است که به زولوها آموخت که چگونه شکار کنند و چگونه آتش بیفروزند و غذای خود را آماده کنند.[15]
اروپا
یونانی
هزیود در تئوگونیا (نسب نامه خدایان یا خدای نامه) ذکر میکند که در ابتدا خائوس وجود داشتهاست که خود گایا (زمین)، تارتاروس (جهان زیرین)، اروس (شهوت)، نوکس (تاریکی شب) و اربوس (تاریکی جهان زیرین) را پدید آورد. گایا از دل خود اورانوس و پونتوس را به وجود آورد. سپس گایا با اورانوس نزدیکی کرده و بسیاری از خدایان یونان باستان از جمله اوکئانوس، رئا، فی بی و تیتانها را زائید. کرونوس که یکی از فرزندان آن دو و یکی از تیتانها بود، با کمک گایا اورانوس را اخته کرد. سپس کرونوس با رئا ازدواج کرد. از فرزندان آن دو میتوان هرا، پوزئیدون، هادس و زئوس را نام برد. زئوس و برادرانش کرونوس و سایر تیتانها را برکنار کردند و برای روشن شدن محدوده فرمانروایی خود قرعه کشی کردند. نتیجه بدین قرار بود که زئوس فرمانروای آسمانها گشت، دریاها از آن پوزئیدون گردید و جهان زیرین نیز نصیب هادس شد.[16]
آسیا
ایران
- آیین میترایی
مهر (از ریشه میثر) از کهنترین خدایان ایرانی و هندی و البته انسان می باشد، دربارهٔ آغاز دین مهرپرستی در ایران نمیتوان به درستی آن را روشن ساخت ولی میدانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش میکردند، در آثار بجای مانده از تمدن هفت تاده هزارساله جیرفت و شهرسوخته که اولین جایگاه تمدن بشر است اولین آیین این مردمان آیین میترایی و مهر پرستی بوده است.بدلیل گذشته دور جزییات آیین مهراز آفرینش در دست نیست بسیاری از تار و پود مسیحیت از آیین میترایی ساخته شده است قبل از مسیحیت آیین میترایی بزرگترین مذهب بوده است.
- آیین زروانی
زروان در نوشتههای پهلوی خدای زمان است، اما بنا بر آیین زروانی، زروان خدایی است که در زمانی که هیچچیز وجود ندارد نیایشهایی به جای میآورد تا پسری با ویژگیهای آرمانیِ اورمزد داشته باشد که جهان را بیافریند. بنا بر دیدگاه زروانی ها، پیش از آفرینش آسمان و زمین و دیگر موجودات، حقیقتی به نام زروان وجود داشت. زروان هزار سال نیایش و ستایش کرد که صاحب فرزندی به نام هرمزد شود تا هرمزد آسمان و زمین و هرچه در آن است را بیافریند. پس از هزار سال نیایش این شک در زروان پدید آمد که آیا نیایش های او سودمند بوده و صاحب هرمزد خواهد شد یا رنج او بیهوده است؟ زروان همزمان با این کشمکش درونی، هرمزد و اهریمن را باردار بود. هرمزد حاصل نیایش او و اهریمن حاصل شک و تردید او بود. زروان هستی دو فرزند را احساس کرد و با خود گفت هرکدام از این فرزندان زودتر به دنیا بیاید پادشاهی را به او خواهم بخشید. در این هنگام اهریمن شکم پدر را درید و در جلوی دیدگان او ایستاد. او فرزندی تیره و بدبو بود. پس از او هرمزدِ نورانی و خوش بو زاده شد و در برابر پدر ایستاد. زروان پیمان کرده بود پادشاهی جهان را به فرزندی دهد که زودتر به دنیا بیاید؛ بنابراین برای نگهداری پیمان خود، پادشاهی جهان را به مدت نُه هزار سال به اهریمن که زودتر به دنیا آمده بود، بخشید. سپس هرمزد را بر او پادشاه کرد تا پس از نُه هزار سال پادشاهی جهان به هرمزد برسد و او به دلخواه خود رفتار کند. پس از آن هرمزد و اهریمن شروع به آفریدن کردند. هرچه هرمزد می آفرید، نیکویی و راستی و هرچه اهریمن می آفرید، بدی و کژی بود وجودایزدان پارسی نام در یونان باستان همچون هِستیا (به یونانی: Ἑστία)؛ ایزدبانوی باکرهٔ خانه و کانون خانواده و perseus heykeli پرسئوس هیکلی یاهمان پارسی هیکلی ؛ پسر زئوس و دانائه و یکی از اولین و نامآورترین پهلوانان اساطیر یونان باستان است برخی از پژوهشگران تاریخ و تمدن براین باورند که پیامبر زروانیان مجوس یاهرمز مجوس همان هرمس تریسمجیستوس (هرمز سوم مجوس از توس ویا شوش) میدانند زادگاه هرمس مشخص نیست
- مَزدَیَسنا (یا مزداپرستی) که به آن دین زرتشت و دین بهی هم میگویند،اهورامزدا، ایزد ازلی و نیکخواه، ایزد برتر و خالق نیکیهای جهان از دید مزداپرستان است.
آفرینش جهان از نظر اوستا به این ترتیب است که در ابتدا آسمان، سپس آب، زمین، جانداران و در پایان، آتش آفریده شد. نخستین انسان چه کسی بود؟ «بنابر عقاید زردشتیان «نخستین انسان» کیومرث (در پهلوی گَیُومرت یا گَیُومَرْد، به فارسی گیومرث یا کیومرث، در عربی جیومرت، در اوستا گَیَه مَرْتَن) نام دارد. این نام در اصل به معنی «زندگی میرا» است و در برابر «زندگی نامیرا» که خاص توصیف خدایان است، در تسمیهٔ «نخستین انسان» به کار رفته است.
کیومرث ششمین مخلوق از آفریدگان ششگانهٔ (گاهی هفتگانهٔ) اورمزد است. چگونگی آفرینش او در کتاب های پهلوی زردشتی و نیز در منابع دوران اسلامی که اطلاعات آنها اساساً مبتنی بر ترجمهٔ خداینامهٔ پهلوی به عربی بوده، آمده است. بنابر اسطورهٔ خلقت زردشتی، اورمزد کیومرث را در مدت 70 روز آفرید.
خلقت او در 3 هزارهٔ دوم از عمر 000‘12 سالهٔ عالم انجام پذیرفت. نخست اورمزد از روشنی بیآغاز (= ازلی) «هیأت آتش» (در پهلوی «آسْرو کرب) را آفرید و کیومرث را به این شکل خلق کرد و گرمی این نور ازلی است که در نطفهٔ آدمیان وجود دارد، اما تن او از گِل یا از زمین آفریده شد. شاید از اینروست که کیومرث در کتاب های پهلوی و منابع دوران اسلامی لقب گِلشاه (ملکالطین) دارد. این لقب در بعضی منابع اسلامی به صورت گرشاه (ملک الجبال، شاه کوه) نیز آمده، و این ابهام از خط پهلوی ناشی شده است.
کیومرث همچون دیگر آفریدگان این جهانی به مدت 000‘3 سال بیحرکت ماند. در آغازِ 3 هزارهٔ سوم اهریمن به جهان حمله کرد، و از این زمان دوران اختلاط خیر و شر آغاز گشت. اهریمن بر آسمان و آب و زمین و گیاه و گاو «یکتا آفریده» (پیشنمونهٔ حیوانات مفید) تاخت و همه را با بدی آلوده کرد، اما نتوانست کیومرث را بلافاصله بکشد، زیرا مقدر شده بود که وی به مدت 30 سال در جهان زندگی کند.
سرانجام پس از گذشت 30 سال آسْتُو ویداد، دیو مرگ، توانست او را از میان ببرد. در هنگام مرگ نطفهٔ او بر زمین ریخت؛ بخشی از آن را ایزد نَرْیُوسَنْگ برگرفت و بخشی دیگر به اِسْپَندارْمَذ، ایزد بانوی زمین، سپرده شد. پس از 40 سال از این نطفه نخستین زوج بشر به نام های مَشی و مَشیانه (یا مَهْلی و مَهلیانه و غیره) به صورت ریواسی از زمین روییدند، همانند و همبالا و به یکدیگر پیوسته بودند. سپس آفریدگار در آنها جان دمید و از یکدیگر جدا گشتند و به صورت انسان درآمدند.
نخست به خدایی اورمزد معترف شدند، اما بر اثر اغوای اهریمن، وی را آفریدگار جهان دانستند. این اندیشه و گفتار دروغ سبب شد که هر دو گناهکار شدند به گونهای که روان آنان تا پایان جهان دوزخی شد. 30 روز بدون غذا گذرانیدند و با گیاهان خود را پوشانیدند. سپس در بیابان بزی یافتند و شیر آن را دوشیدند و خوردند. بعد از گذشت 30 روزِ دیگر به گوسفندی برخوردند و آن را کشتند و کباب کردند و خوردند. بعد از آن بافتن جامه، استخراج آهن و ساختن افزارهای آهنین را آموختند. پس از گذشت 50 سال دارای 7 جفت فرزند توأمان شدند و از آنان نسل بشر به صورت نژادهای گوناگون ادامه یافت.
در این اسطوره کیومرث در واقع «پیشنمونهٔ» انسان بهشمار میرفته است، به همین جهت توصیفی که از او شده توصیف انسان واقعی نیست؛ گفته شده است که بالا و پهنای او مساوی و به اندازهٔ 4 نای بود و همچون خورشید میدرخشید. نخستین جفت واقعی بشر مَشی و مَشیانه بودهاند. نویسندگان دوران اسلامی که به شرح تاریخ و عقاید دینی ایران پیش از اسلام میپردازند، غالباً در مقام مقایسه، کیومرث را با آدم بشر یکی میدانند؛ اما در بعضی روایت های دیگر مَشی و مَشیانه را قرینهٔ آدم و حوّا دانستهاند.
در میان اقوام قدیم ایرانی اشخاص دیگری نیز مانند هوشنگ، تهمورث، جمشید و مَتو (که نامش در منوچهر باقی است) در اصل نخستین انسان بهشمار میرفتهاند، اما اینان بعدها این مقام خود را از دست داده و در میان قهرمانان و شاهان اساطیری جای گرفتهاند، چنانکه کیومرث نیز در تاریخ حماسی ایران نخستین شاه روی زمین بهشمار آمده و نقش «نخستین انسان» بودن او فراموش شده است.
منابع: اصفهانی، حمزه، سنی ملوکالارض و الانبیاء، بیروت، دار مکتبةالحیاة، 1961م؛ بلعمی، محمد بن محمد، ترجمهٔ تاریخ طبری، به کوشش محمدتقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، زوار، 1353ش؛ بندهش، به کوشش تهمورث دینشاه انکلساریا، بمبئی، 1908م؛ بیرونی ابوریحان، آثارالباقیة، به کوشش ادوارد زاخائو، لایپزیک، 1923م؛ ثعالبی، عبدالملک بن محمد، تاریخ غررالسیر، به کوشش هرمان زوتنبرگ، پاریس، 1900م؛ دینکرد، به کوشش مدن، بمبئی، 1911م؛ روایات پهلوی، به کوشش دابار، بمبئی، 1913م؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، 1879-1881م، ج 1؛ قدامة بن جعفر، ابوجعفر، کتاب الخراج، به کوشش یان دخویه، لیدن، 1889م؛ کریستن سن، آرتور، نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان، ترجمهٔ احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران، نشر نو، 1364ش؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاِشراف، به کوشش یان دخویه، لیدن، 1894م؛ منوچهر جوان جم، «دادِستان دینیگ»، متون اوستایی و پهلوی (ک 35)، به کوشش آرتور کریستن سن، کپنهاک.[17]
مغولی
مغولها اسطوره آفرینش واحدی ندارند. از میان باورهای متعدد آنها یکی داستان آفرینش توسط یک لاما (کاهن اعظم) است. در آغاز تنها آب وجود داشت و لاما با چوبدست آهنینی در دست از آسمان پایین آمد و با همان چوبدست خود مشغول همزدن آب گردید. این همزدن سبب ایجاد باد و آتش گردید و افزایش غلظت مرکز جایی که لاما به هم میزد خشکی را ایجاد کرد. باور دیگری آفرینش را مربوط به لامایی بنام اودان ذکر میکند. اودان آسمان و زمین را از هم جدا کرد و آسمان و زمین را به نه طبقه تقسیم کرد. او همچنین نه رودخانه به وجود آورد. پس از آفرینش زمین او نخستین زن و مرد را از گل آفرید. این زن و مرد خود والدین تمامی انسانها شدند.[18]
چینی
اسطورههای آفرینشی چینیها گسترهای از فلسفه تا فرهنگ عامه را شامل میشود. در فلسفه چینی، میتوان برخی از نخستین داستانهای آفرینش را در تائو ته جینگ (حوالی قرن چهارم پیش از میلاد) یافت.
- «پیش از پیدایش آسمان و زمین چیزی بیشکل ولی کامل پدید آمد. آن چیز بیشکل، در سکوت و تنهایی، بدون تغییر وجود داشت. از آن رو که نامش را نمیدانیم، من او را» وی «خطاب میکنم.» وی «یگانگی را بوجود آورد. یگانگی دوگانگی را زائید. دوگانگی سه گانگی را پدید آورد و سه گانگی آفریدههای بیشماری را ایجاد کرد. آفریدههای بیشمار»یین «را بر پشت و»یانگ «را در آغوش خود گرفتند. آنها خنثی گر تضاد این دو و در نتیجه پدید آورندگان توازن و هارمونی هستند.»[19]
خاورمیانه
سومری
قدیمیترین اسطوره آفرینش سومریان به حدود ۱۸ قرن پیش از میلاد بازمیگردد. این اسطوره بروی بخشی از لوحی گلی نگاشته شدهاست. لوح از اینجا آغاز میشود که خدایان آنو، انلیل، ائا و نینهورساگ دست به آفرینش سومریان و حیوانات میزنند. سپس پادشاهان از آسمان پایین میآیند و نخستین شهرها از جمله اریدو، لارسا و شوروپاک بنا نهاده میشوند. بخش بعدی لوح از میان رفتهاست ولی پس از آن لوح نشان میدهد که خدایان تصمیم به فرستادن طوفانی برای نابودی بشریت میگیرند. زیودسورا از این مسئله با خبر میشود و یک کشتی میسازد. کشتی هفت شبانه روز اسیر طوفان میگردد تا این که خدای خورشید بر زیودسورا نمایان میگردد. زیودسورا کشتی را میگشاید و در مقابل خدای خورشید (اوتو) به خاک میافتد و برایش گاو و گوسفند قربانی میکند. بخش بعدی داستان نیز به دلیل شکستن لوح ازبین رفتهاست و در قسمت پایانی خدایان به زیودسورا عمر جاودان میبخشند.[20]
بابلی
انوما الیش اسطوره آفرینش بابل است و در آن مردوک برای حفظ سایر خدایان در مقابل حمله طراحی شده تیامات به وجود میآید. مردوک پیشنهاد محافظت از خدایان را در صورتی که آنها او را پیشوای خود قرار دهند مطرح میکند. خدایان دیگر میپذیرند. مردوک تیامات را شکست میدهد و بدن او را دو پاره کرده از یک پاره آسمان را و از دیگری زمین را میسازد. او سپس تقویم را میسازد و خورشید و ماه و ستارگان را نظم میدهد. با اظهار وفاداری خدایان به مردوک او دست به ساخت بابل به عنوان معادل زمینی سرزمین خدایان میزند. مردوک پس از آن همسر تیامات را نابود میکند و از خونش برای ساخت انسان استفاده میکند. او این کار را از این جهت انجام میدهد که انسانها نیز توان انجام کارهای خدایان را داشته باشند.[21]
اسلامی
داستان آفرینش در اسلام بهصورتی پراکنده میان آیات متعدد قرآنی مطرح گردیدهاست. خطوط اصلی داستان شباهتهای زیادی با نسخه معادل یهودی/ مسیحی آن دارد. به گفته قرآن آسمان و زمین در ابتدا به هم پیوسته بودهاند و سپس از هم جدا گردیدند.[22] پس از دورهای که آسمان به شکل بخار بود، خدا آسمان و زمین را به شکل امروزی درآورد.[23] برخی آیات قرآن آفرینش را طی شش روز[24] و برخی آن را در طی هشت روز (دو روز آفرینش زمین، چهار روز آفرینش کوهها و برکت دادن زمین و سرانجام دو روز برای آفرینش آسمانها)[25] بیان میکنند. دانشمندان اسلامی میگویند که آفرینش در همان شش روز رخ دادهاست زیرا دو روز آفرینش زمین خود بخشی از چهار روز آفرینش کوهها و برکت دادن زمین است. با گسترش علوم طبیعی و افزایش آگاهی دربارهٔ منشأ زمین و جهان، امروزه بیشتر اندیشمندان اسلامی ترجیح میدهند که کلمه یوم را به جای روز به عنوان دوره یا عصر تفسیر کنند.[22] بر اساس قرآن خداوند انسان را از گل آفرید.[26] نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی میکرد. خدا نام تمام موجودات را به او آموخت و فرمان داد تا تمامی فرشتگان به او سجده کنند. به جز ابلیس که از سجده کردن امتناع ورزید، سایر فرشتگان فرمان بردار بودند.[27] خداوند به آدم و همسرش گفت که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه میتوانند از سایر میوهها و غذاها استفاده کنند.[28] ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فراخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را خوردند[29] و متوجه عورت خویش گشتند.[30] وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه گردید، آنها را از باغ بهشت اخراج کرد و به زمین فرستاد.[31]
ذیلاً به برخی از آیات قرآن دربارهٔ خلقت آدم اشاره میشود.
آفرینش انسان از تراب[32]
خلقت انسان از طین[33]
آفرینش انسان از صلصال[34]
خلقت انسان از نطفه[35]
مراحل گوناگون آفرینش ادمی از آغاز تا به دنیا آمدن[36]
یهودی/ مسیحی
در باورهای یهودی / مسیحی در دو روایت راجع به آفرینش سخن به میان آمدهاست. روایت نخست در ابتدای کتاب آفرینش عهد قدیم است که در آن جا سخن از چگونگی آفرینش جهان به وسیلهٔ خداوند در طی شش روز به میان میآید. آفرینش با فرمان الهی صورت میپذیرد. برای مثال در نخستین روز هنگامی که خدا میگوید روشنائی باشد! روشنائی به وجود میآید. در روز دوم و سوم خدا آبها، آسمان و خشکی را از هم جدا کرده و زمین را پر از گیاهان میکند. سپس نورهای آسمان را میآفریند تا فصول به وجود آیند و روشنایی بزرگتر یا خورشید را حاکم بر روز و روشنایی کوچکتر یا ماه را حاکم بر شب میکند. در روز پنجم خداوند موجودات دریایی و پرندگان را میآفریند و به آنها دستور میدهد تا زاد و ولد کنند. در روز ششم خدا موجودات خشکی را به وجود میآورد. انسان پس از کامل شدن تمام جهان آفریده شدهاست. انسان بر اساس تصویر خدا ساخته و بر سایر موجودات برتری داده میشود. سرانجام خداوند در روز هفتم به استراحت میپردازد و آن روز را مقدس میشمارد.[37] در روایت دوم کتاب آفرینش، آفرینش انسان پس از به وجود آمدن آسمان و زمین ولی پیش از آفرینش سایر گیاهان و جانوران رخ میدهد. انسان از خاک زمین ساخته میشود و خداوند نفس خود را در او میدمد. خدا برای انسان باغ عدن را میسازد و در آن انواع درختان را قرار میدهد تا آدمی از میوههایشان استفاده کند. با این وجود به انسان اجازه خوردن میوه درخت آگاهی از خوب و بد داده نمیشود. خدا میگوید که خوردن آن میوه کشندهاست. خدا انواع جانوران را میآفریند تا همراه و کمک انسان باشند و آنها را به نخستین مرد (آدم) مینمایاند. آدم آنها را نامگذاری میکند ولی هیچیک را یاوری بسزا برای خود نمییابد. خدا او را به خواب میبرد و یکی از دندههای او را خارج میکند تا از آن برای ساختن نخستین زن استفاده کند. آدم هنگامی که همسرش را میبیند میگوید: این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم نام او "نساً باشد، چون از انسان گرفته شدهاست. به گفته کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، از همین روست که مرد به خاطر همسر خود از پدر و مادرش جدا میگرددو به همسر خود میپیوندد، و از آن پس، آن دو یکی میشوند.[38]
جستارهای وابسته
منابع
- Womack, Mari (2005). Symbols and Meaning: A Concise Introduction. AltaMira Press. ISBN 978-0-7591-0322-1.
- Kimball, Charles (۲۰۰۸). «Creation Myths and Sacred Stories". Comparative Religion. The Teaching Company
- Encyclopaedia Britannica 2009
- Leeming, David A. (۲۰۰۹). Creation Myths of the World (2nd ed.). ABC-CLIO. ISBN 978-1-59884-174-9.
- Johnston, Susan A. (2009). Religion, Myth, and Magic: The Anthropology of Religion-a Course Guide. Recorded Books, LLC.ISBN 978-1-4407-2603-3
- See:
- Johnston 2009
- Eliade 1963, p. 429
- See:
- Womack 2005, p. 81, "Creation myths are symbolic stories describing how the universe and its inhabitants came to be. Creation myths develop through oral traditions and therefore typically have multiple versions."
- Kimball 2008
- Soskice 2010, p. ۲۴.
- Nebe 2002, p. ۱۱۹.
- Knappert, Jan (1977). Bantu Myths and Other Tales. Brill Archive. ISBN 90-04-05423-5.
- Leeming, David Adams; Leeming, Margaret Adams (2009). A Dictionary of Creation Myths (Oxford Reference Online ed.). Oxford University Press.
- Theogony, Hesiod
- Theogony, Hesiod
- Nassen-Bayer; Stuart, Kevin (1992-10). Mongol creation stories: man, Mongol tribes, the natural world and Mongol deities. 2. 51. Asian Folklore Studies. pp. 323–334. http://ccbs.ntu.edu.tw/FULLTEXT/JR-EPT/stuart1.htm. Retrieved 2010-05-06.
- Mair, Victor H. (۱۹۹۰). Tao Te Ching: The Classic Book of Integrity and the Way, by Lao Tzu. Bantam Books.
- Black, J.A. , Cunningham, G. , Fluckiger-Hawker, E, Robson, E. , and Zólyomi, G. (۱۹۹۸) The Electronic Text Corpus of Sumerian Literature. Oxford.
- Bottéro, J. (۲۰۰۴). Religion in Ancient Mesopotamia. x. Chicago: University of Chicago Press
- قرآن سوره ۲۱ آیه ۳۰
- قرآن سوره ۴۱ آیه ۱۱
- قرآن سوره ۱۱ آیه ۷
- قرآن سوره ۴۱ آیه ۱۲–۹
- قرآن سوره ۶ آیه ۲ و سوره ۱۵ آیه ۲۶
- قرآن سوره ۲ آیه ۳۴ و سوره ۱۸ آیه ۵۰
- قرآن سوره ۲ آیه ۳۵
- قرآن سوره ۷ آیه ۲۷ و سوره ۲۰ آیه ۱۲۰
- قرآن سوره ۲۰ آیه ۱۲۱
- قرآن سوره ۷ آیه ۲۵–۲۴
- 35کهف وآیات67مومن-11فاطر-20روم-5حج-و37کهف
- 6سجده وآیات71ص-11صافات-14مومنون-2انعام-61اسرا-12اعراف و76ص
- 13الرحمن و آیات دیگرمانند26و28و38حجر
- 2ده ر-46نجم-67مومن-77یس-5حج-11فاطر-13و14مومنون-37کهف-19عبس
- آیات14مومنون و5حج
- عهد قدیم کتاب پیدایش ۲:۳–۱:۱
- عهد قدیم کتاب پیدایش ۲:۲۵–۲:۴