آذری یا زبان باستان آذربایجان
دربارهٔ کتاب
کسروی در این کتاب برای نخستینبار این نظریه را مطرح کرد که زبان منطقهٔ آذربایجان تا چند سده پیش (پیش از رایج شدن ترکی) زبانی از خانوادهٔ زبانهای ایرانی بودهاست. وی با توجه به قرائن تاریخی نام این زبان را آذری گذاشت. این کتاب باعث شهرت کسروی در حلقههای ایرانشناسی شد و وی به عضویت محافل علمی خارج از کشور درآمد. نسخهٔ نخست کتاب و به تبع آن پردازش نظریه تنها با توجه به قراین تاریخی بود. بعدها کسروی مطالعاتی در زبانشناسی انجام داد و در ویرایشهای آتی کتاب به این نظریه با توجه به پایههای زبانشناختی نیز پرداخت.
پژوهش کسروی برانگیزندهٔ پژوهشگران شد تا در نقاط مختلف آذربایجان به جستجوی بقایای آن زبان تاریخی بپردازند و نمونههایی دیگر از این زبان بیابند. این کتاب جنجال داخلی زیادی در میان برخی گروهها برانگیخت و هنوز هم نظریهٔ کسروی مخالفانی دارد. لیکن این نظریه مورد قبول ایرانشناسان و زبانشناسان واقع است و همانطور که والتر هنینگ گفتهاست تشکیک جدیای بر آن وارد نیست.∗
آثار تاریخی کسروی توسط دیگر دانشپژوهان به رسمیت شناخته شدهاست.[1] ولادمیر مینورسکی در مورد کسروی میگوید:
کسروی روح تاریخنگار راستگو را داراست. او در جزئیات دقیق و در ارائه شفاف است[1]
خسرو ناقد در مورد این کتاب مینویسد: «یکی از کارهای تحقیقی مهم و باارزش کسروی که سبب شهرت وی نه تنها در ایران، بلکه در مجامع علمی جهان گشت، رسالهٔ پنجاه و شش صفحهای «آذری یا زبان باستان آذربایجان» است که در زمان حیات او به زبان انگلیسی نیز ترجمه شد و زمینهٔ پذیرش او را در «انجمن پادشاهی آسیایی لندن» و «فرهنگستان آمریکا» فراهم آورد. کسروی دربارهٔ انگیزهٔ پرداختن به این کتاب میگوید: «سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکشها دربارهٔ نژاد آذربایجان رفتی؛ زیرا عثمانیان آذربایجان را ترک شمارده ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی. از این سو، نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندیها کردندی و سخنانِ بی سر و بن نوشتندی … من، برای آنکه آن کشاکش را به پایان رسانم، در آن باره به جستجوهایی پرداختم و زبان باستان آذربایجان را پیدا کرده با نمونههایش نشان دادم … شرقشناسان، که آذری را ترکی دانستهاند، از اینجا به لغزش افتادهاند که زبان امروزی آذربایجان ترکی است، و جز این هیچ دلیل دیگری نبوده و نیست (اگر بوده و هست نشان دهند) اما من به حال امروزی آذربایجان نگاهی نکرده از تاریخ و دانش به جستجو پرداخته این را روشن گردانیدم که زبان باستان آذربایجان، که در کتابها آذری نامیده شده، شاخهای از فارسی بوده و در این باره دلیلهای فارسی به دست آورده، نمونههایی نیز از همان زبان، با شعر و نثر، به دست آورده در این کتابچه یاد کردهام. از روی همین دلیلها بوده که دانشمندان اروپایی نوشتههای مرا بیچون و چرا دانسته و همگی پذیرفتهاند»[2]
پیش از اینکه در سال ۱۳۰۴ ه.خ رسالهٔ آذری یا زبان باستانی آذربایجان را به چاپ برسد، دکتر آرانی مقالاتی دربارهٔ زبان آذربایجان و زبان فارسی در مجلات ایرانشهر و فرنگستان شمارهٔ ۵ و ۶ در سال ۱۳۰۳ خورشیدی در برلین قلمی کرده بود.[3]
پس از آن، نخستین مقالهای که در تأیید رسالهٔ زبان آذری انتشار یافت توسط علامه محمد قزوینی بود که در دی ماه ۱۳۰۵ ه.خ انتشار داد، علامه قزوینی در مقالهٔ خود مینویسد: «این رسالهٔ صغیره الحجم، عظیمه الفایده مؤلف فاضل آن یک موضوع بدیع و دلکش را انتخاب نموده و در پیرامون آن تحقیقات فاضلهای خود را تمرکز دادهاست؛ و آن موضوع عبارت است ار حل دو مسئله ذیل: اول آن که زبان آذری مذکور در کتب مؤلفین قدما چه زبانی بودهاست؟ ثانیاً آنکه: زبان ترکی که فعلاً زبان اهالی آذربایجان است از چه وقت و در نتیجهٔ چه علل و اسباب تاریخی در آن ناحیه ظهور پیدا کردهاست.»[3]
پس از چاپ رسالهٔ زبان آذری توسط نویسنده، ایرانشناسان و زبانشناسان تصور میکردند زبان آذری همان زبان ترکی است که در آذربایجان رایج است و آن را ترکی آذری مینامیدند. پس از انتشار رساله، هم زبانشناسان و هم شرقشناسان متوجه این مسئله شدند که زبان آذری جدا از زبان ترکی کنونی آذربایجان است. حتی دائرةالمعارف اسلامی در حرف آ (آذربایجان) و حرف ت (تبریز) زبان آذری و زبان تبریزی را نوعی گویش ترکی ثبت کرده بودند که پس از انتشار رسالهٔ آذری آن را تصحیح کردند.[3]
رسالهٔ زبان آذری در آن زمان، نه فقط در میان ایرانیان بلکه در کشورهای همجوار و پیرامون در ترکیه و آران و قفقاز و شوروی عکسالعملهای متفاوتی دربرداشتهاست.[3]
در زمان نهضت خیابانی در آذربایجان چون ترکهای عثمانی، آذربایجان را اشغال کرده بودند و جمهوری نیمبند مساواتچیها در آران را پایهگذاری کرده بودند و به علت آذربایجان نامیدن آران توسط مساواتچیها، خیابانی به این اعمال مساواتچیها و عثمانی اعتراض داشتهاست و به همین علت ترکهای عثمانی از خیابانی دل خوشی نداشتهاند؛ لذا نویسندگان و روزنامهنگاران ترکیه در سالهای پسین با رسالهٔ زبان آذری و با خود کسروی هم به خاطر آذری نامیدن آذربایجانیهای ایران به مبارزه برخاسته و توهین و تهمتهایی دربارهٔ او در مطبوعات ترکیه به او نسبت میدادند. یکی از این روزنامهها به نام طنین که توسط روزنامهنگاری به نام یارار افندی منتشر میشد که وی را «ترکستیز و نوکر ایران که از قیافه، نه به عربها میماند و نه به ایرانیها با این همه خودش را سید میداند و دشمن ترکهاست» مینامند.[3]
بعدها، استادان و زبانشناسان و شرقشناسان خارجی و ایرانی در تأیید رسالهٔ آذری مقالاتی به رشتهٔ تحریر کشیدند. از خارجیها همچون پروفسور مارکوارت آلمانی امیل بئر و مینورسکی و پروفسور هنینگ مقالات زیادی در مطبوعات و مجلات خارج از کشور قلمیکردند و از شرقشناسان شوروی نیز ارانسکی، بر تولد و از همه مهمتر ژیرکوف، دانشمند روس تصریح میکند که «آثار زبان ایرانی آذری در زبان ترکی آذربایجان محفوظ ماند و مردم آذربایجان پیش از ورود طوایف ترکزبان بدان زبان سخن میگفتهاند و البته تاکنون آثار آن در زبان آذربایجان کنونی میتوان یافت.»[3]
در داخل کشور هم از سال ۱۳۰۴ تا حال نزدیک به ۵۰ نفر از دانشمندان و زبانشناسان در تأیید و تکمیل رسالهٔ آذری مقالهها و کتابها به رشتهٔ تحریر کشیده شدهاست.[3]
از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۵۷ مجلهٔ دانشکدهٔ ادبیات علوم انسانی دانشگاه تبریز بیشترین مقالات و تحقیقات خود را دربارهٔ زبان دیرین آذربایجان توسط استادانی همچون دکتر منوچهر مرتضوی، دکتر ماهیار نوابی و دکتر ادیب طوسی و عبدالعلی کارنگ و… و سایر استادان ایرانی به چاپ رسانیدهاست. در مدت سی سال مجلهٔ پربار دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تبریز، یک تنه تحقیق و پژوهش را بهطور آکادمیک دربارهٔ زبان و فرهنگ آذربایجان به عهده داشتهاست. البته تحقیقات خارج از دانشگاه کماکان به موازات دانشگاه تبریز توسط سایر دانشمندان ایرانی انجام پذیرفتهاست که نام بردن از این عزیزان باعث اطالهٔ کلام خواهد شد.[3]
نویسندهٔ رسالهٔ زبان آذری را از راه تاریخ و با استفاده از زبانهای ایرانی، امثال زبان پهلوی و زبان کهن مادها و هخامنشیان حتی با استفاده از زبانشناسی ارمنی که همسایهٔ زبانهای ایرانی در قفقاز بود پی گرفت و با استفاده از کتابهای تاریخی و جغرافینویسان پس از اسلام، زبان ایرانی آذربایجان را از گرد و غبار قرون بیرون کشید.[3]
استاد مرتضوی در این یادداشت به اشاره به بعضی بدخلقیها و عصبیتهای قومی ضدایرانی عدهای، یادآور میشود که: «... در شگفت بودم که اثبات علمی و مستند ایرانی بودن زبان آذربایجان از عهد باستان تا زمان دولت صفوی چه مشکلی ایجاد میکند؟! البته این تعجب در مورد نوشتههای دیگران از زمان عباس اقبال و احمد کسروی و محمد قزوینی و ادوارد براون وجود داشتهاست. جای تعجب نیست اگر تعجبی؟! باشد در ساده لوحی امثال بندهاست که در مردابی از عصبیت و ناآگاهی دنبال گوهر نایاب انصاف و دانش و ادب و متانت میگردیم»[3]
در خاتمه یادآور میشود که: تعدادی نزدیک به ۵۰ مقاله و خلاصهٔ کتابهایی که طی ۸۰ سال گذشته دربارهٔ زبان آذربایجان توسط استادان و زبانشناسان در ایران به رشته تحریر درآمدهاست در سالهای ۶۱ و ۶۲ در دو جلد تحت عنوان «زبان فارسی در آذربایجان» به اهتمام ایرج افشار در موقوفات دکتر محمود افشار به چاپ رسیدهاست[3]
نظر والتر برونو هنینگ
هنینگ در مورد کسروی و کتابش، چنین میگوید:
«... چند قرنی است که شعبهای از زبان ترکی در ایالات شمال غربی ایران، آذربایجان و زنجان به صورت زبان عامه درآمدهاست. داستان چگونگی نفوذ تدریجی قبایل ترک نژاد به این مناطق و به تبع آن، عقبنشینی و ناپدید شدن نهایی زبان ایرانی سکنهٔ پیشین ناحیه را مورخ ایرانی، سید احمد کسروی، از روی اسناد و آثار تاریخی پی جویی کردهاست. جریان مذکور در سدهٔ یازدهم میلادی (قرن پنجم هجری) شروع و در آغاز سدهٔ شانزدهم (دهم هجری) به پایان رسیدهاست.
همه همداستانند – و در واقع هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد- که، پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به یکی از زبانهای ایرانی گفتگو میکردند. با توجه به نحوه پراکندگی گویشهای ایرانی، میتوان استنباط کرد که زبان گم شدهٔ آذربایجان به کدام گروه از زبانهای ایرانی تعلق داشتهاست.»[4]
آغاز دیباچه کتاب
بیست و اند سال پیش یک رشته گفتارها در روزنامههای تهران و قفقاز و استانبول در پیرامون مردم آذربایجان و زبان آنجا نگارش مییافت. در عثمانی در آن زمان دستهٔ اتحاد و ترقی بروی کار آمده و آنان به این میکوشیدند که همهٔ ترکان را در هر کجا که هستد با خود همدست گردانند و یک توده ترک بسیار بزرگی پدیدآورند و در قفقاز نیز پیروی از اندیشهٔ ایشان مینمودند؛ و چون آذربایجان در جنبش مشروطهخواهی شایستگی بسیار از خود نموده و در همه جا بهنام شده بود، نویسندگان قفقاز و استانبول آن را از دیده دور نداشته و از اینکه زبان ترکی در آنجا روان است دستاویز یافته گفتارهای پیاپی در بارهٔ آذربایجان و خواست خود مینوشتند.
این گفتارها در آذربایجان کارگر نمیافتاد زیرا آذربایجانیان خواست نویسندگان آنها را نیک میدانستند و با جانفشانیهایی که آذربایجان در راه پیشرفت مشروطه از خود نموده و جایگاهی که برای خود میان تودهٔ ایران باز کرده بود هیچ نشایستی که پیروی از اندیشهٔ دیگران نماید. این است که مردم در آنجا کمتر ارجی به آن نگارشها مینهادند.[5]
پانویس
- Jazayery، M.A. «Kasravi, Ahmad(1890-1946)». Encyclopaedic Historiography of the Muslim World. Global Vision Publishing Ho. دریافتشده در ۲۰۱۲-۰۵-۲۶.
- خسرو ناقد،احمد کسروی؛ پژوهشگری، سرکشی و خرده نگری بایگانیشده در ۱۳ مارس ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine
- آذری، کاظم (۱۳۹۰). «آذربایجان و زبانش». ضمیمۀ فرهنگی روزنامۀ اطلاعات؛ ویژۀ فرهنگ، تاریخ و تمدن اسلام و ایران. روزنامۀ اطلاعات (۲۵۰۷۸).
- مسعود عرفانیان (۱۷ اسفند ۱۳۹۴). «رسالهای پس از نود سال:آذری زبان باستان آذربایجان». آذریها. دریافتشده در ۲۷ مارس ۲۰۱۶.
- تجدید چاپ کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان (ویراست نقل از روزنامه کارگزاران)
- ^ Henning, "The Ancient Language of Azerbaijan»
منابع
![]() |
متن کاملِ آذری یا زبان باستان آذربایجان در ویکینبشته |