زبان تاتی ایران
زبان تاتی ایران یا تاتی جنوبی (به تاتی: Tâti Zobun, تاتی زبون)[3] از دستهٔ زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی است. گویشهای این زبان روزگاری از آذربایجان تا شمال خراسان گسترده بود ولی امروزه با ترکزبان و فارسیزبان شدن بخشی از شمالباختری ایران تنها جزیرههایی از گویشهای تاتی در منطقه به جا ماندهاست. بزرگترین این شهرها و روستاهای تاتزبان در استان قزوین شامل شهر تاکستان، الموت، اسفرورین، شال،(زیاران) دانسفهان، شهر تاریخی سگزآباد، خیارج، خوزنین، ابراهیمآباد و نیز در سایر استانها شامل مرکزی در تفرش، البرز، تهران، اردبیل، گیلان، زنجان و خراسان شمالی در شهرستانها و مناطق روستای وفس، روستای چهرقان، زرندیه، تاکستان و بوئینزهرا و اشتهارد و طالقان، دماوند، ایوانکی شاهرود خلخال، طارم، جاجرم و اسفراین و در زنجان در روستای خوئین دیده میشوند.[4][5][6] و همچنین در زنجان زبان تاتی بخشی از شمال طارم علیا دامنه کوه البرز بجا مانده است در حدود 8 روستا (چرزه، باکلور، جمال آباد ، قسمتی از آبادی هزارود ، بندرگاه ، سیاورود، نوکیان ، قوهیجان ) به زبان تاتی صحبت میکنند عموما پیرو مذهب تشیع و اکثرا سید هستند.محل سکونت آنها بر کمره کوه واقع شده و به زبان مادری خود که تاتی می باشد تعصب دارند، زبان تاتی در این روستاها کمتر دستخوش گویش ها گردیده و گفته میشود که از زبانهای تاتی دیگر مناطق غلیظ تر است.
تاتی | |
---|---|
Tâti Zobun تاتی زبون | |
زبان بومی در | استانهای قزوین • البرز • تهران • اردبیل • گیلان رودبار و کلشتر • خراسان شمالی • مرکزی.تفرش • زنجان • آذربایجان شرقی |
منطقه | نیمه شمالی ایران |
شمار گویشوران | ۲۵۰ هزار[1] (بدون تاریخ) |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | - |
همچنین زبان تاتی در فهرست میراث ناملموس آثار ملی ایران از استان آذربایجان شرقی نیز ثبت شدهاست. این زبان با لهجه های هرزندی و کرینگانی در این مناطق همچنان سخن گفته میشود.[7][8]
زبان تاتی از آنجا که یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی است به فارسی نزدیکی دارد و به گیلکی و مازندرانی[9] و بخصوص به تالشی شبیه و نزدیکتر میباشد. زبان تاتی همچنین به زبان کردی و اوستایی نزدیک است.[10][11] تاتی، بسیاری از ویژگیهای آوایی، واژگانی و صرف و نحوی کهن همچون تمایز جنس دستوری، ساخت ارگتیو، مادهٔ مجهول، گردش مصوتها، حالت دوگانهٔ فاعلی و غیرفاعلی در اسم و … را حفظ کردهاست.[12]
ریشه زبان تاتی
تاتی با توجه به اینکه یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی است بیشترین نزدیکی را به زبانهای فارسی، تالشی، لری، کردی، زازاکی، گیلکی، مازنی و بلوچی دارد. نظرات بسیاری در مورد ریشه تاتی داده شدهاست. برخی به شباهتهای تاتی با اوستایی اشاره داشتهاند. عدهای نیز کوشیدهاند به شباهتها و پیوندهای تاتی با پهلوی اشاره داشته باشند. برخی نیز تاتی را به همراه تالشی و مازندرانی و گیلکی و کردی، بازماندههای زبان مادی کهن دانستهاند. دیاکونوف در اینباره میگوید:[9]
«در زمان حاضر هم تاتها و تالشان و گلیکها و مازندرانیها به زبانهایی سخن میگویند که خود بقایای زبان هند و اروپائی میباشد که در آغاز زبان ماد شرقی بودهاست. امتیاز ویژه این زبانها کهنگی و مهجوری ترکیب اصوات میباشد که با زبان پارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مناسبت دارد.»
مادی بودن ریشه تاتی را کسان دیگری چون عباس طاهری، اسدالله رحمانی و ابراهیم جهانبخش در مقالههای «بررسی گویش تاتی تاکستان»، «راهکارهای حفظ زبان تاتی» و «ساختار دستوری تاتی» و همچنین احسان یارشاطر در دانشنامه اسلام و ایران بیان داشتهاند.
احمد کسروی معتقد است که زبانی که تاتها بدان سخن میگویند در زمانهای گذشته گسترش زیادی داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهشهای انجامشده، زمانی همه مردم آذربایجان و قزوین را دربر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استیلای زبان ترکی کمکم از بین رفتهاست.[13]
در هر حال میتوان ریشه اصلی زبان تاتی را مادی دانست که در طول قرون متمادی تحت تأثیر اوستایی که زبان مذهبی مردمان این سامان بوده، و فارسی باستان و پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و فارسی دری، که به ترتیب زبان رسمی حکومتهای هخامنشی و اشکانی و ساسانی و حکومتهای پس از اسلام بوده، قرار گرفته، و امروزه در آخرین شکل خود تحت عنوان تاتی درآمدهاست.[14]
برخی پژوهشگران معتقدند زبان تاتی، زبان قدیم مردم آذربایجان بوده و آذری نامیده میشدهاست.[15]
امروزه برخی زبان شناسان و پژوهشگران زبانی، نامِ آذری را به نام زبانِ تاتی ایران و لهجه های مختلف آن ترجیح می دهند و در آثار خود، هنگام بررسی زبان تاتی ایران، از نامِ «آذری» استفاده می کنند.[7]
ریشه و کاربرد واژهٔ تات
تات واژهای است که ترکزبانان برای مردم ایرانیزبان و ایرانیتبار یکجانشین بهکار بردهاند.[16] به گفته هونی (۱۹۵۷) فارسیزبانان را تات مینامیدند.[17]
قدیمیترین سندی که کلمهٔ تات در آن استفاده شده، کتیبههای اورخون است. تات در در این کتیبهها ظاهراً به معنای «اتباع» و «رعایا» استفاده شدهاست. لفظ «تات» علاوه بر این که بر ایرانیان و یکجانشینان اطلاق میشده، عنوانی بوده که قبل از حکومت ایلخانی به عناصر خارجی سرزمینهای ترکان (احتمالاً خارجیهای یکجانشین ترکستان، بعضی قبایل متمدن ترک، اقوام مغلوب و ساکنان مناطق تحت تصرف ترکان) گفته میشدهاست.[18]
در مثلها و افسانههای مردم تبریز «تات» به معنی مرد دانا و باسواد و شهرنشین است.[19] استعمال کلمهٔ «تات» در بین ترکان ساکن ایران رواج داشته ولی انعکاس آن در ادبیات فارسی بسیار کم است.[18] همچنین در دیوان لغات ترک کاشغری تات به شکل تَت نیز ضبط شده و به معنای ایرانی، فارسی، فارسی زبان و کافر اویغوری آمدهاست.[20] تاتارهای کریمه نیز مسیحیان یونانی را که در سلطنت کاترین دوم (۱۷۶۲–۱۷۹۶) و در فاصلة ۱۱۸۹–۱۱۹۲/ ۱۷۷۵–۱۷۷۸ به ناحیة ماریوپول (ژدانوف امروزی) واقع در کنار دریای آزوف مهاجرت کرده بودند، تات مینامیدند.[21]
قوم تات
مردمی که امروزه تات نامیده میشوند، در نواری منقطع از کوهستان قفقاز تا کوههای خراسان پراکندهاند. سرنوشت تاریخی مردم تات هرچه بوده در نهایت به این انجامید که تاتها در نواحی دور افتاده و روستاهای صعبالعبور و حاشیهای بقاء خود را بدست آورند. امروزه همانطور که گفته شد این مردم در گستره وسیعی از ایران حضور دارند. با توجه به دادههای جمعیتشناختی موجود و صحبتهایی که با اهالی تاتنشین مناطق مختلف ایران شده، میتوان به تقریب گفت در حدود بیش از ۴۰۰ هزار نفر تات در ایران زندگی میکنند که در گذشته عمدتاً از حضور دیگران آگاهی خاصی نداشتند و عموماً بیشترشان به صورت جزایری مجزا از هم زندگی میکردند. امروزه هم اطلاعاتی کلی از یکدیگر دارند که به عنوان مثال تاتنشینهای دشت قزوین به ندرت یکی از تاتنشینهای اطراف بجنورد را دیدهاند، چه برسد به اینکه ارتباطی با هم داشته باشند.[22]
در مجموع میتوان تاتهای ایران را در چند ویژگی مشترک خلاصه کرد: ۱- زبان تاتی، که در تمام مناطق تاتنشین، وجود دارد. ۲- منشأ و تبار مشترک که به مادها بر میگردد (هرچند خودآگاهی کمی نسبت به این مسئله در میان تاتها وجود دارد). ۳- تاریخ و سرنوشت تاریخی مشترک که سبب شده وضعیت تاریخی مشابهی را داشته باشند. ۴- سنت و میراث فرهنگی مشترک. باید گفت از آنجا که زبان تاتی، یک زبان غیرمکتوب است و فرهنگ آنها نیز یک فرهنگ شفاهی است، لذا مهمترین و اصلیترین محمل فرهنگی آنها، زبانشان بوده که سنت فرهنگیشان را در طی سالها و قرون متمادی تا به امروز انتقال دادهاست.[22]
ادبیات تاتی
حوزه ادبیات تاتی با در نظر گرفتن اشعار پراکنده، سده هشتم هجری قمری میباشد که بر جای ماندهاست و دارای سابقه طولانی است. اما تاریخ آغاز جدید آن در ایران به پس از دوره مشروطه، و در قفقاز به پس از وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیه میرسد که اشعار و نمایشنامههای م. بخشی اف (متولد ۱۹۱۰) و اشعار و داستانهای ده آنتی لوف (متولد ۱۹۱۳) گواه این موضوع است.
یکی از آثار ادبیات تاتی، داستان عاشقانهٔ عزیز و نگار است که به زبان تاتی نوشتهشده و نسخههای متعددی از آن در دست است. این داستان تاکنون به زبان تاتی منتشر نشده، اما یوسف علیخانی نسخهای از آن را به زبان فارسی به نثر تنظیم و چاپ کردهاست.
در دهههای اخیر حس هویتخواهی تاتهای ایران سبب خلق تعدادی آثار مکتوب به این زبان شدهاست. کتاب فرهنگ موضوعی تاتی به فارسی گویش تاتی روستای توریستی لرد بخش شاهرود خلخال، اثر جواد معراجی لرد، از جمله آنهاست که شامل لغات، ترکیبات، کنایات و اصطلاحات است و اشاره ای کوتاه نیز به دستور زبان تاتی این منطقه داشته است. اشعار و داستانهایی نیز به زبان تاتی سروده و نوشته شدهاند. دو نمونه از این کتاب «آوای تات: سرودههایی به زبان تاتی تاکستان» اثر عباس پدرام و کتاب (زورق شکسته) اثر محمود زرندی است.
پراکنش گویشوران زبان تاتی
در ایران پراکندگی تاتزبانان دامنه قابل توجهی دارد. تا قرن گذشته، مردمی که در سرزمینهای میان مانقوطای سراب و نیر اردبیل سکونت داشتند، مخلوطی از تاتها و شاهسونها بودند و طول مسیر رودخانههای بالق لو و قرهسو تا رودخانه ارس نیز در دست تاتها بود. اینان در همان زمان مدتها بود که زبان خود را فراموش کرده بودند و به ترکی سخن میگفتند. دره شاهرود خلخال، بزرگترین محل تجمع تاتزبانها در آذربایجان و اردبیل است. حدود چهل روستا در این دره و یکی دو ناحیه دیگر خلخال، تاتزبان است. در قزوین نیز انبوهی از تاتزبانان سکونت دارند. در سال ۱۲۷۶ به دستور علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم و صنایع و تجارت، لغات رایج در میان تاتهای بلوک رامند و دیگر روستاهای تاتنشین جنوب قزوین جمعآوری گردید و کتابی تألیف شد با عنوان رساله لغات فرس قدیم که اهل قزوین را از قبایل قدیم ایران و مردمی پهلویزبان معرفی کردهاست. شمسالعلما محمدمهدی عبدالرب آبادی، از مؤلفان نامه دانشوران، از این طایفه بود. امروزه از جنوب غربی تا جنوب شرقی قزوین، گروههای بزرگی از مردم بخشهای رامند شمالی، رامند جنوبی، بخشی از بوئین زهرا، دودانگه، افشاری، دشتابی و اشتهارد، تات نامیده میشوند. حضور تاتها در مازندران و استرآباد نیز سابقهای طولانی دارد؛ از قرن دهم به بعد، تاتها یکی از گروههای جمعیتی ولایت استرآباد بودهاند. سلطانعلی تات در صفر ۱۰۰۵، استشهادنامه رعایا و مالکان قریه چوپلانی استرآباد را دربارهٔ حقابه آن روستا تأیید کرده بود. در دوره نهضت مشروطه، زبان تاتی در ولایت استرآباد رایج بود و گروههایی از تاتها در بلوک سدن رستاق استرآباد و شهر اشرف (بهشهر امروزی) سکونت داشتند.
امروز اگر نقشه شمال ایران را در برابر خود قرار دهیم و خطی از آخرین نقطه ارتفاعات طالقان به طرف سیاهکل و رستمآباد کشیده و آن را تا تاکستان ادامه بدهیم، مثلثی مشخص میگردد که در آن گویشوران تاتی در میان سایر گروههای زبانی زندگی مینمایند و البته عمده مرکز تجمع تاتها خود تاکستان میباشد. تاکستان در گذشته به نام «سیادهن» خوانده میشد و اکنون هم بومیان آن را «سیادن» مینامند. تاکستان در دوران ساسانیان در نهایت آبادی بوده و موقعیت ممتازی داشتهاست. بهطور کلی زنجیره مناطق تاتنشین در ایران از شهر الموت تا تاکستان شروع شده و به سمت جنوب و جنوب شرقی ادامه مییابد و در نهایت در شهرستان بوئین زهرا به روستای تاریخی سگزآباد پایان مییابد. تاتهای خارج از ایران بیشتر در کشور آذربایجان، روسیه، گرجستان ساکن هستند.
تاتهای ایرانکه به تاتهای جنوبی شهرت یافتهاند، در استانها، شهرها و روستاهای زیر زندگی میکنند:
شهرستان خلخال بخش شاهرود روستاهای (لرد، درو، اسکستان، شال، دیز، گندمآباد، کرین، گیلوان، کرنق) و شهر کلور، در شهرستان نمین روستاهای طارم، عنبران، میناباد، میرزانق، کلش، سروآباد، پیلهرود، جید، طولش، عنبران علیا، کجل تات زبان هستند.
شهرستان کرج شهر آسارا و روستاهای جی ،آزادبر، ابهرک ،ادران، ارنگه ،اویزر ،ایگان، باغ پیر، پورکان، تکیه سپهسالار، جور آب، چاران، حسنکدر، خوارس، خور، خوزنکلا ،درده، دروان، سرخهدره ،سر زیارت سرک، سرودار ،سیاه کلان ،سیجان، سیرا، شلنک، شهرستانک، کلوان، کلها، کندر، کوشک بالا، کوشکک کهنه ده، کیاسر، کیاسرلات، گرم آب، گسیل، گشنادر، لانیز، لیلستان، ملک فالیز، مورود ،میدانک، نسا، نشترود، نوجان، وارنگهرود، واریان، ورزن، ولایترود، وله، وینه در شهرستان اشتهارد روستاهای بخش پلنگ آباد شامل صحت آباد، احمدآباد، جعفرآباد، مهدیآباد، فرد آباد، مختارآباد، عبدالله آباد، کوشک آوا، پلنگ آباد، مروت اوا (پسوند اوا در زبان تاتی همان آباد است) و روستاهای مرادتپه، قزل حصار، رحمانیه، اوپشته، گنگ، جارو، نکوجار، قرقرک و بوجعفر تات زبان هستند. در دامنهٔ جنوبی رشته کوه البرز رودبار الموت و اکثر مردم شهرستان طالقان تات زبان هستند.
طبق کتاب تات نشینهای بلوک زهرا نوشته جلال آل احمد گویش تاتی اشتهارد خالصترین و دست نخوردهترین گویش زبان تاتی است، چون منطقه اشتهارد که در سر راه کرج به بویین زهرا در ۸۰ کیلومتری کرج و ۲۵ کیلومتری بویین زهرا قرار دارد به علت خشکی و کمی آب از دستبرد کوچ نشینهای ترک در امان بوده و مردم آن همچنان زبان قدیم خود را حفظ کردهاند.[23]
روستاهای شهرستان دماوندمانند کیلان و ایوانکی گرمسار تاتزبان هستند. (بعضی روستاهای شهرستان دماوند مهاجرنشین و کُرد یا ترک زبانند، مانند روستای حصار) یا سربندان که کُردزبانند.(کیلان - کلون)
در شهرستان تاکستان، شهر تاکستان و در بخش اسفرورین، شهر اسفرورین و روستای قرقسین، تات زباناند. در شهرستان بوئین زهرا، بخشهای بخش رامند، شال شهرهای دانسفهان و شال و روستاهای خیارج، خوزنین، خروزان، ابراهیمآباد، سگزآباد، اَک، خروزان و…[24][25] تات زبان هستند. درشهرستان قزوین بخش رودبار الموت غربی و بخش رودبار الموت شرقی شامل روستاهای فشگلدره قزوین، زیاران، صمغ آباد، طیخور، توداران، آقچری، خوزنان، جزمه، آتانک، قاضی کلایه، ابراهیمآباد، کهوان، دارالسرور، میانکوه ،کذلک،[26]یوج، رزجرد، رشتقون، شینقر، اردبیلک، اشنستان، میانبر و … در کوهپایه قزوین تاتزبان هستند. در شمال قزوین در الموت، کوچنان ،اندج ،گازرخان، الولک، نیاق، زرشک، وشته، تسکین، زرآباد و دستجرد نیز به تاتی و فارسی سخن میگویند.
در روستاهای وفس، چهرقان، فرک، شهرستان تفرش،روستای کهک و شهرستان فراهان،روستای گورچان به زبان تاتی صحبت مینمایند. این روستاها به فاصله ۱۰۰ تا ۱۲۰ کیلومتری شهر اراک و در شمالیترین نقطه استان مرکزی واقع شدهاند. مناطق کوهستانی و خوش آب و هوا و شغل مردم روستاها کشاورزی، باغداری و دامداری است که به دلیل مواجه شدن با کمبود آب و عدم توجه مسئولین به نیاز مردم و نیروهای انسانی جوان، به شدت روستاها خالی از سکنه میشوند و در شهرهای مانند تهران، قم، اراک، کرج و… سکونت مینمایند. همچنین در لهجه اراکی قدیم واژههای تاتی مثل چنه (چرا) برار (برادر) خوسبیدن (خوابیدن) ملوچ (گنجشک) گل (آویزان) بوویه (پدر) و … بسیار دیده میشود. در شهرستان زرندیه بخش خرقان روستاهای الویر و ویدر به زبان تاتی سخن میگویند.
شهرستان طارم ۸ روستا به نامهای سیاه رود، باکلور، هزاررود ،بندرگاه، چرزه، جمال آباد، قوهیجان و نوکیان تات زبان هستند که این روستاها در دهستان درام واقع شدهاند. در شهرستان ایجرود بخش حلب روستای باستانی خوئین نیز به تاتی سخن میگویند.
در شهرستان اسفراین روستایهای ادکان، بیدواز و در شهرستان بجنورد بخش گرمخان روستایهای قلعه محمدی، گیفان پایین، گیفان بالا، میانزو، رزقانه و در شهرستان جاجرم بخش جلگه شوقان، شهر سنخواست و روستاهای دوبرجه، طبر، کرف، خراشا، غمیطه، جربت اسلامآباد، ارک و اندقان، در شهرستان شیروان روستایهای برزل آباد، گلیان، برزلی به تاتی صحبت میکنند. در این مناطق، لهجه تاتی، زبان اصلی مردم است و در برخی روستاها، تاتها همراه با سایر اقوام و به ویژه با کردها زندگی میکنند. تاتهای ساکن بجنورد شامل طوایف گیفانی، گلیانی، گرمهای، جاجرمی، سنخواستی، خراشاهی، جربتی، کرفی، طبری، فیروزهای، آساکی (پارتی)، اردغانی، بیدوازی، روئینی، مشهد طراقی و برخی طوایف خاوری است. برخی همچون ملک الشعرای بهار بر این عقیدهاند که اصطلاح تات در شمال خراسان برگرفته و تغییر یافته اصطلاح «تازیک» یا «تاجیک» است که پس از حمله اعراب به شمال خراسان ابتدا از سوی ایرانیان به اعراب و سپس از سوی اقوام ترک به فارس زبانان اطلاق شدهاست.
گویشهای گروه زبانی تاتی
دونالد ال.استیلو (۱۹۸۱: ۱۳۸–۱۴۱) زبانهای تاتی و تالشی را در یک گروه قرار دادهاست؛ و، آن را گروه زبانی تاتی- تالشی (Tatic) نامیدهاست. وی گونه (گویش و لهجه)های گروه زبانی تاتی را بر اساس معیارهای زبانی و قومی و نزدیکی جغرافیایی در ۱۰ گروه جای دادهاست. هم آن گونه که دیده میشود گروه ۲، گونههای زبان تالشی است:[27]
- گروه ۱: گونههای گروه هرزنی-دیزماری
- الف) گونه هرزن که اکنون در گلین قیه صحبت میشود و بین مرند و جلفا واقع است.
- ب) گونههای منطقه دیزمار (از جمله کرینگان) و منطقه حسنو در استان آذربایجان شرقی
- گروه ۲: گونههای گروه تالشی
- الف) تالشی شمالی
- ب) تالشی مرکزی
- ج) تالشی جنوبی
- گروه ۳: گونههای گروه منطقه خلخال در استان اردبیل
- الف) منطقه شاهرود خلخال (از جمله لرد،درو، شال، کلور، اسبو، اسکستان، دیز، کرین، گیلوان، خانقاه، کهَل، طهارم دشت و چند روستای دیگر)
- ب) منطقه خورش رستم (از جمله کَرنَق، کجل و…)
- گروه ۴: گونههای گروه طارمی-کباته ای
- الف) گونههای طارم علیا در استان زنجان (از جمله هَزاررود، سیاورود و…)
- ب) گونههای کَلاس و کباته در منطقه رودبار استان گیلان
- گروه ۵: گونههای گروه منطقه خوئین استان زنجان
- گروه ۶: گونههای گروه تاتی جنوبی (در آثار دکتر یارشاطر)
- الف) گونههای منطقه رامند استان قزوین (از جمله تاکستان، اسفرورین، چال، دانسفهان، خیارج، سگزآباد، ابراهیمآباد…)
- ب) گونه اشتهارد و گونههایی منطقه کرج در استان البرز
- گروه ۷: گونههای گروه شمال و شمال خاوری قزوین
- الف) منطقه کوهپایه قزوین (از جمله رزجرد و…)
- ب) گونههای گروه مراغهای در منطقه رودبار علیا (رودبار الموت)
- ج) منطقه الموت
- گروه ۸: گونههای گروه الویر و ویدر در نزدیکی ساوه در استان مرکزی
- گروه ۹: گونههای گروه کهک، وفس و اطراف آن در منطقه اراک استان مرکزی
- گروه ۱۰: گونههای گروه رودبار (زیتون، الموت، طالقان) در دره شاهرود و سفیدرود که در حال تغییر به زبانهای کرانه کاسپین
مقایسه گویشهای مختلف تاتی[28]
فارسی | تاتی تاکستان | تاتی لرد | تاتی ابراهیمآباد | تاتی اردبیلک | تاتی زیاران | تاتی طیخور |
---|---|---|---|---|---|---|
بچه، کودک | zārin/bālā بالا/زارین | khordan خُردَن | zāru زارو | vača وچه | eyāl عیال | vača وچه |
پشت بام | bon بُن | bun بان | bön بون | bom بوم | bum بوم | bum بوم |
دست | bāl بال | bāl بال | bāl بال | bāl بال | bāl بال | bāl بال |
تیز | tij تیج | tij تیج | tij تیج | tij تیج | tij تیج | tij تیج |
خواهر | xāke خواکه | xua خو | xuāka خوآکه | xāxor خاخور | xoār خُوآر | xoār خُوآر |
وضو | dasnemāz دسنماز | dasnemāz دسنماز | dasnemāz دسنماز | dasnemāz دسنماز | dastnemāz دست نِماز | dastnemāz دست نِماز |
کدبانو | keyvuniye/kalöntare zeyniye کلُونتَره زینیه/کیوونیه | čeybonua چی بنوه | keyvānu کیوانو | keyvānu کیوانو | kalentar/xojirezen خوجیره زِن/کلنتر | xojirezen خوجیره زِن |
عدس | marjömake مرجومکه | marjuمرجو | marjeva مرجوه | marju مرجو | marju مرجو | marju مرجو |
آرام، دنج | dinj دینج | dinj دینج | dinj دینج | dinj دینج | dinj دینج | dinj دینج |
فریاد | harāy هرای | qālmaghāl
قال مِقال |
harāy/qeya قیه/هرای | harāy/qiyu قیو/هرای | qālmeqāl/harāy هرای/قال مِقال | hara هَرَه |
فارسی | پهلوی | اوستایی | تاتی تاکستان | تاتی سگزآباد | تاتی ابراهیمآباد | تاتی اردبیلک | تاتی زیاران | تاتی طیخور |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
سگ | sege | span | asbe/māččiye ماچیه/اَسبه | asba اَسبه | asba اَسبه | sag سگ | sayg/māčča ماچه/سَیگ | sayg/māčča ماچه/سَیگ |
استخوان | ast/xastak | ast | esqonj اسقُنج | xasta خسته | xasta خسته | esdeqān اسدقان | hasta هَستَه | hasta هَستَه |
دروغ | drog/droo | droj | duru دورو | deru درو | doru دُرو | duru دورو | duru دورو | duru دورو |
سوزن | darzik/darzi | dereza | darzone درزُنه | darzena درزنه | darzena درزنه | darzan درزَن | darzen درزِن | darzen درزِن |
چهره | čihr/čihrak | dim دیم | dim دیم | dim دیم | dim دیم | dim دیم | dim دیم | |
داماد | zāmāt | zāmātar | zomā زُما | zummā زوما | zeymā زیما | zāmā زاما | zāmā زاما | zāmā زاما |
خانه | katak | kata | kiye کیه | čia چیه | kia کیه | xāna خانه | xāna خانه | xāna خانه |
مرد | mart | mereta | mardak مردک | miarda میرده | miarda میرده | merdi مِردی | mardek مَردِک | mardek مَردِک |
بره | varrak | vare وَره | vara وره | vara وره | vara وره | vara وره | vara وره | |
عروس | vazyok | vaze | veye ویه | veya ویه | veya ویه | arus عروس | ayris/eris عریس/عَی ریس | ayris/eris عریس/عَی ریس |
بینی | vinik | vaenā | vinniye وینیه | venia ونیه | venia ونیه | vini وینی | vini وینی | vini وینی |
گرگ | gurg | vehraka | varg ورگ | varg ورگ | varg ورگ | verg وِرگ | gurg گورگ | gurg گورگ |
در گویش اسفروینی
برخی از واژههای زبان تاتی به گویش اسفرورین (از توابع شهرستان تاکستان در استان قزوین)
|
|
|
در گویش سگز آبادی
برخی از واژههای زبان تاتی به گویش روستای سگزآباد (از توابع شهرستان بوئینزهرا استان قزوین)
|
|
|
|
|
|
|
در گویش شالی
برخی از واژههای زبان تاتی به لهجهٔ شهرشال (استان قزوین)
|
|
|
|
|
نمونه فعلهای تاتی تاکستان[29]
رساندن arasendon رسیدن arasesan افتادن ikatan انداختن ijayntan نشستن neštan خرد کردن - ریز کردن benjaton بریدن berian ریسیدن reštan دیدن vintan رفتن šian اجازه دادن - امکان دادن aštan آمدن omian آوردن aydan |
شیر خوردن از مادر (حیوانات) šet axardan شیر دادن به بچه حیوانات bočobāndon نگه داشتن - متوقف کردن nia daštan خواباندن boxosondan خوابیدن xotan مردن mardan دوشیدن došesan دوختن dotan گفتن vātan زیر دندان خرد کردن bukurujoston کشتن - ذبح کردن bukušton ساییده شدن busunoston شکستن beškeston شکاندن šekastan |
ریختن - به زمین ریختن ikardan با دست فشردن bošqāloston شستن šurdan قطع کردن bosāndon قطع شدن - جدا شدن bososton ساییدن - آسیاب کردن bossovoston جا انداختن - در جای خود قرار دادن der antay واژگون کردن agardenesan خاموش کردن ikoštan پاشیدن opātan گرفتن igatan نهادن (بر جایی نهادن) nayan گذاشتن به زمین همراه با رها کردن hārengaton گم شدن (غیرقابل پیدا شدن)avir abian |
پرتاب کردن ijayntan عقب افتادن peykaton جلو افتادن piš ikatan در جلوی خود نگهداشتن pišgatan رها کردن sarādāyan از بین بردن - برانداختن varengatan برگرداندن - بازگرداندن vegardāndon برگشتن vegardoston لیسیدن velišton برداشتن vigiton برگشتن agar desan باد دادن خرمن - افشاندن خرمن vošāndon با دست زیر و رو کردن voškaloston دریدن - پاره کردن vozarāndon |
وفسی
این گویش در منتهیالیه حدود مرزی استان مرکزی با استان همدان، در شمال شهرستان اراک استفاده میشود؛ در روستای وفس و سه روستای همجوار، یعنی چهرقان در غرب و فرک و گورچان در شرق. این مناطق تقریباً در یک خط فرضی واقعند که احتمالاً حدود ۲۵۰۰۰ نفر از مهاجرین و ساکنین این روستاها به این لهجه سخن میگویند؛ البته در گویش این روستاها بهطور جزئی تفاوتهایی مشاهده میشود ولی اصل و مبنای آنها یکی است. این روستاها جمعیت ساکن فعلی آنها حدود ده هزار نفر است.
لهجه وفسی که به «وُوسی» موسوم است بنا به آنچه پژوهشگران گفتهاند، لهجهای از تاتی است. ابراهیم دهگان در کتاب فقه اللغه در ضمن معرفی وفس و واقعه کشتار جمعی آن، گویش وفس را ‹‹ یکی از لهجههای قدیم پارسی باستان و شاخهای از تاتی ›› مینامند.[30] دکتر معین در جلد چهارم فرهنگ خود تحت عنوان ‹‹ وفسی ››(Vafsi) منسوب به وفس، لهجه اهالی وفس نام میبرند.[31] آقای افتخار زاده در کتاب گزیدهای بر دیوان همافر عراقی وفسی از قول نامبرده مینویسد: «نامبرده زبان خویش را تاتی خواندهاست.»[32] و همچنین در مجله «ایران کوده» م. مغدم که دربارهٔ گویش دلیجان، آشتیان و وفس بحث کرده، لهجه وفس را تاتی خواندهاست.
در فهلویات باباطاهر همدانی کلمات مشابه زیادی با گویش وفسی وجود دارد که به نمونههایی اشاره میشود:
- «دیرم» (دارم): تن محنت کشی دیرم خدایا، دل حسرت کشی دیرم خدایا
- «ته» (تو): بی ته یارب به بستان گل مرویا
- «وینم» (ببینم): گرم دسترس نبی آیم ته وینم
- «بَسُم» (بشوم، بروم): بسم آنان بوینم که ته وینند
- «بوره» (بیا): دمی بوره بوین حالم ته دلبر
- «سوته» (سوخته): بوره سوته دلان با ما بنالیم
- «واتنی» (گفتنی): به کس درد دل مو واتنی نه
ارتباط با زبانهای شمالی
تاتی از زبانهای ایرانی شمال غربی است و به زبان تالشی بسیار نزدیک است. تاتی و تالشی از هم متاثرند، اما مقدار این تأثیر در مناطق مختلف متفاوت است. شدت نزدیکی این دو گویش با یکدیگر عاملی برای مخفی ماندن حدود و ثغور جغرافیای زبانی این دو شدهاست، چنانکه گاه گونههای تاتی در دل تالشی، و گونههایی تالشی در دل تاتی یافت میشوند. ویژگیها و مؤلفههای مهم زبانی خاص تاتی و تالشی، سابقه ارتباط این دو منطقه با هم، ارائه شواهد و مثالهایی در چند بخش آوایی، ساختواژی، و واژگانی، و بررسی ملاحظات جغرافیایی منطقه مؤید این مدعاست.[33]
مقایسه تالشی با گویشهای مختلف تاتی
فارسی | تالشی آستارا | تاتی تاکستان | تاتی سگزآباد | تاتی ابراهیمآباد | تاتی اردبیلک | تاتی زیاران | مازندرانی ساری |
---|---|---|---|---|---|---|---|
پایین | jina جینه | jir جیر | jirā جیرا | jirā جیرا | jir جیر | jir/jirā جیرا/جیر | jir جیر |
پدر | dādā دادا | dādā دادا | dada دده | dada دده | dādā/piyar پییر/دادا | dada/piyar پییر/دده | piyar پییر |
تلخ | tel تِل | tal تل | tal تل | tal تل | tal تل | tal تل | tal تل |
دختر | kela کِلَه | titiye تیتیه | titia تی تیه | titia تی تیه | detari دتری | detar دتری | deter دتر |
دیوانه | tur تور | tur تور | tur تور | tur تور | tur تور | tur تور | tur تور |
زن | žen ژِن | zeyniye زینیه | zania زنیه | zania زنیه | zen زِن | zenek زنک | zena زِنا |
سفید | ispi ایسپی | isbi ایسبی | esbi اسبی | sebi سبی | sivid سوید | isbi ایسبی | isbe اِسبه |
مرغ | kāg کاگ | karke کرکه | čarga چرگه | karga کرگه | kerg کرگ | kerg کرگ | kerg کرگ |
نردبان | serd سِرد | aselte اَسلته | sorda سورده | sorda سورده | palkān/palkāna پلکانه/پلکان | kati کاتی | |
چهره | dim دیم | dim دیم | dim دیم | dim دیم | dim دیم | dim دیم | dim دیم |
نقش زبان تاتی در جنگ ایران و عراق
در جنگ هشت ساله ایران و عراق زبان تاتی نقش تعیینکننده ای در پیروزی اطلاعاتی ایران ایفا نمود؛ ضداطلاعات ارتش عراق با شنود مکالمات بیسیم چیهای ایرانی، متوجه تحرکات و برنامههای عملیاتی ارتش و سپاه ایران میشدند. نیروهای ایرانی از هر کدام از گویشها و زبانهای ایرانی برای مکالمات بیسیم چیها استفاده مینمودند؛ توسط استخبارات و ضداطلاعات ارتش بعث عراق شنود و ترجمه میشد، تا اینکه از گویشوران تات زبان در دو سوی بیسیمهای نیروهای ایرانی استفاده شد و پس از آن بودکه ارتش بعث عراق و همپیمانانش نتوانستند هیچکدام از مکالمات اطلاعاتی عملیاتی ایران را تا پایان جنگ رمزگشایی نمایند این بیسیم چیها از دو روستای وفس و چهرقان استان مرکزی انتخاب شده بودند؛ در سال ۱۳۷۰ و سه سال بعد از پایان جنگ، صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ایران با حضور در این دو روستا و افشای این موضوع، از مردم و کشته شدگان جنگ این دو روستا قدردانی کرد[34]
نمونههایی از نسخههای خطی به زبان تاتی
- نسخهای خطی به زبان تاتی
- نسخهای خطی به زبان تاتی
- نسخهای خطی به زبان تاتی
- نسخهای خطی به زبان تاتی
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
پانویس
- Ethnologue, Languages of the World: Tati people including Alviri-Vidari, Eshtehardi, Gozarkhani, Harzani (Population: 28.100 in 2000), Kabatei, Kajali, Karingani (Population: 17.600 in 2000), Kho’ini, Koresh-e Rostam, Maraghei, Razajerdi, Rudbari, Shahrudi, Takestani (Population: ۲۵۰٬۰۰۰) and Taromi, Upper ethnic groups.
- "AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan". Encyclopaedia Iranica.
- کتاب «دستور زبان لهجههای تاتی جنوبی»، احسان یارشاطر، لاهه - پاریس ١٩٦٩
- «وَفس؛ دیار تات زبانها». دریافتشده در ۱ سپتامبر ۲۰۱۶.
- «تاتنشینان بلوک ایران». دریافتشده در ۱ سپتامبر ۲۰۱۶.
- «زبان «تاتی» در چند قدمی فراموشی/ گویشوران کم و کمتر میشوند». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency. ۲۰۱۷-۱۲-۲۲. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۶.
- Lecoq, Pierre, Le classement des langues irano-aryennes occidentales in Études irano-aryennes offertes à Gilbert Lazard, Studia Iranica, Cahier 7, p.247-264, Paris, Association pour l'avancement des études iraniennes, 1989. p.248.
- ثبت زبان تاتی در فهرست میراث معنوی-جام جم آنلاین
- ای. م. دیاکونوف، "تاریخ ماد"، ۱۹۸۵، فصل ششم
- علی عبدلی، فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران 1380
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
- زبان تاتی (توصیف گویش تاتی رودبار)، دکتر جهاندوست سبزعلیپور.
- محمدرضا باباییکهن، مقاله "دریچهای بر تات و تاتشناسی"، بخش جمعبندی
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل تاتی
- صفرزاده، حبیب، پژوهشی در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی] مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد (علمی- پژوهشی)، شماره ۱۵۹- زمستان ۱۳۸۶.
- Mohammad-Reza Djalili, Alessandro Monsutti, Anna Neubauer Le monde turco-iranien en question KARTHALA Editions, 2008 pg 72
- تات بایگانیشده در ۶ مارس ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine، دانشنامهٔ جهان اسلام
- همان.
- کاشغری، ذیل «تات»، «تَتْ»، نیز رجوع کنید به ذیل «اُس»، «سُملِم تَتْ»
- «دانشنامه جهان اسلام». بایگانیشده از اصلی در ۶ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۶ دسامبر ۲۰۱۶.
- علی عبدلی، "ادبیات تات و تالش"، 1380، نشر سهامی انتشار، فصل تاتی
- آثنولوگ
- تات نشینهای بلوک زهرا، جلال آل احمد، چاپ سوم- امیرکبیر،1353
- دوبرادر، محمد حسین دانایی، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1392
- رستم نوچه فلاح و عبدالله بهرامی زیارانی، "فشگلدره قزوین"، 1370
- The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia
- http://www.mehremihan.ir/language-and-dialect/2956-tati-ghazvini.html
- بررسی گویش تاتی تاکستان، عباس طاهری، نشر سال، ۱۳۸۸، صفحهٔ ۱۸۰
- دهگان، ابراهیم، فقه اللغه، ص ۲۳۵
- معین، محمد، فرهنگ
- افتخارزاده، نادر، گزیده دیوان همافر عراقی، مقدمه
- نشانههای تالشی در مناطق تات زبان خلخال، دکتر جهاندوست سبزعلیپور.
- یادمان شهید سپهبد امیر صیاد شیرازی- عروج
منابع
- زبانشناسی - دکتر فره وشی - انتشارات دانشگاه تهران
- تاتی و هرزنی - عبدالعلی کارنگ - ۱۳۳۳ - تبریز - ناشر واعظ پور
- جستاری در زبان تاتی، نوشته: علی محمدآقاعلیخانی
- نوشتار: پراکندگیِ «تات» ها در تاکستان و بوئین زهرا، نوشته: عباس رحمانی
- علیجانزاده، حسین (۱۳۷۲). زبان کویر (کتاب اول). حسین علیجانزاده. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۴۰-۶۱-۳.
- یکسال در میان ایرانیان (سفرنامه) ادوارد براون