هاجر
هاجَر(عبری:הָגָר به معنی «غیرمطمئن»؛ یونانی: Ἄγαρ Agar) زنی مصری است که در کتاب مقدس و در قرآن به او اشاره شدهاست.[1] در کتاب مقدس فصل ۱۶، او کنیز ساره همسر ابراهیم است که توسط ساره به او بخشیده میشود تا از او فرزند دار شود.[2] اولین فرزند ابراهیم به نام اسماعیل از او زاده شد.[3][4][5][6]
هاجر | |
---|---|
زادهٔ | مصر |
درگذشت | الخلیل یا مکه (منابع اسلامی) |
پیشه | کنیز |
همسر(ها) | ابراهیم |
فرزندان | اسماعیل (پسر ابراهیم) |
خویشاوندان | Nebaioth, Mibsam, Dumah, Jetur, Naphish, Mishma, Basemath, Hadad, Tema, Massa, Adbeel, Kedemah, Kedar (نوه) |
نام هاجر در قرآن ذکر نشدهاست ولیکن داستان او در سوره ابراهیم مورد اشاره قرار گرفتهاست. او در اسلام زنی تکریم شدهاست که به عنوان مادر اعراب شناخته می شود و محمد از نسل وی میباشد. مراسم حج در اسلام داستان تلاش هاجر برای نجات فرزند خود را بازسازی میکند.
معنی نام
ها-جر:(ها) به زبان هیروگلیف مصری گل لوتوس، گیاه افسانهای در اساطیر یونان، و کلمه (جر) معنی اش در تورات اشاره به سرزمین مصر دارد. این نام در مجموع به معنی گل لوتوس مصری است.
داستان هاجر
بعضی از یهودیان میگویند که هاجر اسیر جنگی بوده ولی در بعضی کتب یهودی آمدهاست که او از خانواده شاهان بودهاست؛ ولیز ترابلسی و لیتی راسل در صفحه ۱۰۶ کتاب «هاجر و ساره و فرزندان آنها» مینویسد: او شاهزاده و یکی از فرزندان فراعنه مصر بودهاست. همچنین گفته شدهاست که او اهل کنعان و شاهزادهای بوده که پدرانش قبل از فراعنه بر این سرزمین حکومت میکردند.
در روایات آمدهاست که: «ساره با حضرت ابراهیم ازدواج کرده بود چرا که میدانست او میخواهد که ذریهای داشته باشد ولی چون یائسه بود نمیتوانست فرزندی به دنیا بیاورد. ابراهیم به درگاه خدا دعا کرد و خواهان ذریه شد. بدین گونه خداوند دعای حضرت ابراهیم را پذیرفت و هاجر از او حامله شد و اسماعیل را به دنیا آورد. هاجر اسماعیل را در زمانی به دنیا آورد که ابراهیم هشتاد و شش ساله و ساره در سن یائسگی بود. بعد از گذشت پنج سال از تولد اسماعیل ساره اسحاق را به دنیا آورد و بدین ترتیب ابراهیم دارای دو فرزند شد. اسماعیل از هاجر و اسحاق از ساره.»
در کتاب مقدس
اخراج هاجر
وقتی اسحاق از سارا دنیا آمد رابطه بین هاجر و سارا به بدترین حالت خود رسید. در جشن تولد اسحاق سارا مشاهده کرد که اشماعیل فرزند او را مسخره میکند. او بسیار عصبانی شد و از شوهر خود ابرام، که از این به بعد به عنوان ابراهیم شناخته میشود، درخواست کرد که هاجر و فرزندش را اخراج کند. او اعلام کرد که اشماعیل نباید از ارث ابراهیم برخوردار شود. ابراهیم از سخنان همسر خود بسیار ناراحت شد و از یهوه درخواست کمک کرد. یهوه به ابراهیم آرامش داد و به او گفت که همانگونه که همسرش میخواهد رفتار کند زیرا یهوه نه تنها به اسحاق اجازه میدهد که نسل ابراهیم را داشته باشد بلکه از اشماعیل نیز ملتی بزرگ ایجاد خواهد کرد. صبح روز بعد ابراهیم، اشماعیل و هاجر را بیرون از اردوگاه خود آورد. در بیرون اردوگاه او به آنها نان و آب داد و آنها را به سمت بیرشبا روانه کرد. هاجر و پسرش بیهدف در بیابان رفتند تا اینکه تمامی آب و غذای آنها به پایان رسید. در زمانی که او بسیار درمانده شده بود، شروع به گریستن کرد و خداوند صدای او را شنید و به کمک آنان آمد. فرشته خداوند چشمان هاجر را باز کرد و او چاهی از آب دید. فرشته به هاجر گفت که خداوند وعده دادهاست که از اشماعیل «ملتی بزرگ خواهد ساخت». هاجر و اشماعیل نجات داده میشوند. هاجر برای پسر خود همسری از سرزمین مادری خود مصر پیدا میکند و آن دو در بیابان پاران ساکن میشوند.
در اسلام
هاجر در اسلام به عنوان همسر ابراهیم و مادر فرزند او اسماعیل که خود نیز پیامبر بود شناخته میشود. با اینکه نام او در قرآن ذکر نشدهاست ولیکن در داستان ابراهیم به او اشاره میشود.
پروردگارا من [یکی از] فرزندانم را در درهای بیکشت نزد خانه محترم تو سکونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده باشد که سپاسگزاری کنند - قرآن، سوره ابراهیم، آیه ۳۶
در قرآن نام سارا و هاجر ذکر نشدهاست و تنها داستان آنها در داستان ابراهیم مورد اشاره قرار میگیرد. همچنین در قرآن ساخت خانه کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل پسر هاجر انجام میشود.
و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [کعبه] را بالا میبردند [میگفتند] ای پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنوای دانایی. - قرآن، سوره بقره، آیه ۱۲۷
در قصص الانبیا که مجموعهای از داستانهای پیامبران است هاجر دختر پادشاه مغرب و از نسل صالح نبی است. پدر او توسط فرعون کشته میشود و او به عنوان برده قرار میگیرد؛ ولیکن بعداً به دلیل نسل پادشاهی او، او رئیس تمامی کنیزان میشود و به ثروت فرعون دسترسی میابد. بعد از اینکه هاجر به دین ابراهیم میگرود، فرعون او را به ابراهیم میبخشد. بر اساس یک داستان اسلامی دیگر، هاجر دختر پادشاه مصر بود. بر اساس نوشته ابنعباس، فرزنددار شدن هاجر باعث شد که اختلاف بین او و سارا بیشتر شود زیرا سارا هنوز نازا بود. ابراهیم هاجر و فرزندش را به سرزمینی به نام فاران (مکه امروزی) میبرد. هدف این مسافرت ساکن کردن او و پسرش در فاران بود. مسلمانان اعتقاد دارند تصمیم خداوند برای اخراج هاجر، آزمایش الهی برای میزان اعتماد ابراهیم به خداوند است. هاجر به سرعت ذخیره آب خود را از دست میدهد. اسماعیل که در این زمان کودکی بیش نیست حال بسیار بدی پیدا میکند و نزدیک به مرگ میشود. هاجر بسیار آشفته میشود و بین دو کوه صفا و مروه هفت مرتبه رفتوآمد میکند تا بتواند برای اسماعیل آب پیدا کند. بعد از مرتبه هفتم، اسماعیل با پاشنه پای خود به زمین میزند و چاهی از آب زیر پای او ظاهر میشود. این چاه امروزه، چاه زمزم نامیده میشود و در کنار خانه کعبه قرار دارد. این داستان هر سال در مراسم حج توسط مسلمانان تکرار میشود و آنان هفت مرتبه بین صفا و مروه حرکت میکنند. بسیاری مسلمانان اعتقاد دارند که هاجر و فرزندش اسماعیل درون خانه کعبه دفن شدهاند.
در تلمود
بر اساس نوشتارهای ربانی، هاجر دختر فرعون مصر بود. در میدراش آمدهاست که هنگامی که سارا در حرم فرعون مصر بود، فرعون دختر خود را به عنوان برده به او داد و گفت: «بهتر است دختر من برده خانه زنی مانند سارا شود تا اینکه ارباب خانه دیگری باشد.» سارا هاجر را قبول کرده و با او خوشرفتاری میکرد؛ ولیکن وقتی هاجر از ابراهیم باردار شد رفتار او با سارا تغییر کرد که باعث شد او با هاجر بسیار بدبرخورد کرده و به او کارهای سنگین دهد و او را تنبیه بدنی کند. بعضی متون یهودی اعتقاد دارد که هاجر و قطوره (کتوراه)، زنی که ابراهیم بعد از مرگ سارا با او ازدواج کرد، یکنفر هستند. بر اساس این نوشتارها، قطوره نام او و هاجر لقب او به معنی غریبه (ها-جر) است. این توصیف در میدراش ذکر شدهاست و توسط رشی، گور آریه، یلی یاکار و عبیدیا برتینوره مورد حمایت قرار گرفتهاست. رشی اشاره میکند که قطوره نام هاجر بود زیرا اعمال او مانند عود خوشبو بود و او از زمانی که از ابراهیم جدا شد تنها ماند. نظر مخالف که قطوره و هاجر دو نفر مختلف هستند توسط رشبام، ابراهیم ابن عزرا، رداک و رمبان مورد تأیید قرار گرفتهاست. نظر مخالف بر پایه آن است که در تورات قطوره و هاجر به عنوان دو نفر مختلف مورد اشاره قرار گرفتند.
پانویس
- John L. Mckenzie (October 1995). The Dictionary Of The Bible. Simon and Schuster. p. 330. ISBN 978-0-684-81913-6.
- پیدایش ۱۶:۱
- Theodor Nöldeke (1899). "Hagar". In T. K. Cheyne; J. Shutherland Black. Encyclopaedia Biblica: A Critical Dictionary of the Literary, Political, and Religious History, the Archaeology, Geography, and Natural History of the Bible. 2, E–K. New York: The Macmillan Company.
- Paul K. Hooker (2001). First and Second Chronicles. Westminster John Knox Press. p. 30. ISBN 978-0-664-25591-6.
- Keith Bodner (29 August 2013). The Artistic Dimension: Literary Explorations of the Hebrew Bible. A&C Black. p. 136. ISBN 978-0-567-44262-8.
- Bruce K. Waltke (22 November 2016). Genesis: A Commentary. Zondervan. p. 344. ISBN 978-0-310-53102-9.
- غلاطیان ۲۵:۴
منابع
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ هاجر موجود است. |
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Hagar». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۱ مهر ۱۳۹۳٫.
- عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر، ۱۳۸۰، شابک ۹۶۴-۳۰۷-۱۶۳-۴
- کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴−۳۳۱−۰۶۸-X
- یاردون سیز (۱۳۸۰)، دانشنامه کتاب مقدس، ترجمهٔ بهرام محمدیان، تهران: روز نو، ص. ۱۹۱۲
- جیمز هاکس (۱۳۷۵)، قاموس کتاب مقدس، ترجمهٔ عبدالله شیبانی، تهران: اساطیر، ص. ۱۱۴