زادگاه زرتشت
با آنکه در مورد زادگاه زرتشت تاکنون پژوهش گستردهای صورت گرفته ولی هنوز نتیجهٔ نهایی به دست نیامدهاست و دانشنامه ایرانیکا بر این عقیده است که «نظر کلی بر آن است که او در شرق یا شمال شرق ایران زندگی کردهاست.»[1] ولی مورخان ایرانی و عرب مانند ابن خردادبه، بلاذری، ابن فقیه، علی بن حسین مسعودی، یاقوت حموی، زکریای قزوینی و ابوالفدا و حمزه اصفهانی شهر شیز یا تخت سلیمان امروزی (واقع در آذربایجان غربی) را زادگاه زرتشت دانستهاند و به این مناسبت شرحی از آتشکده آذرگشسب در شیز و مقام تقدس آن ضبط کردهاند.[2]
نقش اشکانیان و ساسانیان
به عقیده آرتور کریستنسن، ایرانشناس دانمارکی، در آغاز دورهٔ اشکانیان ایرانویج را ایرانیان بر ناحیهٔ خوارزم هماهنگ کرده بودند. آندرآس با دقت در سرزمینهایی که در فَرگَرد اول از وندیداد ذکر شده، چنین نتیجه گرفتهاست که این فصل شاید در دورهٔ پادشاهی مهرداد یکم (۱۷۴–۱۳۶ پیش از میلاد) پادشاه اشکانی نوشتهشدهاست چون ایرانویج در اینجا نخستین کشور دانسته شده و پس از آن نام سغد، مرو و بلخ آمدهاست. پس ایرانویج در وندیداد نمیتواند غیر از خوارزم باشد که ظاهراً کشور اصلی اشکانیان بودهاست.[3]
در دوره ساسانی سعی شد که جغرافیای اساطیری با جغرافیای سرزمینهای شاهنشاهی برابری دادهشود. در این راه، به ویژه نام دریاها و رودهای اساطیری بر دریاها و رودهای تازهای داده شد. اما ظاهراً این امر یعنی جابجایی مکانهای مقدس اوستا قبلاً هم انجام پذیرفته بودهاست.[4] در دوران اردشیر بابکان و پس از او تمایل بر حذف تاریخ و نقش اشکانیان در کلیهٔ امور بود. به علت ناهماهنگی که ساسانیان با اشکانیان داشتند، در این دوران سعی شد که ایرانویج را در حدود آذربایجان جستجو کنند زیرا آذربایجان هم یکی از سه آتش بزرگ دوران ساسانی، بنام آتشکده آذرگشسب را در خود داشت و هم به تیسفون پایتخت ساسانی نزدیکتر بود پس ایرانویج که پیش ازآن زادگاه زرتشت تصور شده بود، به آذربایجان منتقل گردید.[5] اما با این وجود در دوران ساسانی نیز همواره دریاچه فرزدان یا دریاچهای که ذکر شده در کنار آن کی گشتاسب حامی زرتشت برای آناهیتا قربانی تقدیم داشته، در سیستان فرض میکردند.[3]
زادگاه زرتشت در منابع زرتشتی
در اوستا
- در گات ها، اشارهای به محل زیست زرتشت نشدهاست.
- در یشتهای کهن که احتمالاً از یک تا چند قرن پس از گات ها نوشته شدهاست، چند جا از آریاویچ به عنوان محلی که زرتشت به فعالیت دینی می پردازد، نام برده شدهاست:[6]
- در یشت ۵ (آبان یشت) در بند ۱۰۴ «او را بستود زرتشت پاک در آریاویچ در کنار رود دائیتیا با هوم آمیخته به شیر با برسم با زبان خرد با پندار و گفتار و کردار نیک با زَور و با کلام بلیغ»[7]
- در یشت ۹ (گوشیشت) یا (درواسپیشت) ۲۵، عیناً مشابه بند ۱۰۴ آبان یشت است، اما در انتهای آن «از او کامیابی را درخواست.» نیز آمدهاست.[8]
- در یشت ۱۷ (اردیشت) بند ۴۵، آمده است «او را بستود زرتشت پاک در ایرانویج (در کنار رود) دائیتیا نیک.»[9]
- در یشت ۱۹ یا زامیادیشت بند ۹۲، نام کیانسیه به نحوی ذکر میشود که در تطبیق آن با دریاچه هامون کنونی تردیدی نمیماند.[10]
- وندیداد، فَرگَرد اول (بند ۳) ایرانویج آمدهاست «نخستین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم ایرانویج بود بر کرانهٔ ونگوهی دایتیا.» ایرانویج در فَرگَرد اول کشوری سرد بیان شدهاست «آنجا ده ماه زمستانست و دو ماه تابستان و در این دو ماه نیز آب و زمین و گیاه همه سردند.» پس از ایرانویج، بلافاصله سرزمینهای سُغد، مَرو و بلخ آمدهاند که دلالت بر آن دارد که ایرانویج میبایست در مشرق فلات ایران (در افغانستان یا آسیای میانه) واقع بوده باشد.[11][12]
در دیگر کتابهای مذهبی زرتشتیان
- بُندهِشن (۲۹٫۱۲) ایرانویج در منطقۀ (کوستَگِ) آذربایجان ذکر شدهاست. با این وجود در فصل ۱۲ تصریح شدهاست که دریاچه فرزدان، دریاچهای که بنا بر فصل هفتم از زند وهومن یشت، هوشیدر در کنار همین دریاچه ولادت خواهد یافت، در سیستان است.[3]
- زادسپرم (۱۵/۱۰)، زادگاه زرتشت در مکانی در چیچست در نظر گرفته میشود. چیچست، در اوستا، نام دریاچهای اسطورهای در شرق ایران است. در نوشتههای پهلوی و فارسی این دریاچه به نام دریاچه ارومیه یا کبودان (دریاچهٔ تیرهآب) واقع در آذربایجان شناخته شدهاست.[13]
مکانهای احتمالی خاستگاه زرتشت
تخت سلیمان
مورخان ایرانی و عرب مانند ابن خردادبه، بلاذری، ابن فقیه، علی بن حسین مسعودی، یاقوت حموی، زکریای قزوینی و ابوالفدا و حمزه اصفهانی شهر شیز یا تخت سلیمان امروزی (واقع در آذربایجان غربی) را زادگاه زرتشت دانستهاند و به این مناسبت شرحی از آتشکده آذرگشسب در شیز و مقام تقدس آن ضبط کردهاند.[14]
ری
بنا به برخی روایات سنتی ری محل ولادت زرتشت است. ری همان است که در کتیبه بیستون داریوش از آن به عنوان رگا شهری از ماد نام بردهاست. اوستا یسنا ۱۹ فقره ۱۸ آن را رغه زرتشت میخواند.[15]
در یسنا اشاره میشود که زرتشت یا بزرگترین رهبر روحانیت زردتشتی در جایی به نام رقاً دفن است بندهشن اینرقاً را همان ری میداند[16]
برخی از کتابهای پهلوی برای آنکه میان دو سنت زادگاه زرتشت یعنی آذربایجان و ری سازش دهند، پدر او را از آذربایجان و مادرش را از ری ذکر کردهاند.[15] از جمله در قرن ۱۰ میلادی نویسندهٔ ایرانی محمد بن عبدالکریم شهرستانی که اصلیتش از ترکمنستان بود، نوشت که پدر زردتشت از آتورپاتکان و مادرش از ری بودهاست.[17]
بلخ
همچنین زادگاه وی را به بلخ نسبت دادهاند.[18] اندکی از خاورشناسان غربی مانند انکتیل دوپرون بلخ را زادگاه زرتشت دانستهاند.[19] در وندیداد در فَرگَرد اول به روشنی دیده میشود که ایرانویج میبایست در مشرق فلات ایران واقع بودهباشد، در مجاورت سرزمینهای سُغد، مَرو و بلخ،... که بلافاصله بعد از آن آمدهاند.[12] همچنین هندشناسانی مانند مایکل ویتزل بنابر گزارش وندیداد، سرزمین اصلی وی را کوهستانهای سرد افغانستان مرکزی دانستهاست. اما در پایان مقاله چنین نتیجه گرفته است که نویسندگان متون مختلف اوستا، هر یک بر اساس احساسات ملی میهنی خود، این سرزمین را توصیف نموده اند. [20]
سیستان
بعضاً به سبب مراسمی مذهبی که در ستایش آناهیتا ایزدبانوی آب میشود، خاستگاه زرتشت را در سیستان[21] ذکر کردهاند. زامیادیشت یا یشت نوزدهم با سیستان ارتباط بسیاری دارد. ذکر قهرمانیهای گرشاسپ (پسر زو) به تفصیل، بر شمردن رودها و دریاچهها و کوههای این ناحیه و ظهور سوشیانس از آنجا دال بر صحت این نظر است. احتمالاً تدوین نهایی این یشت در سیستان بودهاست.[22]
بند ۹۲ زامیادیشت: «در هنگامی که استوت ارت (آخرین موعود مزدیسنا) پیک اهورامزدا، پسر ویسپ تئوروئیری از آب کیانسه بدر آید، گرز پیروزمند آزنده، گرزی که فریدون دلیر داشت، در هنگامی که ضحاک (اژدی دهاک) کشته شد.»[23]
خوارزم
از مدتها پیش دانشمندان ایرانشناس ایرانویج را همان خوارزم به شمار آوردهاند و زادگاه زردشت را آنجا دانسته اند. امروزه بیشتر ایرانشناسان طرفدار این نظریهاند. نخستین کسی این نظریه را مطرح کرد مارکوارت بود او دو دلیل برای اثبات نظریهٔ خود ارائه کرد: یکی اینکه موسس خورناتسی مورخ ارمنی قرن پنجم از ناحیهٔ تور در خوارزم نام میبرد که به نظر مارکوارت با کلمهٔ تویریه (تورانی) اوستایی یکی است و دیگر اینکه توصیفی که از ایرانویج در منابع پهلوی شدهاست با توصیف نویسندگان دوران اسلامی از خوارزم هماهنگ است. پس از مارکوارت نویسندگان دیگر مانند بیلی و بنونیست و هنینگ در تأئید این نظریه مطالب دیگری عرضه داشتند. هنینگ این نظریه را گسترش داد و بر آن بود که خوارزم بزرگ تنها شامل ناحیهٔ معروف خوارزم نبوده، بلکه نواحی گستردهتری تا مرو و هرات را نیز در بر میگرفتهاست. مارکوارت همچنین از توصیف هرودوت از رود اکس چنین نتیجه گرفتهاست که این رودخانه همان رود تجن و شعبهٔ آن هری رود است.[24]
گروهی از محققان برآنند که اگر ایرانویج همان خوارزم باشد، آمودریا نیز همان رود مقدس دایتی است که در اوستا و کتابهای پهلوی از آن به عنوان رودی جاری در ایرانویج یادشدهاست. گویا نام این رود از ریشه واژه «دات» به معنای داد و قانون گرفته شدهاست. نام مذکور اغلب با صفت ونگوهی نیز همراه شده که به معنای وِه (به) و نیک است، از اینرو نام مزبور در نوشتههای پهلوی به صورت وِه روت (بهرود) آمده و نزد چینیان نیز چنین خوانده شدهاست.
بارتولد بر این عقیده است که نام آریایی آمو، وَخش و نام رودی که از کنار آن میگذرد، نیز وَخش، وَخشو (Vaxshu) و وخشاب بودهاست. نام وخشو (به معنای فزاینده و بالنده) از فعل وَخش است و این فعل در اوستا به معنای افزودن، بالیدن و ترقی کردن بسیار به کار رفتهاست. صورت سانسکریت آن اوخشینت است و کلمهٔ اُکسوس (Oxus) که جغرافینویسان قدیم یونان و روم در مورد این رود به کار بردهاند، مأخوذ از همین واژهٔ ایرانی است.[25]
مزدوران در خراسان
نظریهٔ دیگری که اخیراً مطرح شده از آن هومباخ است. وی با تکیه بر نظر مارکوارت در مورد یکی انگاری رود اکس و رود تجن و قبول این نظر هنینگ که زادگاه زردشت در نواحی رود تجن بودهاست، بر آن است که درهٔ رودخانهٔ کشف رود که شعبهٔ غربی تجن است، احتمالاً ایرانویج به شمار میرفتهاست. این محل در ناحیهای بودهاست که فعلاً در آنجا مزدوران در حدود ۱۰۰ کیلومتری شرق مشهد و در نیمه راه سرخس قرار داد. هومباخ نام مزدوران را مشتق از مزدا میداند و مینویسد که مزدوران بر گردنهای قرار دارد که درهٔ کشف رود را از دشت ترکمنستان جدا میسازد و از این رو، مرز سنتی میان ایران و توران را تشکیل میدهد.[26]
مهاجرت زرتشت
مهاجرت زرتشت از فلسطین به آذربایجان
طبری و پیروان او عزالدین بن اثیر و میر خواند زرتشت را اصلاً از فلسطین نوشته و از آنجا به آذربایجان مهاجرت میدهند.[28]
پانویس
- «ZOROASTER ii. GENERAL SURVEY – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۳.
- ابراهیم پورداوود، گاتها، ص ۲۳
- مزداپرستی در ایران قدیم، ص ۱۹
- بندهشن، مهرداد بهار، ص ۱۷۳
- ایران نامک، ص ۲۵۱
- ابراهیم پورداوود، یشتها، ص ۶
- پورداود، یشت ها، جلد اول، ص ۲۸۳
- ابراهیم پورداوود، یشتها، جلد اول، ص ۳۸۵
- ابراهیم پورداوود، یشتها، جلد دوم، ص ۱۹۵
- مزداپرستی در ایران قدیم، ص ۱۷
- دانشنامۀ ایرانیکا، سرواژۀ "ZOROASTER ii. GENERAL SURVEY"، نوشتۀ مالاندرا
- دانشنامۀ ایرانیکا، سرواژۀ "ĒRĀN-WĒZ"، نوشتۀ مککنزی
- دکتر احمد تفضلی، Encyclopaedia Iranica V/۱, Costa Mesa, California. ۱۹۹۰, p.۱۰۷
- ابراهیم پورداوود، گاتها، ص ۲۳
- ابراهیم پورداوود، ص ۲۳
- Gershevitch, Ilya (۱۹۶۴), «Zoroaster's Own Contribution», Journal of Near Eastern Studies ۲۳(۱): ۱۲-۳۸
- Boyce, Mary (۱۹۷۵), History of Zoroastrianism, Vol. I, Leiden: Brill
- بازکاوی تاریخ و آموزههای آیین زرتشت (فارسی). بازدید در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱.
- مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، ص ۶۴
- M. Witzel, «The Home Of The Aryans», Festschrift J. Narten = Münchener Studien zur Sprachwissenschaft, Beihefte NF ۱۹, Dettelbach: J.H. Röll ۲۰۰۰, ۲۸۳-۳۳۸. Also published online, at Harvard University (LINK)</
- Sistan - Britannica Online Encyclopedia
- تاریخ ادبیات ایران، ص ۵۹
- پورداود، یشتها، ص ۳۵۰
- اسطورهٔ زندگی زردشت، ص ۲۲
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، توضیحات آمل
- اسطورهٔ زندگی زردشت، ص ۲۳
- Šahrestānīhā ī Ērānšahr، تورج دریایی، ص 25
- پورداود، یشتها ص ۲۴
- پورداود، یشتها ص ۳۲
منابع
- آموزگار، ژاله و تفضلی، احمد. اسطورهٔ زندگی زردشت، تهران: انتشارات بابل، ۱۳۷۰
- قرشی، امان الله. ایران نامک، نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، چاپ اول. تهران: ناشر مؤلف، ۱۳۷۳
- محمدی، علی. تکاب افشار. تهران: ناشر مؤلف، ۱۳۶۹
- ابراهیم پورداوود، گاتها، قدیمیترین قسمتی از نامه مینوی اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۰۵.
- ابراهیم پورداوود، یشتها، جلد اول، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶.
- دادگی، فرنبغ. ترجمه بهار، مهرداد. بندهشن. تهران:انتشارات توس ۱۳۶۹
- کریستن سن، آرتور. مترجم صفا، ذبیح الله. مزداپرستی در ایران قدیم، تهران:انتشارات شرکت مولفان و مترجمان ایران، ۱۳۵۷
- تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. چاپ اول، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶
، فرهنگ، دیدی نو از دین کهن (فلسفه زرتشت)، تهران: جامی، ۱۳۸۰.
- هاشم رضی، راهنمای دین زرتشتی، تهران: سازمان انتشارات فروهر، ۱۳۵۲.
- معین، محمد، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶.
جستارهای وابسته
- زرتشت
- دشمنان زرتشت
- زرتشت در منابع غربی
- زمان ظهور زرتشت
- زرتشت از دیدگاه آیینهای دیگر
- معجزههای زرتشت
- فلسفه زرتشت
- زرتشت در منابع باستانی
- ریشه و معنای نام زرتشت