چارلی چاپلین
سِر چارلز اسپنسر چاپلین (به انگلیسی: Sir Charles Spencer Chaplin) (زادهٔ ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشتهٔ ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷)، معروف به چارلی چاپلین و چارلی، هنرمند نامدار انگلیسی و یکی از بزرگترین و مشهورترین بازیگران و کارگردانان سینما و همچنین آهنگساز برجسته هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار است. بیشتر فیلمهای او کمدی و صامت هستند.
چارلی چاپلین | |
---|---|
زادهٔ | ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ لندن، انگلستان |
درگذشت | ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ (۸۸ سال) کرسیر-سور-وو وه، کانتون وو، سوئیس |
مدفن | کرسیر-سور-وو وه، کانتون وو سوئیس |
محل زندگی | انگلستان، ایالات متحده آمریکا، سوئیس |
دیگر نامها | سر چارلز اسپنسر چاپلین، چارلز چاپلین، چارلی چاپلین |
پیشه | هنرپیشه، کارگردان فیلم، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، تدوینگر، آهنگساز |
سالهای فعالیت | فعالیت در تئاتر از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۴ (از ۵ تا ۲۵ سالگی) فعالیت در سینما از ۱۹۱۴ تا ۱۹۶۷ (از ۲۵ تا ۷۸ سالگی)[1] |
کارهای برجسته | ولگرد کوچولو |
سبک | کمدی، صامت |
مذهب | یهودی[2] |
همسر(ها) | میلدرد هاریس (۱۹۱۸–۱۹۲۰ طلاق) لیتا گری (۱۹۲۴–۱۹۲۷ طلاق) پائولت گدارد (۱۹۳۶–۱۹۴۲ طلاق) اونا اونیل (۱۹۴۳–۱۹۷۷ تا مرگ چاپلین) |
فرزندان | چارلز چاپلین، جونیور (پسر) سیدنی چاپلین (پسر) جرالدین چاپلین (دختر) مایکل چاپلین (پسر) جوزفین چاپلین (دختر) ویکتوریا چاپلین (دختر) کریستوفر چاپلین (پسر) |
والدین | هانا چاپلین (مادر) |
خویشاوندان | سیدنی چاپلین (برادر ناتنی) ویلر درایدن (برادر ناتنی) اونا کاستیلا چاپلین (نوه) |
جایزه(ها) | جایزه اسکار افتخاری برای سیرک (۱۹۲۹) جایزه اسکار افتخاری (۱۹۷۲) جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم برای روشنیهای صحنه (۱۹۷۳) |
وبگاه | |
امضاء | |
چاپلین در زمینههای سینما و تئاتر ۷۷ سال (۱۸۹۹–۱۹۷۶) فعالیت کرد. شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریای انگلستان به عنوان پسربچهای در فقر مطلق و در خانواده ای بد[3] آغاز شد و تا سن ۸۷ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیهٔ سینماگران را تأسیس کرد. چاپلین یکی از محبوبترین و بزرگترین هنرمندان قرن بیستم میلادی و تاریخ سینما است. وی در طول دوران فعالیت هنریاش، سه بار موفق به دریافت جایزه اسکار شد.[4] آدولف هیتلر با اینکه میدانست که چارلی چاپلین برای مسخرهکردن او سبیل مسواکی میگذارد با این همه از طرفداران فیلمهای او بود.[5]
دوران جوانی
خود چاپلین میگفت که در سال ۱۸۸۹ در محلهای در جنوب لندن، زاده شدهاست؛ یعنی تنها چهار روز پیش از زادهشدن هیتلر که چاپلین وی را در دیکتاتور بزرگ به تمسخر گرفت. اما سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده که در مورد وی تحقیق کردهاند تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان تولد وی دست نیافتهاند.
خانوادهٔ چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ وی نامهای در کشویی قفلشده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولیها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام انگلستان متولد شدهاست. این نامه در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شدهاست. در این نامه گفته شدهاست که عمهٔ او یک ملکهٔ کولی بودهاست و او در کاروان عمهاش متولد شدهاست.
پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) ادعا میکرد چارلی چاپلین در واقع یک یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بودهاست! (که البته هیچ مدرکی دال بر این ادعا وجود ندارد) از سوی دیگر، اسکاتلندیارد با ارائهٔ اطلاعاتی از سوی یک منبع اظهار کرد که ممکن است وی در فرانسه متولد شده باشد. اما ادارهٔ اطلاعات بریتانیا هیچگاه نتوانست مدارک تولد مربوط به چنین شخصی را پیدا کند و با وجود تحقیقات وسیع، هیچ نوعی مدارک و شواهدی در جهت اثبات این ادعاها پیدا نکرد. قدیمیترین مدرکی که از وی پیدا شدهاست، گذرنامهای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شدهاست.[6]
والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازخوان، اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. مشهور است که نام مادر چاپلین هانا است. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. بعدها مادر چاپلین دچار بیماری روانی شد و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید. پدر چارلی زمانی که او ۱۲ ساله بود درگذشت؛ پیتر اکروید در کتاب چارلی چاپلین[7] نقل میکند چارلی چند بار گفته بود که احتمالاً او حاصل رابطه کوتاه مدت مادرش و مردی دیگر بوده و چارلز چاپلین پدر واقعی او نیست.
بیماری مادر چاپلین از آنجایی آغاز شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان اجرا میشد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب میکردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خونآلود و اشکریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین پنجساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند.
با بستریشدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیقتری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۲۸ مادر چارلی ۷ سال پس از انتقال وی توسط پسرانش به هالیوود درگذشت. سالهای پس از مرگ مادر، و فقر و استیصال برادران چاپلین در کودکی، تأثیر زیادی بر فضای فیلمهای چاپلین در سالهای بعد گذاشت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه میشود به نام «ویلر دریدن» که بعدها این برادر به برادران دیگر در هالیوود و استودیو چاپلین میپیوندد.
چاپلین در مورد مادرش میگفت: اگر مادرم نبود شک دارم که میتوانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم. او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیدهام.[8]
مهاجرت به آمریکا
چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ بههمراه فرد کارنو سراسر آمریکا را دوره کرد و نمایش تئاتر اجرا میکرد. چاپلین در زمان همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هماتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس بازگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلمسازی کی استون همکاری کرد. وی نخستین فیلم خود را با نام ساختن یک زندگی که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴ آغاز کرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم بهسرعت به شهرت رسید.
بازیگر پیشرو
در سال ۱۹۱۴ چاپلین با شرکت کی استون سه فیلم بازی کرد و به موفقیتهای چشمگیری رسید. او در زندگینامهاش چنین مینویسد:
من هیچ ایدهای دربارهٔ چهرهپردازی و لباسم نداشتم. لباسی را که در فیلم اول داشتم دوست نداشتم. در راه لباسخانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. میخواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؛ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمیدانستم چه شخصیتی باید داشتهباشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خودِ لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم، آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه میرفتم، کاملاً متولد شدهبود.
در فیلمهای نخست، به سبک مک سنت که کارگردان بود، از فضای کمدی جسمی و ژستهای اغراقشدهاستفاده میکرد. کمکم چاپلین برای این شرکت فیلمسازی کرد و بهعنوان کارگردان فیلمهای کوتاه بیش از ۳۴ فیلم ساخت. چاپلین مورد توجه بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان قرار گرفت.
شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبانهای مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با یک شرکت تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلمهای بلندتری شد.
در سال ۱۹۱۶ شرکت فیلم موچوال مبلغ ۶۷۰ هزار دلار با چاپلین قرارداد بست و در مدت ۱۸ ماه وی ۱۲ فیلم بلند کمدی برای آنها ساخت که در نوع خود ویژگی ممتازی در تاریخ سینما بهشمار میرود. در واقع تمام فیلمهایی که در این شرکت ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند. در پایان این سالها آمریکا وارد جنگ جهانی شد و چاپلین دورهٔ جدیدی از سینمای خود را با دوستانش آغاز کرد. چاپلین از سال ۱۹۱۸ در استودیوی خود مشغول به کار شد. تمام فیلمهای پیشین، دوباره ویرایش و کات شدند و در سالهای مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت.
شیوهٔ فیلمسازی
چاپلین همیشه بسیار اشارهوار در مورد روشهای فیلمسازی خود سخن میگفت، اگر غیر از این عمل میکرد، مانند این بود که یک شعبدهباز حقههای خود را افشا کند. درواقع، تا قبل از ساخت فیلمهای صدادار مانند دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۰، او هیچ وقت یک فیلمنامهٔ کامل از ساخت فیلم در اختیار نداشتهاست. روش چاپلین اینگونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده میشد و بر اساس آنچه ارائه میکرد با او قرارداد بسته میشد و در این مسیر او میتوانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل میداد و محیط داستان و شخصیتهای آن را میساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافتهای داستان به ذهنش میرسید و آنها را به طرح خود اضافه میکرد. گاهی با قسمتهایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود مخالفت میشد یا در روایت داستان ضرورتی ایجاد میشد و چاپلین مجبور میشد قسمتهایی را که قبلاً فیلمبرداری کرده را تکرار کند؛ مگر قسمتهایی که با کل مجموعه داستان در تناقض بود. روش فیلمسازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، زمانی که صحنههای بریده شدهٔ فیلمها و خروجیهای نهایی آنها به وسیلهٔ گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳ بررسی شد.
آنچه در بالا گفته شد یکی از دلایلی است که ساخت یک فیلم برای چاپلین نسبت به رقیبانش زمان بیشتری میگرفت. دلیل دیگر آن این بود که چاپلین کارگردان بسیار دقیقی بود و اصرار داشت که هنرپیشهها دقیقاً همان گونه بازی کنند که منظور اوست و اصلاً هم برای او مهم نبود که چقدر طول بکشد تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشهاش بگیرد. چاک جونز که در زمان کودکی نزدیک کارگاه فیلمسازی چاپلین[9] زندگی میکرده گفتهاست: به یاد میآورد که پدرش هنگام گرفتن یکی از صحنههای فیلم چاپلین در آنجا حاضر بوده و دیده که چاپلین یک قسمت را بیش از ۱۰۰ بار تکرار کرده تا در نهایت از کار هنرپیشهاش راضی شده و آن قسمت را پذیرفتهاست.
ترکیب همزمان داستانپردازی و میل به کمالگرایی در چاپلین که منجر میشد به روزها تلاش و هزاران فوت فیلم گرفته شدهٔ بیاستفاده، باعث میشد تا فیلمسازی برای او بسیار پرهزینه تمام شود و کلافگی او باعث پراکندگی و دلگیری هنرپیشهها و سایر عوامل فیلمهایش شود یا باعث شود آنها ساعتها انتظار بکشند یا حتی در مواردی کل کار تعطیل شود.
مقایسه با سایر طنزهای صامت
از دههٔ ۱۹۶۰ به بعد فیلمهای چاپلین با فیلمهای دو طنزپرداز دیگر، باستر کیتون و هارولد لوید، مقایسه میشدهاند، این مقایسه بهخصوص در میان طرفداران وفادارِ دو گروه مطرح بود.
این سه طنزپرداز هریک سبک خاص خود را داشت: چاپلین تأکید زیادی بر عواطف و گیرایی فیلم داشت (به همین دلیل در دههٔ ۱۹۲۰ بسیار معروف بود)؛ لوید به داشتن شخصیتهای عامهپسند در فیلمهایش شناخته شدهبود، و کیتون بهخاطر داشتن بردباری همراه با لحنی غرغرو در میان مخاطبان خود مورد پذیرش بود.
ازنظر تجاری، تعدادی از سودآورترین فیلمهای صامت اثر چاپلین است. فیلم جویندگان طلا، با فروش ۴٫۲۵ میلیون دلار آمریکا پنجمین فیلم پرسود، و سیرک با فروش ۳٫۸ میلیون دلار آمریکا هفتمین فیلم پرفروش بود. درحالیکه فیلمهای چاپلین درمجموع ۱۰٫۵ میلیون دلار آمریکا سود کردند، هارولد لوید، درآمدی در حدود ۱۵٫۷ میلیون دلار داشت. همچنین لوید تعداد فیلمهای بیشتری میساخت؛ او در طول دههٔ ۱۹۲۰، ۱۲ فیلم منتشر کرد، درحالیکه چاپلین در این مدت تنها ۳ فیلم منتشر کرد. فیلمهای باستر کیتون بهاندازهٔ فیلمهای چاپلین و لوید ازنظر تجاری موفق نبود. وی حتی در زمانی که در اوج شهرت خود بود، در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰، تنها دستآوردش، تشویق دیرهنگام منتقدان بود.
واضح است که چاپلین و کیتون، که هر دو از وودویل (Vaudeville) کار خود را شروع کردند، زیاد به یکدیگر توجه داشتهباشند. کیتون در سرگذشت خود از چاپلین با نام بزرگترین طنزپرداز که تا به حال زندگی کرده و بزرگترین کارگردان طنز یاد کردهاست. چاپلین نیز در ۱۹۲۵ از کیتون در یونایتد آرتیستس (United Artists) استقبال کرد و او را از رفتن به مترو گلدن مایر در سال ۱۹۲۸ برحذر داشت و برای آخرین فیلم او با نام شهرت[11] متنی ویژه برای کیتون نوشت و از او با عنوان شریک طنزپرداز خود از سال ۱۹۱۵ یاد کرد.
کار خلاقانه
دیکتاتور بزرگ
دیکتاتور بزرگ نخستین فیلم کاملاً ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه چهل میلادی، اثری ضد نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
عصر جدید
موضوع فیلم عصر جدید در مورد کارگرانی است که از آنها زیاد کار میکشند و در فکر افزایش ساعت کاری آنان هستند. با تعطیل شدن کارخانهها بیکاران زیادی در شهر هستند که برای گذراندن زندگی خود مجبور به دزدی میشوند. این فیلم یکی از زیباترین فیلمهای چارلی است.
جویندگان طلا
چاپلین فیلم جویندگان طلا را در مورد رنجهای کسانی ساخت که در آن زمان به دنبال طلا در معادن بودند. چارلی فقیر در این فیلم برای برگزار کردن یک مهمانی شام به خاطر دختر مورد علاقهٔ خود و دوستان او دچار مشکلات بیشماری شد. هیچیک از مهمانها نمیآیند. نقطه اوج فیلم رقص نانهای استوانهای، توسط چاپلین است که در آن نبوغ فوقالعادهاش را به نمایش درمیآورد. نقطه اوج دیگر فیلم، پختن و خوردن یک چکمه توسط چاپلین است.
سیاست
دوره مککارتی
در حدود سال ۱۹۵۰ جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و در آمریکا ترس شدیدی از کمونیستها به وجود آمده بود. در آن سال سناتوری به نام جوزف مککارتی اعلام کرد لیستی بلند بالا از چند کمونیست معروف دارد. نام چارلی چاپلین نیز در آن لیست بود. او زمانی که برای اولین نمایش فیلم روشنیهای صحنه به لندن سفر میکرد از اخراج خود از آمریکا با خبر شد. به این ترتیب چاپلین به همراه خانوادهاش از ژانویهٔ ۱۹۵۳ در خانهٔ زیبایی در کرسیر-سور-وو وه در سوئیس زندگی کرد و تا سال ۱۹۷۲ به آمریکا بازنگشت.
چاپلین در جواب اتهامها گفت: «من یک هنرپیشه هستم نه سیاستمدار». البته پیتر اکروید بعداً در کتابی نوشت که اخراج چاپلین به مسائل اخلاقی او که در جامعه مذهبی آمریکا به شدت مورد انتقاد بود هم ربط داشت.[12]
در سال ۱۹۵۴ مککارتی و همراهانش رسوا شدند. زیرا مشخص شد مدارکی که برای افشای کمونیستها به کار بردهبودند جعلی بود. سال ۱۹۷۲، سال بازگشت شکوهمند چارلی به آمریکا بود و در نیویورک هدیه باران شد و مدال ارزشمند هندل به او اهدا گردید.[13]
در اوایل سال ۲۰۱۲، اداره اطلاعات داخلی بریتانیا (MI5) گزارشی را منتشر کرد که نشان میداد چارلی چاپلین به درخواست آمریکا و به خاطر «گرایشهای کمونیستی» در دورهای توسط این اداره تحت نظر و بازرسی قرار داشتهاست. اما هیچگاه نتوانستند مدرکی دال بر ارتباط چارلی چاپلین و گروههای کمونیستی بیابند. همچنین در این مدارک عنوان شده که اداره امآیفایو (MI5)، موفق نشده که محل اصلی تولد چارلی چاپلین را کشف کند.[14] همچنین جمعبندی MI6 این بود که چاپلین ممکن است از طرفداران کمونیستها باشد ولی در این مورد رادیکال نیست. اما چاپلین به عنوان یکی از قربانیان مککارتیسم شناخته میشود.[6]
زندگی شخصی
چاپلین در زندگی شخصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸ با میلدرد هریس بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش، هتی کلی میانداخت که در سال ۱۹۰۸ عاشق او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد مخالفت خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دو سال یعنی در آوریل ۱۹۲۰ به جدایی کشیده شد. نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند پسر بود که تنها سه روز عمر کرد.
چارلی در نوامبر ۱۹۲۴ با هنرپیشهٔ نقش اول فیلم پسر بچه یعنی لیتا گری ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای سیدنی و چارلز بودند. اما تنها بعد از دو سال این ازدواج نیز به جدایی کشیده شد. در سال ۱۹۳۶ چاپلین بار دیگر با یک بازیگر ازدواج کرد. پائولت گدارد بازیگر نقش دختر بیخانمان در فیلم عصر جدید که با چارلی ازدواج کرد. این ازدواج نیز در سال ۱۹۴۲ به جدایی انجامید.
در سال ۱۹۴۲ او با دختر یک نمایشنامهنویس معروف آمریکایی به نام یوجین اونیل آشنا شد. نام آن دختر اونا اونیل بود. با اینکه پدر دختر با این ازدواج مخالف بود اما این ازدواج صورت گرفت. چارلی پنجاه و چهار ساله با یک دختر هجده ساله ازدواج کرده بود. این ازدواج در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام گرفت. اولین حاصل این ازدواج جرالدین و هفت بچه دیگر بود. با اینکه اختلاف سن چارلی و اونا سی و شش سال بود اما این ازدواج پر دوامترین ازدواج چارلی بود و این دو تا پایان عمر کنار یکدیگر بودند. او داستان اوایل زندگی خویش را در کتابی تحت عنوان «داستان کودکی من» نوشتهاست. این کتاب مربوط به دورانی است که چاپلین هنوز مشهور نشده بود.[15] در کتاب چارلی چاپلین نوشته پیتر اکروید، تصویری کاملاً متفاوت از زندگی چاپلین ارائه میشود و او به صورت یک فرد حسود، پولدوست، فرصت طلب و متجاوز معرفی میشود.[16]
مرگ و نبش قبر :
سر چارلز اسپنسر چاپلین» معروف به «چارلی چاپلین» 16 آوریل 1889 از والدینی هنرمند در لندن بهدنیا آمد و 25 دسامبر 1977 در سن 88سالگی در سوییس درگذشت.جسد این کمدین در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط دو مرد که در ازای بازگرداندن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در یک مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکدهای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر عمر خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از سه ماه، با دستگیری جنازه دزدها (دو مهاجر از بلغارستان و لهستان) به همانجا بازگشت. ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند. گورکن دهکده که بار اول دزدیده شدن جسد را کشف کرده بود میگوید دیگر امکان ندارد که جسدش را در نیمه شب بدزدند. او میگوید: «برای این کار احتیاج به یک مته بادی خواهید داشت و سر و صدای زیادی به پا خواهید کرد.»
ثروت
ثروت چاپلین پس از مرگش بیش از پانصد میلیون دلار ارزش داشت.
جوایز
- برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی متن برای فیلم روشنیهای صحنه در سال ۱۹۷۳.
- نامزد دریافت جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱.
- نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلمنامه غیراقتباسی برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸.
- دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹.
- دریافت جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲.
- برنده جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره فیلم ونیز در سال ۱۹۷۲.
میراث
در سال ۱۹۹۸ منتقد فیلم اندرو ساریس، چاپلین را اینگونه توصیف کرد:بدون شک چاپلین یگانه و مهمترین هنرمند تاریخ سینماست. او خارقالعادهترین عملکرد را داشته و احتمالاً هنوز جهانیترین نماد است.[17] او به وسیلهٔ مؤسسهٔ فیلم بریتانیا اینگونه توصیف شدهاست: چهرهای شاخص و برجسته در فرهنگ جهان[18] و مبدل سینما به هنر هفتم؛ و به خاطر خنداندن میلیونها نفر در تمام دنیا در مجلهٔ تایم به عنوان یکی از ۱۰۰ چهره تأثیرگذار قرن ۲۰ قرار گرفتهاست.[19] تصویر ولگرد چاپلین به بخشی از فرهنگ تاریخی تبدیل شده و طبق گفته سیمون لویس این شخصیت برای افرادی که تاکنون حتی فیلمی از چاپلین ندیدهاند و در جاهایی که فیلمهای او هیچگاه پخش نشدهاند نیز قابل تشخیص است. منتقد فیلم لئونارد مالتین استدلال میکند که خلق و خوی ولگرد پاک نشدنی و منحصر به فرد است و هیچ کمدین دیگری این قدر در دنیا تأثیرگذار نیست.[20] در مدح شخصیت ولگرد، ریچارد اسچیکل نشان میدهد که فیلمهای چاپلین شیوا و دارای اصطلاحات غنی کمدی از روح انسانیت در تاریخ فیلم هستند.[21] در سال ۲۰۰۶ کلاه و یک عصا که بخشی از لباس ولگرد بودند به قیمت دلار ۱۴۰۰۰۰ در یک حراجی در لس آنجلس خریداری شد.[22] به عنوان یک فیلمساز، چاپلین به عنوان یکی از پیشگامان و یکی از با نفوذترین چهرهها در اوایل قرن بیستم در نظر گرفته میشود. از او اغلب به عنوان یکی از اولین هنرمندان فیلم یاد میشود.[23] منتقد فیلم مارک کازینز به عنوان مورخ سینما نوشتهاست که چاپلین نه تنها باعث تغییر تنها تصاویر سینما شد، بلکه جامعهشناسی و دستور زبان آن را هم تغییر داد.
فیلمشناسی
استودیو کی استون (۱۹۱۴)
اکران | نام فیلم | آهنگساز | تهیهکننده | نویسنده | کارگردان |
---|---|---|---|---|---|
ساخت یک زندگی | |||||
مسابقه اتومبیلرانی در ونیز | |||||
مخمصه عجیب میبل | |||||
گرفتن دزد | |||||
بین رگبارها | |||||
فیلم جانی | |||||
تانگو تانگل | |||||
سرگرمی مورد علاقهاش | |||||
عشق ستمکار | |||||
شاگرد ستاره | |||||
ماشین سواری میبل | |||||
بیست دقیقه عشق | آری | آری | |||
گرفتار در کاباره | |||||
مانده در باران | آری | آری | |||
یک روز شلوغ | آری | آری | |||
پتک کشنده | آری | آری | |||
دوستش راهزن | آری | آری | |||
ضربه فنی | |||||
روز شلوغ میبل | |||||
زندگی زناشویی میبل | آری | آری | |||
گاز خنده | آری | آری | |||
مرد مالدوست | آری | آری | |||
با صورت بر کف بار | آری | آری | |||
تفریح | آری | آری | |||
مبدلپوش | آری | آری | |||
حرفه تازه او | آری | آری | |||
قماربازان | آری | آری | |||
سرایدار جدید | آری | آری | |||
رنجهای عشق | آری | آری | |||
خمیر و دینامیت | آری | آری | |||
آقای جسور | آری | آری | |||
پیشه موسیقایی او | آری | آری | |||
محل ملاقاتش | |||||
عشق جریحهدار شده تیلی | |||||
آشنایی | آری | آری | |||
گذشته ماقبل تاریخی او | آری | آری |
استودیو اسنای (۱۹۱۵–۱۹۱۸)
اکران | نام فیلم | آهنگساز | تهیهکننده | نویسنده | کارگردان |
---|---|---|---|---|---|
شغل جدیدش | آری | آری | |||
یک شب گردش | آری | آری | |||
قهرمان | آری | آری | |||
در پارک | آری | آری | |||
فرار مینیبوسی | آری | آری | |||
ولگرد | آری | آری | |||
کنار دریا | آری | آری | |||
شغل | آری | آری | |||
یک زن | آری | آری | |||
بانک | آری | آری | |||
شانگهای | آری | آری | |||
شبی در نمایش | آری | آری | |||
دست انداختن کارمن | آری | آری | |||
پلیس | آری | آری | |||
دردسر سهگانه | آری | آری |
میوچوال (۱۹۱۶–۱۹۱۷)
اکران | نام فیلم | آهنگساز | تهیهکننده | نویسنده | کارگردان |
---|---|---|---|---|---|
بازرس فروشگاه | آری | آری | آری | ||
آتشنشان | آری | آری | آری | ||
خانهبهدوش | آری | آری | آری | ||
ساعت یک صبح | آری | آری | آری | ||
کنت | آری | آری | آری | ||
سمساری | آری | آری | آری | ||
پشت صفحه نمایش | آری | آری | آری | ||
سرسره بازی | آری | آری | آری | ||
ایزی استریت | آری | آری | آری | ||
درمان | آری | آری | آری | ||
مهاجر | آری | آری | آری | ||
ماجراجو | آری | آری | آری |
فرست نشنال (۱۹۱۸–۱۹۲۳)
اکران | نام فیلم | آهنگساز | تهیهکننده | نویسنده | کارگردان |
---|---|---|---|---|---|
زندگی سگی | آری | آری | آری | آری | |
باند | آری | آری | آری | ||
دوشفنگ | آری | آری | آری | آری | |
سانیساید | آری | آری | آری | ||
خوشی یک روز | آری | آری | آری | ||
پسربچه | آری | آری | آری | آری | |
طبقه بیکار | آری | آری | آری | ||
روز پرداخت حقوق | آری | آری | آری | ||
زائر | آری | آری | آری | آری |
یونایتد آرتیستز (۱۹۲۳–۱۹۵۲)
اکران | نام فیلم | آهنگساز | تهیهکننده | نویسنده | کارگردان |
---|---|---|---|---|---|
۱۹۲۳ | زن پاریسی | آری | آری | آری | |
۱۹۲۵ | جویندگان طلا | آری | آری | آری | آری |
۱۹۲۸ | سیرک | آری | آری | آری | آری |
۱۹۳۱ | روشناییهای شهر | آری | آری | آری | آری |
۱۹۳۶ | عصر جدید | آری | آری | آری | آری |
۱۹۴۰ | دیکتاتور بزرگ | آری | آری | آری | آری |
۱۹۴۷ | موسیو وردو | آری | آری | آری | آری |
۱۹۵۲ | روشنیهای صحنه | آری | آری | آری | آری |
تولیدات بریتانیایی
اکران | نام فیلم | آهنگساز | تهیهکننده | نویسنده | کارگردان |
---|---|---|---|---|---|
۱۹۵۷ | یک سلطان در نیویورک | آری | آری | آری | آری |
۱۹۶۷ | کنتسی از هنگکنگ | آری | آری | آری | آری |
فیلمهای ناتمام و اکران نشده
کتابشناسی
تاریخ | عنوان | نویسنده | مترجم | ناشر |
---|---|---|---|---|
۱۳۶۱ | چارلی چاپلین | لابری هارمون | سارا میرعباسی | کورش |
۱۳۶۳ | زندگی چارلی چاپلین | چاپلین | حسن مرندی | نگاه |
۱۳۶۴ | آمریکا علیه چارلی چاپلین | تیمونی لاینز، کوین براونلاو، چارلز سیلور | ایراندخت صادقی وند | فتحی |
۱۳۷۷ | لایم لایت | چارلی چاپلین | رضا سیدحسینی | امیرکبیر |
۱۳۸۲ | افسانه چارلی چاپلین | مسعود فراستی | سوره مهر | |
۱۳۸۳ | چارلی چاپلین و عشق | پریسا احدیان | ترفند | |
۱۳۸۳ | روشناییهای شهر | چارلی چاپلین | محمدرضا باباگلی | موزه سینمای ایران، بنیاد سینمایی فارابی |
۱۳۸۵ | روانشناسی نامه چارلی چاپلین به دخترش جرالدین | مرتضی امیدخواه خرشتمی، مریم رحیمی مند | نیلوفرانه[24] | |
۱۳۸۶ | چارلی چاپلین | پام براون | منیژه اسلامی | موسسه فرهنگی منادی تربیت |
۱۳۸۸ | چارلی چاپلین | راجر مانول | لیلا شاپوریان | شرکت توسعه کتابخانههای ایران |
۱۳۸۹ | داستان کودکی من | چارلی چاپلین | محمد قاضی | نشر ثالث |
۱۳۸۹ | زندگینامه چارلی چاپلین ۸۸ ساله | تدوین:هانی قلی پور، زیرنظر:مجید ابهری | خرد آذین | |
۱۳۹۰ | زندگی پدرم چارلی چاپلین: همراه با نامه چاپلین به دخترش | چارلز چاپلین | حسن مرندی، منصور تاراجی | نگاه |
۱۳۹۰ | مصاحبههای چارلی چاپلین | کوین هیز | لاله نیکخواه | قاضی |
۱۳۹۱ | اندیشههای زیبا: چارلی چاپلین | اعظم ابراهیمی | موفقیت | |
۱۳۹۱ | چارلی چاپلین و نامه او به دخترش | هادی کبودوند | کاکتوس | |
۱۳۹۲ | دلقک نابغه: برگزیدهای از سخنان چارلی چاپلین | مرضیه جراحی | تبسم | |
۱۳۹۲ | بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین | حمیدرضا غیوری | غیوری | |
۱۳۹۲ | لحظاتی با چارلی چاپلین | گردآورنده:مهدی یزدانی | سروناز هرانر | نامک |
۱۳۹۳ | نامههای چارلی چاپلین به دخترش | دیوید رابینسون | مهشید ظریف | سراج اندیشه |
۱۳۹۹ | سر گذشت ۱۰ طنز پرداز به یاد ماندنی برتر جهان | امیرعباس حاتم زاده | انتشارات ارشدان |
نگارخانه
- چاپلین و آلبرت اینشتین
- چاپلین ۱۸۸۹-۱۹۷۷
- چاپلین (۱۹۱۸)
- در فیلم دیکتاتور بزرگ (۱۹۴۰)
- به عنوان یک دلقک در ورونا
- چارلی چاپلین
- چارلی چاپلین در یک کاریکاتور توسط گرگ ویلیامز
- مجسمه ساخته شده توسط جان دابل دی در میدان لستر، لندن
- مجسمه چاپلین ساخته شده توسط جان دابل دی در وو وه (واد)، سوئیس
پانویس
- ایرنا. «چارلی چاپلین؛ ستاره محبوب یک قرن». بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۸ مه ۲۰۱۹.
- Chaplin, Charles (2003) [1964]. My Autobiography. London: Penguin Classics, p. 287 ISBN 0-14-101147-5
- «چارلی چاپلین». نشرلوگوس. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۷.
- بازگشایی «دنیای چارلی چاپلین» در سوئیس بایگانیشده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine، بیبیسی فارسی
- Rochus Misch (2014). Hitler's Last Witness: The Memoirs of Hitler's Bodyguard. Frontline Books. p. 70.
Hitler loved Charlie Chaplin films
- تصاویر «چارلی چاپلین یک یهودی روس و کمونیست خطرناک بود؟» مقدار
|نشانی=
را بررسی کنید (کمک). روزگارنو. ۲۸ بهمن ۱۳۹۰. - «چارلی چاپلین». نشرلوگوس. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۷.
- پام براون، چارلی چاپلین، ص. ص۷۵
- Lone Star
- Charlie Chaplin Studios
- Limelight
- «چرا چارلی چاپلین از آمریکا اخراج شد؟ /نگاهی متفاوت به زندگی چاپلین». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency. ۲۰۲۰-۰۸-۱۱. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۱۱.
- پام براون، چارلی چاپلین، ص. ۸۵ تا ۹۳
- «چارلی چاپلین تحت نظارت اداره اطلاعات بریتانیا بود». بیبیسی فارسی. ۲۸ بهمن ۱۳۹۰. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۸ فوریه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۸ بهمن ۱۳۹۰.
- کتاب داستان کودکی من، نوشته چارلی چاپلین، ترجمه محمد قاضی.
- «چارلی چاپلین». نشرلوگوس. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۷.
- Sarris, p. 139.
- "Charlie Chaplin". Charlie Chaplin. British Film Institute. Archived from the original on 22 June 2012. Retrieved 7 October 2012.
- Quittner, Joshua (8 June 1998). "TIME 100: Charlie Chaplin". Time Magazine. Archived from the original on 23 May 2011. Retrieved 11 November 2013.
- "Chaplin – First, Last, And Always". Indiewire. Archived from the original on 25 May 2013. Retrieved 7 October 2012.
- Schickel, p. 41.
- "Record price for Chaplin hat set". BBC. Archived from the original on 23 April 2012. Retrieved 7 October 2012.
- Schickel, pp. 3–4; Cousins, p. 36; Robinson, pp. 209–211; Kamin, p. xiv.
- بیش از ۴۰ سال است نوشتهای فانتزی که فرجالله صبا در دهه ۵۰ برای مجله هفتگی روشنفکر نوشت، «نامه چارلی چاپلین به دخترش» عنوان میشود. واقعش اصلاً چارلی چاپلین چنین نامهای را به دخترش ننوشتهاست.
منابع
- پام براون (۱۳۸۷)، چارلی چاپلین، ترجمهٔ منیژه اسلامی، تهران: مؤسسهٔ فرهنگی منادی تربیت، شابک ۹۷۸۹۶۴۳۴۸۴۱۹۴
- ,The Essential Chaplin: Perspectives on the Life and Art of the Great Comedian, by Richard Schickel, Ivan R. Dee Publishing
2006
- The Comedy of Charlie Chaplin: Artistry in Motion, by Dan Kamin, Scarecrow Press, 2008
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ چارلی چاپلین موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به چارلی چاپلین در ویکیگفتاورد موجود است. |