گویش تجریشی
گویش تجریشی[1] زیر مجموعه گویشهای فارسی-مازندرانی[2] می باشد. به اعتقاد حبیب برجیان گویش تجریشی گویشی منقرض شده می باشد.[3] به گفته حسین سامعی ، دکتر سامعی نقل نمودند که تجریشی اصیل می باشند و هنوز در خانواده ایشان سالخوردگان بین خود به گویش تجریشی سخن می گویند.[4] به گفته الهه گل بستان گویش آهاری گویشی از گویش های تجریشی می باشد که شاخه ای از گویش های ایرانی نو غربی به شمار می رود.[5] به گفته وی این گویش تحت تاثیر زبان فارسی در شرف انقراض می باشد.[6] به گفته مهدی علمداری تحقیق درباره گویش تجریش را نخستین بار ژوکوفسکی در سال ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۹ انجام داد و سپس سامعی در سال ۱۳۸۳ تحقیق جامع تری را در این باره منتشر کرد.[7] به گفته مهدی علمداری در حال حاضر فقط بعضی افراد مسن تجریش با این گویش آشنایی دارند اما در روستاهای دورتر از مرکز تجریش هنوز کم و بیش به آن سخن می گویند. این گویش شباهت زیادی به گویش مناطق جنوبی شهرهای دماوند مانند گیلیارد و آیینه ورزان دارد.[8]
گویش تجریشی | |
---|---|
تجریشی | |
زبان بومی در | ایران استان استان تهران شهرستان شمیرانات تجریش |
منطقه | البرز جنوبی |
گویشها | تجریشی
آهاری
اوشانی
فشمی
|
الفبای فارسی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
به گفته ی حبیب برجیان در دامنه جنوبی رشته کوه البرز طیف وسیعی از لهجه های ترکیبی وجود دارند که می توانند به دو گروه تقسیم شوند: گروه نخست گویش های طبری هستند که تحت تاثیر زبان فارسی هستند که اصطلاحاً به آن گویش تبروید گفته می شود و گروه دوم گویش های فارسی هستند که تحت تاثیر زبان طبری هستند و به نوعی مرز انتقال دو زبان طبری و فارسی محسوب میشوند که اصطلاحاً به آن گویش فارسی طبری گفته می شود. در گویشهای فارسی-مازندرانی یک واگرایی در واژگان فارسی دیده می شود که با لهجه تهرانی تلفظ می شوند و از نظر ریخت شناسی بسیار شبیه به گویش تهرانی هستند ولیکن از نظر فعلی تحت تاثیر زبان مازندرانی هستند و دراین گویش ها افعال مازندرانی در غالب فارسی صرف می شود. باوجود نزدیکی بین گویشهای فارسی-مازندرانی و فارسی ، به علت وجود واژگان متفاوت و استفاده از افعال مازندرانی درک متقابل بین گویشوران این دو زبان به شدت پایین می باشد و پژوهشگرانی همچون صادق کیا از زبان طبری برای فهم این گونه گویش ها بهره جسته اند.[9] دانشنامه ایرانیکا درباب زبان منطقه قصران آورده است که باید به دو بخش باید تقسیم شود . زبان بومیان شمال و شمال شرق منطقه بخش درونی قصران نزدیکی بسیار زیادی به زبان مازندرانی دارد. گویش منطقه جنوبی از اوشان در مرکز تا جاجرود و تجریش در جنوب شمیران گونه ای از گویشهای فارسی-مازندرانی است و ویژگی های زبانهای کاسپین را دارد [10][11] در سال های دور آن دسته از بومیان تهران که در محدوده ونک و شمیران سکونت داشتند بدلیل مجاورت با استان مازندران لهجه مازندرانی داشتند . والنتین ژوکوفسکی خاورشناس و زبان شناس روس اواخر قرن ۱۹ میلادی در سفری که به ایران داشت در حوالی شمیران با گویش تجریشی آشنا شده و در آثارش به این گویش اشاره میکند؛ گویشی که شباهت بسیاری با گویش مازندرانی دارد .تا امروز در محدودههایی از جمله سرآسیاب دولاب، شاه عبدالعظیم و... هنوز هم افرادی با لهجه شمرانی صحبت کنند؛ لهجهای که ملایم شده گویش مازنی است[12]. گیتی دیهیم در کتاب بررسی خردهگویشهای منطقهٔ قصران به انضمام واژهنامهٔ قصرانی آوردهاست: البته زبان رایج در لالان مانند اوشان، فشم، میگون و لواسان، کاملاً تاتی نیست و زبان مازندرانی بسیار در آن نفوذ یافتهاست. گویش مردم لالان به گویش روستاهای امامه، زایگان، آبنیک، گرمابدر، میگون و شمشک در قصران بسیار نزدیک است. نفوذ مازندرانی در زبان تاتی قصران به این دلیل است که قصران در گذشته تحت حاکمیت طبرستان قرار داشته اما در تقسیمات کشوری معاصر جزو استان تهران محسوب میشود.[13]حسین کریمان در جلد دوم کتاب قصران کوهسران آوردهاست :منطقه قصران باستانی شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، گاجره و روستاهای کوهپایهای توچلال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود. زبان عمومی مردم قصران لهجهای از زبان باستانی پهلوی است که زبان طبری یا مازندرانی، که از ریشهٔ زبانهای دیرین ایرانی است، و عربی و اندکی ترکی، بدان درآمیخته و از زبان دری نیز در قرون اسلامی تأثیر یافتهاست، و هر چه از ری به مازندران نزدیک تر شوند بر میزان لهجهٔ مازندرانی به همان نسبت افزوده میشود، چنانکه در لهجهٔ میگون و شهرستانک و لالان و زایگان و روته و گرمابدر و شمشک و دربندسر لهجهٔ مازندرانی غلبه دارد.[14]
محدوده جغرافیایی
گویش تجریشی گویش بومیان تجریش بود که در تجریش گویش میشده است.[15]
دستور زبان
ضمایر
در گویش تجریش ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی.[16]
ضمیر | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
فاعلی، تجریش | man | tu | u | mâ | šomâ | unâhâ |
مفعولی، تجریش | manro | toro | uro | mâro | šomaro | unâhâro |
ملکی، تجریش | m | t | š | mon | ton | šon |
شناسه
در گویش تجریش شناسه ها به صورت زیر در آخر فعل می آیند:
گذشته | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
شناسه پس از همخوان (صامت) | am | i | ∅ | im | in | an |
شناسه پس از واکه (حرف صدادار) فعل حال | m | y | e | ym | yn | n |
شناسه پس از واکه (حرف صدادار) فعل گذشته | m | y | ∅ | ym | yn | n |
شناسه پس از واکه (ی) | am | ey | ∅ | eym | eyn | an |
صرف فعل
در جدول زیر فعل دادن (hâdian) بر اساس گویش تجریش در زمانهای مختلف صرف میشود.[17]
زمان/شخص | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
حال التزامی | hâdam | hâdi | hâde | hâdim | hâdin | hâdan |
حال ساده | hâmdam | hâmdi | hâmde | hâmdim | hâmdin | hâmdan |
حال در حال انجام | daram-hâmdam | dari-hâmdi | dare-hâmde | darim-hâmdim | darin-hâmdin | daran-hâmdan |
گذشته ساده | hâdâm | hâdây | hâdâ | hâdâym | hâdâyn | hâdân |
گذشته استمراری | hâmdâm | hâmdây | hâmdâye | hâmdâym | hâmdâyn | hâmdân |
گذشته در حال انجام | dabom-hâmdâm | daboy-hâmdây | dabo-hâmdâye | daboym-hâmdâym | daboyn-hâmdâyn | dabon-hâmdân |
گذشته کامل | hâdaye bom | hâdaye boy | hâdaye bo | hâdaye boym | hâdaye boyn | hâdaye bon |
در جدول زیر فعل دیدن (bedian) بر اساس گویش تجریش در زمانهای مختلف صرف میشود.[18]
زمان/شخص | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
حال التزامی | beinam | beini | beine | beinim | beinin | beinan |
حال ساده | meinam | meini | meine | meinim | meinin | meinan |
حال در حال انجام | daram-meinam | dari-meini | dare-meine | darim-meinim | darin-meinin | daran-meinan |
گذشته ساده | bediam | bediey | bedi | bedieym | bedieyn | bedian |
گذشته استمراری | mediam | mediey | medi | medieym | medieyn | median |
گذشته در حال انجام | dabom-mediam | daboy-mediey | dabo-medi | daboym-medieym | daboyn-medieyn | dabon-median |
گذشته کامل | bedia bom | bedia boy | bedia bo | bedia boym | bedia boyn | bedia bon |
نشانه جمع
اسم در گویش تجریشی با [hâ] و [â] به اسم جمع تبدیل می شود.[19]</ref>
خونه ها | xonahâ |
بچه ها | iâlâ |
نشانه نکره
در گویش تجریشی با افزودن حرف [yek] یا [ye] به اول جمله اسم نکره ایجاد میشود همچنین اگر به اخر اسمی حرف [i] اضافه شود اسم نکره ساخته میشود.[20]
یک نفر | yek kesi |
یک پسر | yâli |
مضاف مضافٌالیه
در گویش تجریشی همچون زبان های فارسی مضافٌالیه پس از مضاف می آید. در گویش طالقانی و مازندرانی و گیلکی برخلاف این قاعده عمل میشود.[21]
نماز شب | nemâz šou |
پل بالا | pul bâlâ |
صفت و موصوف
در گویش تجریشی همچون زبان فارسی صفت پس از موصوف می آید. در گویش طالقانی و مازندرانی و گیلکی برخلاف این قاعده عمل میشود.[22]
نان سوخته | nun besauxte |
صورت سفید | dim sefidi |
حرف اضافه
در گویش تجریشی حرف اضافه از قبیل زیر است:[23]
فارسی معیار | گویش تجریش |
---|---|
از | ez/az |
روی | bar |
به | be |
در | de/mon/mun |
روی | ru |
با | vâ/vo |
برای | vase |
را | o/u/ro/ra |
فارسی معیار | گویش تجریش |
---|---|
بینی در صورت هست | demog mon dim dere |
برو در خانه | bašu mun xune |
برای این دختر رشتی می آورم | vase i duxteri rašti miorem |
پشیمان بود چرا من سکه مسی (پول سیاه) را نگرفتم | pešimon vobu vase či men puli siyoru honegetam |
با تو کار دارد | vo tu kor dore |
کفشم در پام نبود | kušem pomde danabu |
هر دو زن را بده | har dotu zonu hode |
آن پسر را می خواهد | un puserro moxo |
قبل از این کدخدای ده بودم | piš ez inâ xydoi de bum |
فعل شدن
در گویش تجریشی سه فعل [gedian] و [bavoan] و [šodan] به معنای شدن است.[24]
فارسی معیار | گویش تجریش |
---|---|
سنگین شد | sangin gede |
خوب می شوند | xob megedian |
خوب شدم | xob bavum |
عوض شد | avaz bavo |
غروب که می شود | qorub ke meše |
فعل بودن
در گویش تجریش همچون زبان مازندرانی برای بیان بودن در جایی از فعل [dar] (زمان حال) و از فعل [dav] (زمان گذشته) استفاده میشود.[25]
فارسی معیار | گویش تجریش |
---|---|
کتاب کجا هست | ketâb koje dare |
این بچه کجا هست | i yâlak koje dare |
دیشب کجا بودی | dišo koje davoy |
یک نفر اینجا بود | ye nafer injâ davo |
افعال
شماری از افعال تجریشی و مقایسه آن با گویش ساری و فارسی:
گویش تجریش | گویش ساری | فارسی |
---|---|---|
biyâmom | biyâmome | آمدم |
biyoudan | biyourden | آوردن |
dabessam | davesseme | بستم |
hâmde | hedâ | داد |
mukunam | kumbe | می کنم |
kunam | hâkunem | بکنم |
baressiey | baresiye | رسید |
meresi | reseni | میرسی |
واژگان
شماری از واژههای تجریشی و مقایسه آن با گویش کجوری و فارسی:
گویش تجریش | گویش کجوری (کندلوس) | فارسی |
---|---|---|
puser | rikâ/pesar | پسر |
yâl/beče | vače | پسر |
adisa | ašnufe | عطسه |
vase | vesse | برای |
mišgâ/gungušd | mičkâ | گنجشک |
vezgak | vag | قورباغه |
četuni | čitini | چطورید |
dim | dim | صورت |
bua | piyar | پدر |
nana | mâr/nenâ | مادر |
qalâq | kalâj | کلاغ |
bol | bâl | دست |
منابع
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 246.
- BORJIAN, HABIB (2013). ""Perso-Tabaric Dialects in the Language Transition Zone Bordering Mazandaran"" (PDF). Studia Iranica: 195.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 246.
- سامعی، حسین (۱۳۹۲). «گویش تجریشی». فصلنامه فرهنگ مردم، سال دوازدهم شماره ۴۵ (پیاپی ۴۶، بهار و تابستان ۱۳۹۲) (۷): ۹۷.
- گل بستان، الهه (۱۳۹۶). «نظام صرف فعلی در گویش آهاری» (PDF). زبان ها و گویش های ایرانی (۸): ۱۲۱.
- گل بستان، الهه (۱۳۹۶). «نظام صرف فعلی در گویش آهاری» (PDF). زبان ها و گویش های ایرانی (۸): ۱۳۴.
- علمداری، مهدی (۱۳۸۵). «پژوهشی تازه در گویش دماوندی». گویش شناسی (۵): ۶۲.
- علمداری، مهدی (۱۳۸۵). «پژوهشی تازه در گویش دماوندی». گویش شناسی (۵): ۶۲.
- BORJIAN, HABIB (2013). ""Perso-Tabaric Dialects in the Language Transition Zone Bordering Mazandaran"" (PDF). Studia Iranica: 196.
- the region can be divided into two linguistic zones: (1) The vernaculars of the north and southeast of Inner Qaṣrān show high degrees of affinity with Ṭabari (Māzandarāni) but with a substantial blend of Persian vocabulary and grammar; they are thus coined as ‘Ṭabaroid’ (Borjian, 1913b). (2) The southern dialects, from Ušān in the middle course of the Upper Jājrud southward to Tajriš in Šemirān, are given the appellation ‘Perso-Tabaric’ on the grounds that they are akin to Persian, while carrying a thick Caspian stratum, Giti Deyhim and EIr., “QAṢRĀN,” Encyclopædia Iranica, online edition
- دیهیم گیتی، کتاب «بررسی خردهگویشهای منطقه قصران»، ۱۳۸۴، چاپ اول، نشر فرهنگستان زبان و ادب فارسی، فصل قصران خارج: داستان تجریشی {{صفحه؟}}
- «بررسی لهجه تهرانی در گفتگو با پژوهشگران تاریخ پایتخت و زبانشناسان». همشهری آنلاین.
- دیهیم گیتی، کتاب «بررسی خردهگویشهای منطقه قصران»، ۱۳۸۴، چاپ اول، نشر فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- کریمان، حسین (۱۳۸۶). قصران (کوهسران). تهران: وزیری (کالینگور). ص. جلد دوم صفحه ۷۵۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۵۲۸۱۰۱۲.
- BORJIAN, HABIB (2013). ""Perso-Tabaric Dialects in the Language Transition Zone Bordering Mazandaran"" (PDF). Studia Iranica: 198.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 252.
- BORJIAN, HABIB (2013). ""Perso-Tabaric Dialects in the Language Transition Zone Bordering Mazandaran"" (PDF). Studia Iranica: 214.
- BORJIAN, HABIB (2013). ""Perso-Tabaric Dialects in the Language Transition Zone Bordering Mazandaran"" (PDF). Studia Iranica: 214.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 249.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 249.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 249.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 249.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 252.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 254.
- BORJIAN, HABIB (2011). ""The extinct dialect of Tajrish: Caspian or Persian?"". Jurnale of Persianate Studies: 254.