ماکس وبر
کارل ماکسیمیلیان امیل وبر (به آلمانی: Karl Emil Maximilian "Max" Weber) جامعهشناس، استاد اقتصاد سیاسی، تاریخدان، حقوقدان و سیاستمدار آلمانی بود و در زمره یکی از مهمترین نظریهپردازان قرن بیستم شمرده میشود.[1] ایده های او عمیقاً بر نظریات و پژوهشهای اجتماعی تاثیر گذاشت.[2] او برغم اینکه در کنار امیل دورکیم و کارل مارکس و اگوست کنت در زمره معمار عمده دانش اجتماعی بهشمار میآید، خود را نه یک جامعه شناس که یک تاریخنگار می دانست.[3][4]
ماکس وبر | |
---|---|
زادهٔ | ۲۱ آوریل ۱۸۶۴ ارفورت، ساکسونی، پروس |
درگذشت | ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰ (۵۶ سال) مونیخ، باواریا، آلمان |
علت درگذشت | ذات الریه |
ملیت | پروس (۱۸۶۴–۱۸۷۱) امپراتوری آلمان (۱۸۷۱–۱۹۱۸) جمهوری وایمار (۱۹۱۸–۱۹۲۰) |
محل تحصیل | دانشگاه هایدلبرگ دانشگاه هومبولت برلین |
پیشه | |
سازمان | دانشگاه هومبولت برلین دانشگاه فرایبورگ دانشگاه هایدلبرگ دانشگاه وین دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ |
شناختهشده برای | |
سبک | تفهمی |
مکتب | نوکانتی |
جامعهشناسی |
---|
نمای کلی |
|
روشهای پژوهش اجتماعی |
|
|
|
جامعه شناسان |
|
فهرست |
|
کار عمدهٔ وبر دربارهٔ خردگرایی و عقلانی شدن و به اصطلاح افسونزدایی از علوم اجتماعی و اندیشههای علمی است که او آن را به ظهور سرمایهداری و مدرنیته مربوط ساخت. وبر معاصر گئورگ زیمل، چهرهٔ برجسته در بنیاد نهادن روششناسی ضداثباتگرایی، معاصر بود. کسی که جامعهشناسی را نه به عنوان رشتهای غیر تجربی بلکه دانشی معرفی میکرد که باید کنش اجتماعی را از طریق معانی ذهنی دارای ثبات مطالعه کند. موضع متعادل "ذهنگرایانه" وبر در تضاد مستقیم با دکترین پوزیتیویست حاکم در آلمان آن زمان بود.[5]
زندگینامه
ماکس کارل امیل وبر (زاده ۲۱ آوریل ۱۸۶۴ میلادی) در ارفورت ایالت تورینگ آلمان است. بزرگترین فرزند خانوادهای دارای هفت فرزند و ثروتمند و به لحاظ سیاسی مشهور در حزب لیبرال ناسیونال آلمان بود.[6]
پدرش ماکس وبر و مادرش یک کارمند دولت به نام هلن فالنشتاین و یک پروتستان و کالوینگرا، با ایدههایی جزمی نسبت به اخلاق پروتستانی بود.
اشتغال ماکس وبر پدر به امور سیاسی، خانواده را هم غرق در امور سیاسی کرد و تالار پذیرایی او را به محل حضور پژوهندگان نامدار و چهرههای شناخته شده آلمانی نظیر دیلتای، زیمل و ترایچکه کرد. وبر به شدت زیر تأثیر مشرب فکری مادرش قرار گرفت، اما هرگز ادعای مذهبی بودن نکرد.
وبر جوان و برادرش آلفرد که او نیز یک جامعهشناس و اقتصاددان بود در این فضای روشنفکری رشد کردند. وبر در سال ۱۸۷۶ در حالی که تنها ۱۳ سال داشت نوشتهای تاریخی تحت عنوان کریسمس شامل دو مقاله «دربارهٔ مسیر تاریخی آلمان با ارجاع ویژه به موقعیتهای امپراتور و پاپ» و «دربارهٔ دوران امپراطوری روم از کنستانتین تا مهاجرت ملتها» را به پدر و مادرش تقدیم کرد. در سن چهارده سالگی او نامههایی نوشت که به هومر، ویرژیل، سیسرو و لیوی ارجاع داده شده بود و دارای اطلاعات گستردهای دربارهٔ گوته، اسپینوزا، کانت و شوپنهاور بود، پیش از این که مشغول به تحصیل در دانشگاه شود. به نظر میرسید که وبر در جستجوی مطالعات پیشرفته در علوم اجتماعی است.
در سال ۱۸۸۲ وبر به عنوان دانشجوی حقوق در دانشگاه هایدلبرگ ثبت نام کرد. وبر در سال یادشده به انجمن دوئلینگ (مبارزه مسلحانه دو نفره و رسمی) پدرش پیوست و حوزه کاری پدرش را در حقوق مورد مطالعه قرار داد. او در کنار تحصیل رشته حقوق به نوشتن مقاله دربارهٔ اقتصاد و تاریخ قرون وسطی و دینشناسی پرداخت. او همچنین به صورت متناوب در ارتش آلمان در استراسبورگ خدمت میکرد. در پاییز سال ۱۸۸۴ به خانه پدری بازگشت تا در دانشگاه برلین به تحصیل بپردازد. در هشت سال بعدی عمرش، او تنها یک ترم در دانشگاه گوتنگن و دوره کوتاهی را در آموزش نظامی در ارتش گذراند. در ۱۸۸۹ ماکس وبر رساله دکترای حقوقاش را دربارهٔ تاریخ سازمانهای بازرگانی در سدههای میانه۱۹۷۷ در برلین ارائه داد. دو سال بعد کارش تحت عنوان «آمادگی به اقرار به گناه، تاریخ کشاورزی روم و اهمیتش برای حقوق عمومی و خصوصی» کامل کرد، از این تاریخ به بعد او آماده میشود تا به تدریس در دانشگاه بپردازد.
در۱۹۰۴ به ایالات متحده برای شرکت در همایش علوم اجتماعی در سنت لوئیس مسافرت کرد. زندگی در قاره جدید تأثیری شگرف بر وبر مینهد. در سنت لوئیس وبر کنفرانسی دربارهٔ سرمایهداری و جامعه روستایی در آلمان میدهد. در همین سال وبر بخش نخست اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری و نیز مقاله دربارهٔ «عینیت شناخت در علوم و سیاست اجتماعی» را منتشر میکند.
در ۱۹۰۸ وبر به روانشناسی اجتماعی صنعت توجه پیدا میکند و دو مقاله در همین زمینه منتشر میکند. در سالن هیدلبرگ بیشتر دانشمندان آلمان معاصر خود را مانند ویندلباند، یلی نک، ارنست ترولچ، نومان، سومبارت، زیمل، روبرت میشلز، تونیس، پذیرا میشود و دانشگاهیان جوانی چون گئورگ لوکاچ. لوئن اشتاین را راهنمایی میکند. وی همچنین به سازمان دادن انجمن آلمانی جامعهشناسی میپردازد و دست به انتشار مجموعهای از آثار علوم اجتماعی میزند.
وبر سالهای اولیه قرن بیستم را صرف یک سری بحثهای روششناختی در سنت نئوکانتی کرد. وبر همراه با معاصران خود ویلهلم دیلتای و هاینریش ریکرت، به دنبال ایجاد یک علم اجتماعی معتبر بود که دارای یک روش مناسبتر برای مطالعه جهان اجتماعی نسبت به مدلهای اثباتگرای ارائهشده توسط علوم طبیعی باشد. وبر اذعان داشت که عوامل اقتصادی میتوانند بر چگونگی تعریف مردم از خودشان و دنیای آنها تاثیر بگذارند. با این حال، او یک مثال علی ذهنی جایگزین را با نشان دادن این که طرح تفسیری یک گروه میتواند بر واقعیت مادی نیز تاثیر بگذارد، ارائه کرد. وبر بر خلاف ماتریالیسم تاریخی کارل مارکس، معتقد بود که تفسیر و اجرای ایدهها و ارزشهای جامعهای (به عنوان مثال، Weltanschauung) میتواند تأثیر چشمگیری بر تغییر اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.[5]
اعتقادات
یکی از مهمترین اعتقادات وبر آن بود که وجود اعتقادات سکولار و اصلاحات در باورهای دینی (دوری از تعصبات کاتولیک با ورود اندیشههای مادی گرایانه پروتستانی و اصلاحات لوتری) و بهطور کلی، دوری از مذهب یا افزایش انسان گرایی، سبب توسعه اقتصادی و رفاه و آبادانی جوامع بشری میشود. وی این اعتقادات را در کتاب روح سرمایهداری و اخلاق پروتستانی شرح دادهاست.[۱]
مقاله اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری
مشهورترین کار ماکس وبر در جامعهشناسی اقتصاد مقاله اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری است که در عین حال آغاز فعالیتهای پژوهشی در زمینه جامعهشناسی دین نیز بهشمار میآید. ماکس وبر، فرهنگ و به صورت ویژه مذهب و دین را عاملی میداند که بدون استثناء در شرق و غرب شیوه و راههای پیشرفت فرهنگی را تعیین کردهاند. بر این پایه خصیصههای ویژه پروتستانیسم زاهدانه (اولیه) باعث توسعه سرمایهداری، دیوانسالاری، دولت عقلانیتگرا-قانونمند در غرب شد. در این مقاله وبر تأثیرات پروتستانیسم را بر ظهور و رشد و نمو سرمایهداری مورد بحث قرار میدهد و میگوید سرمایهداری آن طور که کارل مارکس میگوید صرفاً نظامی مادی نیست، بلکه ترجیحاً از ایدهها و ارزشها و آرمانهای مذهبیای سرچشمه میگیرد که صرفاً نمیتوان با مناسبات مالکیت-تولیدی، فناوری یا نظام آموزشیاش آن را تحلیل و تبیین کرد.
سیاست به مثابه حرفه
در کار عمده دیگری به نام "سیاست به مثابه حرفه"، دولت را به عنوان موجودیتی میشناسد که انحصار استفاده مشروع از خشونت را دراختیار دارد، تعریفی که در مطالعه علوم سیاسی نوین غرب محوریت دارد. تحلیل او از دیوانسالاری در اقتصاد و جامعه همچنان برای مطالعات مدرن از سازمان، مرکزیت دارد. مشارکت شناخته شدهاش در این امر مهم مطالعاتی معمولاً تحت عنوان تز وبر مطرح میشود. او نخستین کسی است که چندین جنبه گوناگون از مشروعیت سیاسی را بازشناسی و به ترتیب تحت عنوان مشروعیت «کاریزماتیک»، «سنتی» مانند پدرشاهی و پدرسالاری و «قانونی»مانند:جوامع مدرن" آنها را مقوله بندی کرد 1؛ بنابراین ایده، تحلیل او از دیوانسالاری خاطرنشان میکند که نهادهای دولت مدرن برمبنای شکل اقتدار عقلانی–قانونی استوار شدهاند. او با تأثیرپذیری از ویلهلم دیلتای توانست نوع جدیدی از جامعهشناسی را بنیان گذارد که کمتر از علوم طبیعی الگو میگرفت و جامعهشناسی تفهمی نامیده شد.
کتابشناسی
کار وبر در زمینه جامعهشناسی دینی با مقاله «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» آغاز شد با مطالعات میدانی دربارهٔ پروتستانها در آمریکا، مذهب در چین: آیین کنفسیوس و تائوگرایی، مذهب هندی: جامعهشناسی هندوگرایی و بوداگرایی و یهودیت باستانی توسعه یافت. مطالعات او بر روی دیگر مذاهب با مرگ ناگهانی اش در سال ۱۹۲۰ متوقف شد و اجازه نداد تا او در ادامه به مطالعه مسیحیت و اسلام بپردازد. سه موضوع اصلی او تأثیر عقاید مذهبی بر فعالیتهای اقتصادی، رابطه میان طبقهبندی اجتماعی و عقاید مذهبی و ویژگیهای قابل تشخیص تمدن غربی بودند.
هدف او کشف دلایل به وجود آمدن راههای متفاوت توسعه فرهنگی شرق و غرب بدون داوری و ارزیابی آنها بود. وبر، مانند برخی از اندیشمندان معاصر که سرمشق داروینیسم اجتماعی را دنبال کردند، د ر نظر داشت عناصر متمایزکننده تمدن غرب را تشریح کند. وبر در تحلیل یافتههای خود اظهار داشت که باورهای مذهبی برآمده از کالوینگرایی (و در ابعاد گستردهترش پروتستانیسم) تأثیر عمدهای بر نوآوری اجتماعی و توسعه سامانه اقتصادی اروپا و ایالات متحده داشتهاند، اما نوشت که آنها تنها عوامل در توسعه نبودهاند. دیگر عوامل قابل ذکر از نظر وبر، خردگرایی در کاوشهای علمی، ترکیب مشاهده با ریاضیات، علوم مادی و فقهی، سیستمیکردن عقلانی ادارات دولتی و کارآفرینی اقتصادی بودهاند. سرانجام، مطالعه جامعهشناسی دینی به قول وبر صرفاً یک مرحله از آزادی انسان غربی از جادوگری و افسانهگرایی را توسعه بخشید و افسونزدایی از جهان را به عنوان یک جنبه مهم فرهنگ غرب به وجود آورد.
- اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری
- تاریخ کشاورزی روم و معنای آن از نظر حقوق عمومی و خصوصی
- شهر در گذر زمان[7]
- اخلاق اقتصادی مذاهب جهان (جامعهشناسی دینی)
- جامعهشناسی هندوئیسم و بوداگرایی
- کنفسیوس و تائوئیسم
- یهودیت باستان
- شهر در گذر زمان
- دین قدرت جامعه
- اقتصاد و اجتماع
- روششناسی علوم اجتماعی
پانویس
- Caves, R. W. (2004). Encyclopedia of the City. Routledge. p. 764. ISBN 978-0415862875.
- Mitzman, Arthur (17 April 2020) [1998]. "Max Weber". Encyclopædia Britannica (online ed.).
- Burke, Peter (1992). History and Social Theory. Cornell University Press. pp. 11. ISBN 0-8014 8 100-7.
- Adorjan، Michael؛ Kelly، Benjamin (۲۰۱۷). «Interpretive Sociology». The Blackwell Encyclopedia of Sociology. Oxford:Wiley-BlackwellEditors. ص. ۱ & ۲.
- German National Liberal Party(
- وبر، ماکس (۱۳۷۳). شهر در گذر زمان. ترجمهٔ منصوره کاویانی. تهران: شرکت سهامی انتشار. شابک ۹۷۸۹۶۴۵۷۳۵۲۶۲ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک).
- ریتزر، جورج: نظریه جامعه شناختی (مارکس، دورکیم، وبر، زیمل)، ترجمه عزیزالله علیزاده، تهران: فردوس، ۱۳۹۳، ۲۴۸ صفحه. شابک: ۶-۵۰۹-۳۲۰-۹۶۴-۹۷۸.
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ماکس وبر در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ماکس وبر موجود است. |