تاریخ نیشابور
نیشابور[1] در طول تاریخ یکی از مراکز دانش اسلامی و مهد بسیاری از دانشمندان، شعرا، صوفیان و دیگر بزرگان بوده و به عنوان نماد تاریخ و فرهنگ ایران مطرح شدهاست.[2] این شهر، در دوره ساسانیان، در حدود دهههای میانی سدۀ سوم میلادی به دستور شاپور اول ساسانی تأسیس شدهاست.[3] در سال ۶۴۳ میلادی در زمان خلافت عمر بن خطاب فتح شد.[4] همچنین نیشابور، پایتخت اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی پس از دورۀ امویان بودهاست.
نیشابور | |
---|---|
ناحیه | خراسان بزرگ |
بنیاننهاده | سده سوم میلادی |
هیئت حاکمه | ایران
امپراتوری ساسانیان
دولت راشدین
خلافت امویان خلافت عباسیان ایلخانان مغول
دولت تیموریان پهلویجمهوری اسلامی |
لقمان بایمت اف،[5] گفتهاست:
هر پدیدهی کوچک تاریخی که هماکنون در این دیار میبینید، نشانهای است از فرهنگ ایران بزرگ، عصارهٔ تاریخ و فرهنگ ایران باستان از زبان، رسوم و سنتهای مردم زحمتکش این خاک و بوم تراوش میکند… برای من، نیشابور محل تقدس تاریخ است. البته، تنها خجندی ای نیستم که این ادعا را دارم.[6]
این منطقه، به دلیل آب و هوای خوب و شرایط مناسب زندگی، از دیرباز مهاجرپذیر بودهاست. مهاجرین عرب که در اولین سالهای پس از ورود اسلام به این شهر، شخصیتهای علمی و فرهنگی بودند. برخی از مهمترین جنبشهای ضد خلافت اموی و عباسی، در این دیار شکل گرفت. این امر از اولین سالهای سلطۀ اعراب گزارش شدهاست بهطوریکه چندین بار حاکمان خلافت اموی و عباسی نیشابور، با قیام مردم بیرون رانده شدند تا آنجا که در زمان خلیفه سوم یعنی عثمان، نیشابور دوباره به دست اعراب به صلح فتح شد و نیز در زمان خلافت علی بن ابیطالب به دلیل اعتراض مردم به حاکم وقت، حاکم تازهای به نیشابور فرستاده شد.
دوره سیصد سالهای از اوایل قرن سوم تا اوایل قرن ششم هجری قمری، مهمترین و پرفراز و نشیبترین سالهای تاریخ نیشابور بوده است.
در زمان حکومت طاهریان، نیشابور به عنوان پایتخت برگزیده شد. اگرچه در دورههای قدرتگیری حکومتهای گوناگون دیگر به جز آغاز دوره سلجوقی، این شهر پایتخت نبود اما شهری مهم خصوصاً از نظر علمی، هنری و تجاری بوده و شاهد اختلافات ممتد سیاسی نیز بود. دوره سامانیان مهمترین دورهٔ اوج وشکوه هنری نیشابور بودهاست.
عامل اصلی آشنایی ترکان با امور اداری به کمک دیوان سالاران نیشابوری ممکن شد و محمود غزنوی، مهمترین حاکم غزنوی تا پیش از فرمانروایی، مدتی به عنوان سپهسالار سامانیان در پایتخت اداری خراسان بزرگ، یعنی نیشابور سکونت داشت.
تأسیس حکومت سلجوقیان، در نیشابور اتفاق افتادهاست. طغرل سلجوقی، اولین سکههای سلجوقی را در همین شهر ضرب میکند و از تجربهی دیوانسالاران نیشابوری، درآغاز حکومت خود بهره میگیرد. بنا به نظر مورخان، دورهٔ خوارزمشاهیان، آغاز دوره سقوط و ویرانی نیشابور بودهاست. مورخان میگویند که ساختار نیشابور قبل از حملۀ مغولان به دلیل اختلافات سیاسی، مناقشات مذهبی و اجتماعی از درون ویران شده بود و حملۀ مغول، تنها ضربه آخر را بر این شهر وارد ساخت و پس از آن، این شهر نتوانست مانند گذشتهاش نمایان شود.
معمولاً آنچه به عنوان علم، در دوران شکوفایی علمی نیشابور از آن یاد میشود، بیشتر به علوم نقلی و مذهبی و علوم پایه شامل حدیث، فقه و تفسیر، ریاضیات و نجوم اشاره دارد.[7] به عنوان نمونه، عمر خیام در ریاضیات ، هندسه و نجوم، سرآمد روزگار خود بودهاست.[8][9][10]
این مقاله، به بررسی مهمترین رویدادها دربارهٔ نقش شهر نیشابور و منطقه آن و حاکمانش در طول تاریخ میپردازد.
تأسیس شهر و نامهای آن در دورههای تاریخی
اسطورهها
الحاکم نیشابوری، در کتاب تاریخ نیشابور مینویسد که نیشابور را انوش بن شیث بن آدم ساخت. در افسانههای مربوط به ایران باستان، بنای این شهر را به دوران اساطیری ایران و به عهد طهمورث، نسبت دادهاند. این زمان، حدوداً با هزاره چهارم قبل از میلاد مسیح، که شهرنشینی رونق یافته بود، قابل انطباق است. میتوان چنین انگاشت که اين شهر، از جهت موقع اقلیمی و سوقالجیشی (استراتژيک)، در سراسر دوران عهد باستان تا زمان ساسانیان، شکوفا و پیوسته رو به پیشرفت بوده است. در زمان هخامنشیان، شهری که بعدها نیشابور خوانده شد، جزء ساترپی پارت (پرثو) بودهاست.[9][11]
تاریخی
قدیمیترین سندی که از شهر بودن نیشابور قبل از ساسانیان یاد میکند، کتاب اوستا است که با واژه «رئونت»(به زبان اوستایی:جلال و شکوه) از آن نام میبرد. در بسیاری از متون پهلوی و مانوی، نام این شهر، ابرشهر ذکر شدهاست. «شهر نیشابور را شاپور اردشیران ساخت بدانگاه که پهلیزگ تور را کشت، به همانجا شهر را فرمود ساختن.».[12] در واقع ابرشهر، نام قدیمیتر نیشابور یا منطقهٔ آن بوده که به شکل «اَپَرشهر» نیز، آمدهاست.
ریشهشناسی نام «نیشابور»، مورخان را به مؤسس آن راهنمایی کردهاست. آنها معتقدند، نام این شهر از مؤسس آن گرفته شدهاست. نیشابور در دوره ساسانیان به فرمان شاپور اول تأسیس شد؛ برخی مورخان قدمت این شهر را قبل از شاپور اول میدانند، در هر صورت، نیشابور در دوره فرمانروایی شاپور اول به تاریخ پیوند میخورد. این شهر، ابتدا به عنوان پایگاه برای نبردهای جبهه شرق از سوی شاپور اول بنیان گرفت. در برخی از متون دوره اسلامی، نام دیگر نیشابور «ابرشهر» آمدهاست که اين نام در دورههای قبل از اسلام هم، به کار میرفتهاست. سکههای کشف شده، این موضوع را ثابت میسازد. برای نمونه، در سکهای که تصویر قباد ساسانی را نشان میدهد، کلمه ابرشهر دیده میشود. واژه نیشابور در دوره ساسانی همه جا به شکل «نیوشاپور» آمدهاست که آن را به معنی کار خوب شاپور یا جای خوب شاپور گرفتهاند زیرا شاپور دوم، این شهر را تجدید بنا کرد ولی به روایت بیشتر مورخان، شاپور اول بانی آن بودهاست. اگر این نکته را در مورد نوسازی این شهر، قرین صحت بدانیم، کلمه «نیو» میتوان به شکل امروزی آن «نو» تعبیر کرد و معنی نیشابور چیزی جز شهر نوسازی شده شاپور نخواهد بود و دیگر دلیلی برای بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت؛ زیرا که بعضی از مورخان در انتخاب هر یک از آن دو دچار شک شدهاند ولی قدر مسلم بانی اولیه باید شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزلهای شاپور دوم امر به ترمیم و بازسازی آن کردهاست و این به هر حال، کار نیک شاپور دوم بودهاست که به لفظ «نیوشاپور» از آن یاد کردهاند.
نیشابور در اوایل اسلام، به «ابرشهر» هم معروف بود که در سکههای دورههای اموی و عباسی به همین نام آمدهاست. «ایرانشهر» هم گفتهاند. چون یکی از چهار شهر کرسینشین خراسان بود، لقب «امالبلاد خراسان» هم، برای خود کسب کردهاست. بهطور کلی از قرن سوم، نیشابور، به جای اسامی قبلی مینشیند و به این نام معروف میشود. پس از حمله مغول، نیشابور مدتی به نام «شهرشادیاخ» (شادیاخ، کاخ معروف عبدالله بن طاهر بنا شده در قرن دوم هجری) معروف شد.
در زمان ورود علی بن موسی در سال ۲۰۰ یا ۲۰۱ هجری قمری، مدتی نام این شهر را «مدینة الرضا» (همانند تغییر یثرب به مدینة النبی) میگفتند که جنبه افتخاری داشتهاست، و همچنین، اشاره داشته به اهمیت ورود علی بن موسی به این شهر؛ ولی این نام، از آن جا که همه اهالی این شهر در آن زمان، پیروی مذهب شیعه نبودند، کاربردی همگانی نداشتهاست. (توجه داشته باشید که مشهد الرضا با مدینة الرضا متفاوت است)[13]
بهطور کوتاه سیر نامگذاری این شهر و منطقهی آن، اینگونهاست:(جدول زیر تغییرات نامها ی این منطقه را نشان میدهد)
دوره تاریخی یا اسطوره | زبان دوره | نام اطلاق شده بر نیشابور کنونی | نامهای دیگر | نقش شهر |
---|---|---|---|---|
در کتاب اوستا و هخامنشیان | فارسی باستان | رئونت /Re e vant | مذهبی، در حال رشد[14] | |
ساسانیان | فارسی پهلوی | نیوشاپور/New Shapur | نیو شَهپُهْر (شاهپور)، ابرشهر، نیک شَهپُهْر | از شهرهای مهم بناشده شاهپور ساسانی |
بنی امیه | عربی | نَیسابور | اَبَرشهر، ایران شهر[15] | شهر فتح شده توسط مسلمانان بدون جنگ |
بنی عباس و طاهریان | عربی | نَیسابور | اَبَرشهر/Abar Shahr-مدینة الرضا (شهر رضا) | امالبلاد خراسان، یکی از چهار شهر کرسینشین خراسان، گسترش مدارس مهم و مساجد و خانقاهها، ورود علی بن موسی به نیشابور، اعلام استقلال امیران طاهری |
ایلخانان مغول | مغولی | شهر شادیاخ | ||
صفوی | فارسی، آذربایجانی | نیشاپور/Nishapur | شهر فیروزه | گسترش بهره بردای از معدن سنگ فیروزه نیشابور |
امروزه | فارسی | نِیشابور/Neyshabour | نشابور/Neshabur- نامهای پیشین هم استفاده میشود. |
موقعیت تاریخی شهر و ویژگیهای آن
توصیفها از ویژگیهای شهر و اهالی آن توسط مورخین، سفرنامه نویسان از جایگاه علمی و فرهنگی نیشابور حکایت دارد. در دوران اسلامی و دوره خلافت عباسی و حتی پس از هجوم مغولان توصیفهای بسیاری از اهمیت و بزرگی این شهر، شدهاست و حتی با شهرهای بزرگ آن زمان؛ بغداد، قاهره، دمشق، قیروان، شیراز مقایسه شدهاست. ویژگیها و امتیازات نیشابور را گذشته میتوان در چند توصیف خلاصه کرد:وفور نعمت، جمعیت فراوان، عمارتهای بسیار و باشکوه، معادن فیروزه، تعداد زیاد کاروانها و کاروانسرایها، رونق تجارت، کثرت مدارس و خانقاهها، مساجد و کلیساها.
این شهر میوهها، باغها، و آبهای فراوان دارد و بسیار زیباست. چهار نهر در آن جاری است و بازارهای خوب و وسیع، و مسجد زیبایی دارد که در وسط بازار قرار گرفته و چهار مدرسه در کنار آن واقع شده که آب فراونی در آنها جاری است و گروه انبوهی از طلاب در این مدرسهها مشغول فراگرفتن فقه و قرآن هستند. مدرسهٔ نیشابور از بهترین مدارس آن حدود است. ابن بطوطه. اوایل سدهٔ هشتم هجری
شهری که توانایی برابری با پایتخت مصر را داشته، نیشابور بودهاست. ناصرخسروسده پنجم
در سراسر خراسان شهری در سلامت هوا و پهناوری و پرعمارتی و تجارت و کثرت مسافر به پای نیشابور نمیرسد. ابن حوقل سده چهارم
بر اساس حدیثی منسوب به پیامبر اسلام که مضمون آن، برتری جایگاه نیشابور و اهالی آن در خراسان است، تعدادی از اصحاب و بسیاری از تابعین در مدارس این شهر، به نشر علوم اسلامی پرداختهاند.
«بهترین شهرهای خراسان، نیشابور است» و «نیک شهری است نشابور». پیامبر اسلام (نقل از ابن جریح و ابراهیم بن طهمان از تابعین)
بنا به نوشته مورخان و جغرافیدانان عربزبان، مانند ابن رسته، مقدسی، اصطخری، ابن حوقل و یاقوت حموی شهر نیشابور یک فرسنگ در یک فرسنگ بوده و بازار و میادین و دکاکین و کاروانسراهای بسیار داشتهاست که از لحاظ اقتصادی «انبارگاه مالالتجاره فارس و کرمان و هند یعنی ولایات جنوبی و همچنین ری و جرجان و خوارزم» بودهاست. در این دوره یعنی در قرون وسطی، ایالت خراسان به چهار قسمت یعنی چهار ربع تقسیم میگردیده و هر ربعی به مرکزیتیکی از چهار شهر بزرگ:نیشابور، مرو، هرات و بلخ خوانده میشده و در زمانهای مختلف، یکی از این شهرها مرکزیت تمام خراسان بزرگ را به عهده داشته و نیشابور نیز، از زمان طاهریان به بعد، به عنوان پایتخت انتخاب گردیدهاست و گفتهاند که
این شهر از قاهره قدیم (فسطاط) بزرگتر و از بغداد جمعیتش بیشتر و از بصره جامعتر و از قیروان عالیتر بوده و ۴۴ محله داشته و ۵۰ خیابان اصلی و مسجدی ممتاز و کتابخانهای با شهرت جهانی و یکی از چهار شهر شاهی امپراطوری خراسان بودهاست.
همچنین ببینید:ربع نیشابور
پیش از اسلام
دربارهی موقعیت جغرافیای شهر نیشابور پیش از اسلام، در بین صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد. از جمله ویلکینسون معتقد است که نیشابور پیش از اسلام خارج از این محدوده میباشد ولی ریچارد بولیت معتقد است که نیشابور دوره اسلامی، بر روی خرابههای دوران پیش از اسلام قرار گرفتهاست و از طرفی سایکس محل نیشابور پیش از اسلام را در منطقه عشق آباد نیشابور کنونی میداند. بر اساس نظرات پژوهشگران، دو چیز شهر باعث کمرنگ شدن جایگاه شهر نیشابور و نقش آن شدهاست: جنگها و زلزلهها. بنابراین، این دو عنصر در بررسی تاریخ این شهر مهم است.
در شاهنامه فردوسی
گفتار فردوسی، قدمت نیشابور را به دورانهای باستان میبرد و شعر وی، گواه بر وجود این شهر در اساطیر ملی ایران است. دربارهی به سلطنت رسیدن کیکاوس میگوید:
بیامد سوی پارس کاووس کی// جهانی به شادی نو افکند پی/ فرستاد هر سو یکی پهلوان// جهاندار و بیدار و روشنروان/ به مرو و نشابور و بلخ و هری// فرستاد هر سو یکی لشکری.
یا در هنگامی که کیخسرو از تورانزمین به ایران مراجعت میکند، فردوسی از نیشابور یاد میکند:
ز آن پس به راه نشاپور شاه// بیاورد پیلان و گنج و سپاه// همه شهر یکسر بیاراستند// می و رود و رامشگران خواستند.
در یادآوری احوالات اردشیر ساسانی، طبری میگوید که:
اردشیر بابکان از سواد عازم استخر شد و از آن جا نخستبه سکستان و سپس گرگان، ابرشهر، مرو، بلخ، خوارزم و تا انتهای سرزمین خراسان رفت. او بسیاری از مردمان را کشت و همه مرزهای شرقی را به اطاعت آورد.
از گفته فوق، احتمالاً این نتیجه به دست میآید که ابرشهر در واقع نام اولیه و اصلی نیشابور است و در زمان شاپور اول، این محل جدید به نام این شاه، نیشاپور نامگذاری شد. کتیبه شاپور اول که ویژه پیروزی او در مناطق شرقی ایران است از مناطق «پرثو»، «مرو»، «هرات»، «سغد»، «ابرشهر» نام میبرد، دلیل واضحی بر وجود ابرشهر میباشد که به هر حال همانند شهرهای دیگر، یا کاملاً به فرمان شاپور درآمد یا خراجگزار وی شد. حرکتشاپور به نیشابور به این صورت بود که پس از حمله ترکان به نواحی شرق که احتمالاً بایستی پس از مرگ اردشیر واقع شده باشد و دادخواهی مردم از شاپور اول،
وی با لشکری جرار بر سر آن اتراک رفت و به محاربه و مقاتله، ایشان را از ملک ایران اخراج کرد و باز به نیشابور آمده و اینجا مقام نمود و بنای شهر متصل به قهندز و اقامه شهرستان اخراج و ابراج و تشبیه اساس فرمود و محلات و عمارات به هم وصل کرد و خندق شهر و قهندز به هم متصل کرد. وی بر چهار جانب شهرچهار دروازه مرتب داشت، شرقی، غربی، جنوبی، شمالی. مهندسان را فرمود و طریق بنا به ایشان نمود تا چنان بنا نهادند که چون آفتاب طلوع کرد شعاع آن از هرچهار دروازه شهر طلوع کردمی و آن عجایب بناها بود و به وقت غروب از هرچهار دروازه آفتاب در نظر بودی که پوشیده شدی
حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵ ه.ق) صاحب تاریخ نیشابور نیز از اتصالات محلات و خندق شهر و قهندز یاد میکند که دلیل واضحی بر یکی بودن نیشابور با ابرشهر میباشد. علاوه بر این، براساس آنچه وی ذکر میکند، در واقع، نیشابور در زمان شاپور اول بنیاد یافتهاست مخصوصاً این که در هنگام حفر خندق، خبر از یافتن گنجی برای وی آوردند و او همه آن گنج را نفقه کرد و این، خود دلیل بر استقرار وی در نیشابور، به هنگام حفر خندق میباشد. دربارهی حصار و باروی شهر نیشابور که همزمان با حفر خندق انجام شدهاست مؤلف در جای دیگر چنین میگوید:
شاپور اول بر حوالی شهر خارج خندق عمارت آغاز کرد، معماران و عمله مرتب کرد و تکلیفات شاقه فرمود، رعایا عاجز آمدند، معماران را امر کرد که هر روز پیش از آفتاب به سر کارها روند. هر که از رعایا پیش از آفتاب حاضر نشود زنده در میان خشت و گل دیوار گیرند و چنان کردند؛ و خلق بر آن رنج قرار گرفتند؛ و بعد از سنین کثیره… استخوان بنیآدم از سر تا قدم از میان گل بر خاک میافتاد».
زردشت هم، یکی از سه آتشکده معروف ایران را به نام مهربرزین یا برزین مهر در کوههای شمال نیشابور ساخت.
نیشابور در دوران خلافت راشدین خلافت امویان و عباسیان
فتح نیشابور توسط مسلمانان
نوشتار اصلی: فتح نیشابور
مسلمانان در دوره خلافت عثمان بن عفان توانستند با مردم این شهر صلح کنند و از این طریق، دین اسلام را وارد نیشابور کردند. اما بیشتر تاریخ نویسان، فتح نیشابور را در سال ۲۲ هـ ق و در هنگام خلافت عمر بن خطاب ثبت کردهاند. برخی نیز، این رویداد را در زمان حکومت عثمان بن عفان در سال ۲۹ ه.ق نوشتهاند، دلیل این اختلاف نظر، آن است که در بسیاری از نواحی فتح شده توسط مسلمانان درخراسان پس از فتح اولیهی، معمولاً مخالفتها و شورشهایی علیه حاکمان جدید مسلمان ایجاد میشده و قیامهایی صورت میگرفتهاست. طبیعی است که در این درگیریها، ناحیه یا نقطهای چند نوبت دست به دست میگردید و بدین ترتیب، تاریخ فتح یک شهر به چند صورت ضبط و نوشته شدهاست.[16][17]
در خراسان و بیشتر مرکز آن، نیشابور، پس از قتل عمر بن خطاب و به خلافت رسیدن عثمان، گروهی از خراسانیان و نیشابوریان شورش کردند. والی خراسان، عبدالله بن سمره، شرح شورشها را به خلیفه، عثمان، گزارش داد. عثمان سپاهی به فرماندهی عبدالله بن عامر بن کریز به خراسان فرستاد تا شورشها را آرام کند، عامر شورشیان را سرکوب میکند و صاحب منصبان دولتی را به مشاغل قبلی خود بازمیگرداند. در این موقع، نیشابور بدون درگیری توسط عبدالله بن عامر فتح شد.[18]
با فتح و تسخیر نیشابور، مهاجرت عربهای مسلمان، بیشتر از ناحیه سواد(عراق عرب) به این ناحیه آغاز شد. اولین مهاجرت بزرگ مسلمانان عرب به نیشابور و بهطور کلی خراسان در آغاز نیمه دوم قرن اول هجری قمری صورت گرفت. این مهاجرت بعدها، باعث شکوفایی و شهرت نیشابور در جهان اسلام شد. تداوم مهاجرت عربها به خراسان و ازدیاد نسل آنها در طی سالهای متوالی، سبب شد که تعداد عربها در کل جمعیت خراسان و نیشابور، رقم بزرگی بشود. اگرچه گروهی از آنها، به دلیل تأثیرپذیری از فرهنگ ایرانیان، دیگر نام و نشانی از عرب بودن نداشتند، اما تعداد کثیری از عربها تا اوایل قرن اخیر، برخی از ویژگیهای فرهنگی خود را حفظ کرده بودند و با تکلم به زبان عربی، بر تمایز قومی خویش، پای میفشردند. از میان طوایف و تیرههای عرب مهاجر به خراسان و نیشابور، میتوان به این گروهها اشاره کرد:
- خزاعی، خزیمه، شیبانی، نخعی، رمضانی، عامری، عنانی، سالاری، بنی اسد، فلاحی، خفاجه، قشیری، صاعدی، عبقات، منیعی، ثعالبی، ثقفی و موسوی (بنی هاشم و دیگر سادات)[19][20][21][22][23]
ابومسلم
در سال ۱۳۱ ه.ق ابومسلم خراسانی نهضتی در خراسان بر ضد خلافت بنیامیه، به وجود آورد و با قیام متهورانه خود به نیشابور آمد و حاکم آن شهر شد. وی، در مدت حکومت خویش، مسجدی در نیشابور ساخت-مسجد جامع ابومسلم- و قصد رونق بخشیدن به این شهر را داشت اما در سال ۱۳۸ ه.ق در بغداد به تحریک منصور خلیفه عباسی کشته شد و بدینسبب، چندی پیشرفت نیشابور متوقف شد.
طاهر ذوالیمینین؛ طاهریان
خراسان در اوایل قرن سوم هجری، به سال ۲۰۵ قمری در حیطه اقتدار طاهر ذوالیمینین درآمد، وی در خراسان، دولتی نیمه مستقل تشکیل داد و نیشابور، پایتخت شد. طاهریان اولین حکومت نیمه مستقل ایران بعد از ورود اسلام بودند. این دوره، مصادف با شروع شهرت و عظمت نیشابور است؛ رشد و پیشرفت شهر، رونق صنعتگری، موسیقی، سفالگری. اوج هنر سفالگری در نیشابور را قرن سوم و چهارم ه.ق میدانند که طبق گفتهها، این صنعت از چینی ها که به سبب رونق بازرگانی نیشابور در جاده ابریشم و راه اصلی ایران با آنها به داد و ستد مشغول بودهاند، فرا گرفته شدهاست. اما صنعتگرانِ نیشابوری، با ترکیب نقوش ساسانی و هنر خوشنویسی اسلامی، سفالینههایی را به وجود آوردند که در تاریخ بینظیر است.
برای اطلاعات بیشتر مقاله طاهریان را بخوانید.
برای اطلاعات بیشتر عبدالله بن طاهر را بخوانید.
علی بن موسی در نیشابور
علی بن موسی، و ولیعهد خلیفه مأمون عباسی، در سال ۲۰۰ هجری قمری -۸۱۵ میلادی-وارد شهر نیشابور شد. این ورود یک واقعه مهم تاریخی و مذهبی در تاریخ نیشابور به حساب میآید. او در نیشابور با استقبال مردم رو به رو شد و خطبههایی بیان کرد که مهمترین آنها حدیث سلسله الذهب[24][25][26] و حدیث «التعظیم لامرالله والشفقة علی خلقالله» است. کارهای دیگری که علی بن موسی در نیشابور انجام داد یا به دیگران فرمان داد، جزء سیره امام رضا نزد پیروان مذهب شیعه و دیگر مسلمانان قرار دارد. بازسازی یک گرمابه، درختکاری، زیارت آرامگاه محمد محروق، بیان احادیث، انتخاب محل سکونتش در خانهای محقر، مناظره با صوفیان[27][28][29] از جمله این سیرهاست که در تاریخ ذکر شدهاست.[30][31][32] از سال ۱۳۸۴ شمسی-۲۰۰۵ میلادی- به بعد، روز دهم تیرماه در ایران به عنوان سال روز ورود «امام رضا به نیشابور» انتخاب شدهاست.
صفاریان؛ یعقوب لیث
در اوایل نیمه دوم قرن سوم هجری یعنی در سال۲۵۹ ه.ق یعقوب لیث صفاری، نیشابور را به تصرف درآورد ولی پس از مرگش عمرو بن لیث صفاری در سال۲۷۹ هجری نیشابور را پایتختخویش قرار داد و او نیز عمارات زیادی بر شهر افزود.[33]
سامانیان
دوره سامانیان مهمترین دوره اعتلای هنری نیشابور بودهاست. در این دوره نیشابور مرکز سیاسی-اداری خراسان بزرگ بهشمار میرفتهاست.
عامل اصلی آشنایی ترکان با امور اداری به کمک دیوان سالاران نیشابوری ممکن شد و محمود غزنوی مهمترین حاکم غزنوی تا پیش از فرمانروایی مدتی به عنوان سپهسالار سامانیان در پایتخت اداری خراسان بزرگ یعنی نیشابور سکونت داشت. در زمان فرمانروایی نصر دوم سامانی نیشابور مرکز دولت بود تا این که نصر دوم در همین شهر درگذشت.[34]
غلامان ترک سامانیان که در بیشتر موارد، سمت سپهسالاری، یعنی فرماندهی کل نیروهای نظامی را عهدهدار بوده در نیشابور مستقر بودند. بسیاری از این افراد، پس از درگذشت امیری از سامانیان، سر به شورش برمیداشتند.[35]
دوره سلجوقیان؛ حمله غزها به نیشابور
پادشاهی آل سلجوق از نیشابور آغاز میشود. در سال ۴۲۹ ه.ق طغرل بیک شهر را گرفت و پایتخت خود قرار داد و این شهر منزلت قبلی خود را از سرگرفت اما چون طغرل درگذشت جانشین وی آلبارسلان دربارش را به اصفهان برد ولی دورههای طویلی از ایام حکومت خویش را در نیشابور میگذرانید. مقارن همین زمان یعنی در سال ۴۳۷ ه.ق که ناصرخسرو علوی از این ناحیه میگذشت نیشابور را در اوج شهرت و اعتبار میدید رونق بازرگانی نیشابور بهحدی بود که در سرزمین عربستان تمامی دادوستدهای بازرگانی با سکههای طلای نیشابور صورت میگرفت. نیشابور در زیر لوای حکومت سلاجقه بهویژه در دوران سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۶۵–۴۸۵ ه.ق) به همت خواجه نظامالملک طوسی (م ۴۸۵ ه.ق) وزیر این سلطان از لحاظ مرکزیت علمی مشهور شد و نظامیهای که جنبه دانشگاههای کنونی داشت در نیشابور بنیاد گردید و تعداد ۱۳ کتابخانه که مهمترین آنها حدود پنجهزار جلد کتاب داشت به وجود آمد. بدین جهت این شهر عنوان دارالعلم به خود گرفت و سالهای متمادی مرکز تجمع علما و دانشمندان بود. بهطور کلی میتوان گفت که نیشابور پس از سلجوقیان تا حمله مغول پیوسته دارالملک و مرکز ایالت خراسان بزرگ بودهاست. در قرن پنجم تا هفتم هنر آبگینه نیشابوری به اوج خود میرسد که حمله مغولها نیشابور و هر آنچه در آن بودهاست را به ویرانی میکشاند.
ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای طغرل در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در نیشابور دانست. طغرل به کمک ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقیماند، به نیشابور وارد و سلطنت را آغاز کرد. طغرل برای خود اسم اسلامی «رکنالدین ابوطالب محمد» را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت. طغرل وزیری با کفایت که او را همرده خواجه نظامالملک طوسی میدانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل بسیار کمک کرد.[36]
در دوره سلجوقیان، پادشاهی آلب ارسلان، و به هنگام وزارت نظامالملک در نیشابور نظامیه ساخته شد و به آبادانی این شهر توجه خاصی میشد.[37] در دوره حکومت سلطان سنجر سلجوقی، نیشابور مورد هجوم «غزان» قرار گرفت؛ «شهر را آتش زدند و بسیاری را کشتند[38]».
سنجر ابتدا در محرم سال ۵۴۸ شکست خورد و بار دیگر در جمادیالاول همین سال در نزدیک مرو لشکر سلطان سنجر مورد حمله قرار گرفت و امیر قماچ در این جنگ به قتل رسید و سنجر و همسرش را به اسیری گرفتند و «سپس مرو و بلخ و طوس و نیشابور را قتلعام کردند و بسیاری از اهالی نیشابور را به شهادت رسانیدند و این شهر را نیمه ویران نمودند.»
از جمله خرابیهایی که در این هجوم بر شهر نیشابور وارد آمد غارت کردن کتابهای هفت کتابخانه، سوزانیدن پنج کتابخانه بزرگ و معروف شهر، ویران کردن بیست و پنج دارالعلم و مهمتر از همه آنها مسجد معروف به عقلا بود که به گفتهی پارهای از مورخان پنجهزار جلد کتاب داشت. دربارهی خرابیها مورخان سخنان زیادی گفتهاند. راوندی مورخ سده ششم نوشتهاست:
در نیشابور چندان خلق را در مسجد کشتند که کشتگان در میان خون ناپیدا شدند. پس از آن مسجد بزرگ مطرز را شبانه آتش زدند تا در پرتو نور آن، شهر را غارت کنند…
خاقانی هم در قصیدهای این موضوع را بیان کرده سرودهاست:
آن مِصرِ معرفت که تو دیدی خراب شد | وان نیلِ مکرمت که شنیدی بر آب شد | |
آن کعبهٔ وفا که خراسانْش نام بود | اکنون به پایِ پیلِ حوادث خراب شد |
امرای سنجر در مدت سه سال اسارت او ولیعهدش را به نام سُلیمانشاه در نیشابور به سلطنت نشاندند و او از ترس غزها در ماه صفر سال ۵۴۹ به عراق رفت و باز امرای سنجر رکنالدین خاقان محمود خواهرزاده سلطان را از ماوراءالنهر به خراسان دعوت نمودند و در نیشابور خطبه سلطنت به نام او خواندند. در همین ایام بود که یکی از غلامان قدیم سلطان به نام مؤید آی ابه نیشابور و طوس و نسا و ابیورد و بیهق و دامغان را تحت امر خود درآورد و در نیشابور مستقر شد و غزان را از این نواحی بیرون کرد و سرانجام پذیرفت که با دادن خراجی سالیانه به خاقان محمود این نواحی مستقل باشد. در این بین (اوایل سال ۵۵۱ ق) سنجر به تدبیر یکی از امرا از غزها رهایی یافت اما چیزی نگذشت که در ۱۴ ربیعالاول سال ۵۵۲ در مرو درگذشت و در همانجا مدفون شد.
حمله مغولان به نیشابور
دورهی خوارزمشاهیان؛ حمله مغول
در کتاب تاریخ جهانگشای، دربارهی جایگاه شهر نیشابور، قبل از مغول، نوشته شدهاست:
اگر زمین را نسبت به فلک توان داد، بلاد، به مثابت نجوم آن گردد و نیشابور، از میان کواکب، زهرهٔ زهرای آسمان باشد و اگر تمثیل آن به نفس بشری رود، به حسب نفاست و عزت انسان، عین انسان تواند بود، و ماذا یصنع المرء… ببغداد و کوفان… و نیشابور فی الارض… کالانسان فی الانسان. حبذا شهر نیشابور که در روی زمین/گر بهشتیست خود اینست و گر نی خود نیست.
حمله مغول و تأثیرات پس از آن، به عنوان ضربهای رکودکننده در تاریخ نیشابور و در پی آن تمدن اسلامی و ایران مطرح است. این شهر مهد علم و دانش و نوآوری در دوران طلایی اسلام بود «تبدیل به جویبارهای خون گردید، و از سران مردان و زنان و کودکان هرمهایی ساخته شد، و حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند.»[41][42]
نیشابور پس از حمله مغول
دوره ایلخانان؛ بعد از حمله مغول
پس از حمله مغول تا چند سال شهر نیشابور خالی از سکنه بود و کشاورزی رکود پیدا کرده بود. در اواخر دوران فرمانروایی ایلخانان غازانخان و ابوسعید بهادرخان برای آباد ساختن، مکانهایی ساخته شد و مردم از گوشه و کنار فراهم آمدند و دهات و مزارع را دایر کردند و چون شهر قدیم نیشابور به کلی از میان رفته بود شهر جدید را در طرف شمال و مغرب شهر قدیم به وجود آوردند.[43][44]
در زمان سربداران
این دوره از تاریخ نیشابور تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاست. حمدالله مستوفی مدتی را در خراسان و نیشابور گذرانید. در سال ۷۴۰ ه.ق مستوفی در نیشابور بودهاست. او مینویسند:
دور و بارویش پانزده هزار گام است و آبش از قنوات و ینابیع و بعضی ضیاع درمیان شهر گذرد. آب شهر اغلب از قناتهایی است که از زیر خانهها میگذردو در آبادیهای خارج شهر بیرون میآید، وقناتهایی نیز هست که در شهر بیرون میآید و در خانهها و بستانها جاری میشود و این در مرکز ولایت نیشابوراست. این شهر رودی بزرگ به نام سقا رود دارد که بیشتر قناتهای شهر در آن گرد میآید وبرخی از باغهای شهر و روستاهای بسیار بدان سیراب میشوند؛ این رود وهم چنین قناتهای زیرزمینی را نگهبانانی است، وگاهی عمق آب قنات از سطح زمین در خود نیشابور کما بیش صد درجهاست. درسراسرخراسان شهری در سلامت و پهناوری وپر عمارتی و تجارت و کثرت مسافر و قافله به پای نیشابور نمیرسد. مورخین قدیمی هر یک به نوبه خود شرحی از آبادی واهمیت وزیبایی این شهر به قلم آورده و آن را شهر نشاطانگیز وسحرآمیز معرفی نمودهاند.
در این قرن ابن بطوطه نیز نیشابور را دیدهاست. او در بخشی از سفرنامه اش نوشتهاست:
از آن جا به نیشابور رفتیم، که یکی از شهرهای چهارگانهٔ امّهات بلاد خراسان محسوب است. نیشابور را دمشق کوچک مینامند. این شهر میوهها و باغها و آبهای فراوان دارد و بسیار زیبا است. چهار نهر در این شهر جاری است؛ و بازارهای خوب و وسیع و مسجد بسیار زیبایی دارد که در وسط بازار است؛ و چهار مدرسه در کنار آن واقع شده و آب فراوانی در آنها جاری است. گروه انبوهی از طلّاب در این مدرسهها مشغول فراگرفتن فقه و قرآن هستند. مدرسهٔ نیشابور از بهترین مدارس آن حدود است. در نیشابور پارچههای حریر، از قبیل کمخا و غیره بافته میشود. این پارچهها را برای فروش به هندوستان میفرستند. امام عالم، قطب الدّین نیشابوری، یکی از وعّاظ دانشمند و صالح نیشابور است که زاویهای تیز در آن جا بنا نهاده و من در خانهٔ او منزل کردم. شیخ اکرام بسیار در حقّ من فرمود و پذیرایی گرمی کرد و کرامتهای عجیبی از او دیدم. در نیشابور غلام ترکی خریده بودم. شیخ او را با من دید و گفت: «این غلام به درد تو نمیخورد. او را بفروش.» من قبول کردم و فردای آن روز غلام را بفروختم. بازرگانی او را از من خرید. بعد از وداع با شیخ که به بسطام رفتم، یکی از دوستانم در نامهای از نیشابور نوشته بود غلام مذکور، پسر یکی از ترکان را کشته و به قصاص او به قتل رسیدهاست؛ و این کرامت آشکاری بود که من از شیخ دیدم.»
در عصر تیموری
در حمله امیر تیمور گورکانی این شهر آسیبی ندید زیرا حاکمان این نواحی تسلیم شده بودند. فرستاده ویژه هانریسوم پادشاه اسپانیا؛ روی گونزالس دی کلاویخو که در ماه ژوئیه سال ۱۴۰۴ میلادی (تابستان۸۰۷ ه.ق) از نیشابور عبور کردهاست. دربارهی ورودش به این شهر نوشتهاست:
بیست و ششم ژوئیه ۱۴۰۴ به شهری بزرگ رسیدیم به نام نیشابور. شهر نیشابور در دشتی است که گرداگرد آن را بیشهها و خانههای پیوسته به آنها فرا گرفتهاست. این شهر بزرگترین شهر خراسان است، در آن وفور نعمت و همهٔ وسایل هست. زیرا این شهر جایگاهی نیکو دارد. این شهر مدتها پایتخت ایران بودهاست و در نزدیک آن معادن معروف فیروزه قرار دارد. این جواهرات را در سایر نقاط ایران هم میتون یافت. اما فیروزههای این معادن از مرغوبترین آنهاست. فیروزه را در جاهای خاص از زمین و نیز در بستر رودخانهای که از کوهی در پشت شهر سرچشمه میگیرد بدست میآورند. همهٔ این شهرستان نیشابور بسیار پرجمعیت است و این محل جای بسیار خوش و مفرحی است برای زندگی. روز یکشنبه، بیست و هفتم ژوئیه ۱۴۰۴ از نیشابور به راه افتادیم.[45]
یکسال پس از شروع فرمانروایی شاهرخ فرزند امیر تیمور (۸۰۸ ه.ق) زلزله شدیدی -که چندین شبانهروز ادامه داشت -نیشابور را زیرورو کرد. با آن که در دوران پادشاهی شاهرخ یا سایر پادشاهان گورکانان ایران، نیشابور دوباره پیشرفت کرد و پارهای از رونق و شهرت از دسترفته خود را به دست آورد، اما اهمیت روزافزون حوزه هرات در عهد گورکانان و انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در دوره صفویه از توجه به نیشابور و رونق و آبادی آن کمتر شد.
نیشابور امروزین در دوره تیموریان و به خصوص شاهرخ آبادانی و رونق گذشته خود را بازیافت. پس از زلزله سال ۸۰۸، وزرا و حاکمان تیموری اصلاحاتی در این شهر شروع کردند. بازسازی آرامگاهها و عمارتها، تجدید قناتها و وضع قوانین جدید از جمله اصلاحات دوره تیموری در این منطقه بود.
در عصر صفویه و افشاریه و قاجاریه
ابوالخان ازبک تنها امیر ازبک بود که در سال ۹۸۵ هجری قمری در زمان شاه اسماعیل دوم به نیشابور حمله کرد. در این حمله سپاه ازبک شکست خورد.
نخستین هجوم افغانها در پایان دوره سلطنت شاه سلطان حسین باعثخرابی استحکامات و پارهای از ساختمانهای نیشابور گردید. اما این خرابیها به هیچ وجه قابل قیاس با دومین هجوم افغانان نبود، در سال ۱۱۶۰ ه.ق به دنبال کشته شدن نادرشاه یکی از سرداران وی موسوم به احمدخان ابدالی که بعدها به احمدشاه درانی مشهور گردید نیشابور را محاصره کرد اما در آن سال موفق به تصرف شهر نشد، سال بعد مجدداً با لشکر نیرومندتری به پشت دیوار نیشابور آمد و پس از جنگی خونین سرانجام شهر را گشود و تیغ در میان مردم بیپناه نهاد. فریزر سیاح انگلیسی ضمن تشریح خرابیهای وارده از دومین هجوم افغانها بر نیشابور چنین مینویسد:
به شهادت کسانی که آن رویداد را دیدهاند و هنوز زندهاند بلاهایی که از هجوم افغانها بر سر ساکنان نیشابور آمد دستکم از مصیبتهای ناشی از هجوم مهاجمان تاتار نداشت. به گفتهٔ یکی از سالخوردهترین ساکنان نیشابور هجوم احمدخان شهر را چنان ویران ساخت که در درون دیوار نیشابور یک خانه مسکونی نماند و مدتها این نابسامانی و دربدری ادامه داشت.
خرابیهای احمدخان ابدالی با رفتن وی سپری شد و موجباتی فراهم نیامد که دامنه ستمگری مهاجمان به سوی جنوب کشیده شود. عباسقلیخان بیات گماشته احمدخان در نیشابور با دلسوزی و رعیتنوازی بیسابقهای گروهی از رنجبران و کشاورزان متواری شهر را تشویق به بازگشت کرد و به ساختن دیوار شهر و مرمت پارهای از خرابیها همت گماشت. اندک اندک مردمی که دارایی خود را رها کرده و به بیغولهها گریخته بودند از گوشه و کنار بازآمدند و هنگامی که نیشابور به دست آقا محمدخان قاجار افتاد شهری به وجود آمده بود که یک دهم جمعیت و رونق پیشین را نداشت. فریزر که در سال ۱۲۳۸ از نیشابور عبور کردهاست طول آن را چهار هزار قدم و جمعیت آن را بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر تخمین زده و بازار اقتصادی این شهر را راکد نوشتهاست. قحطسالی که در سال ۱۲۸۸ ه.ق بروز کرد چنان اوضاع اقتصادی نیشابور را مختل نمود که از ششصدباب دکان فقط ۱۵۰ باب دایر بماند که صاحبان آنها با مرارت تمام از راه فروش نیازمندیهای عادی زندگی گذران میکردند. در آغاز سده چهاردهم هجری شهر نیشابور به شکل مربع مستطیلی بود که پیرامون آن به ۳۳۰۰ گز (۳۴۳۲ متر) میرسید. دو خیابان یکی از مشرق به مغرب و دیگری از جنوب به شمال امتداد مییافت که این دو تقریباً در وسط شهر یکدیگر را قطع میکرد و نقطه تقاطع این دو چهار بازار نیشابور خوانده میشد. این چهاربازار از هر سمتبه دروازهای منتهی میگردید که به ترتیب عبارت بود از دروازه عراق، دروازه مشهد، دروازه ارگ و دروازه پاچنار. در حدود ده هزار نفر ساکنان شهر در چهارکوی: اصطخر، بالاگودال، سرسنگ و سعدشاه زندگی میکردند. صرفنظر از سادات قدیمی شهر که به حکم سنت دیرینه، مستمری خاص داشتند و مشمول تخفیفهایی از طرف دولتبودند اکثریت نزدیک به اتفاق نیشابوریان از راه کشاورزی و کار در معادن فیروزه و نمک امرار معاش میکردند. حدود چهارصدوپنجاه دکان نیازمندیهای شهر را فراهم میساخت و این شهر در این زمان دارای یازده گرمابه، دو دبستان و دو کاروانسرا بودهاست.
کرزن سیاح انگلیسی که در سال هـ ۱۲۷۲ قمری از طریق دروازه پاچنار وارد شهر نیشابور شدهاست مدعی است که مدتها قبل از ورود به شهر دیوارهای فروریخته و برج و باروهای ویران نیشابور و برفراز آنها سقف و گلدسته مسجد باشکوه جامع از دور نمایان بودهاست؛ و باز پانزده سال پس از نخستین سفر جرج کرزن، جاکسون محقق آمریکایی وارد شهر نیشابور شده و دربارهی آن چنین نوشتهاست:
جمعیت دههزار نفری شهر در چهار کوی معتبر زندگی میکنند و کاروانسراهای شهر نسبتاً متوسط و چندین گرمابه عمومی بزرگ دارد امابازارهای شهر نیشابور چندان وسیع نیست.
و همچنین کار چهارصدوپنجاه باب مغازه را بسیار با رونق توصیف نموده و تنها بنای معتبر و تاریخی آن را مسجد جامع دانسته که طبق سنگنوشته موجود در آن مربوط به سال ۱۰۲۱ ه. ق، عصر شاه عباس صفوی، است؛ اما اصل بنای آن در سال۸۹۹ ه.ق به همت علی پهلوان علی کرخی بنا شدهاست.
هانری رنه دالمانی،[47] در سال ۱۹۰۷م از طرف وزارت فرهنگ فرانسه مأمور شد تا در مورد آثار باستانی ایران پژوهش کند و نتیجه عملیات خود را در موقع بازگشت به وزارت خانه گزارش دهد. کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»[48] دستاورد سفر سهماهه دالمانی به ایران است. دالمانی در اوایل سپتامبر ۱۹۰۷ از نیشابور گذر کرده و در این شهر اقامتی کوتاه داشته، در واقع بخش فصل چهارم (از مشهد به نیشابور) و فصل پنجم (از نیشابور به سبزوار) کتاب وی به نیشابور پرداختهاست. بخشی از فصل جالب توجهاست:
شهر نیشابور که اکنون ظاهر خرابی دارد، در زمانهای پیشین یکی از شهرهای مهم و زیبای ایران بوده و بهطوریکه آن را گوهر درخشان و بهشت ایران مینامیدند. اینجا شهر هورمزد بودهاست و همان شهری است که بنا بر افسانه یونانی دیونیسوس (Dionysus) در آن تولد یافتهاست.
نیشابور در دوران نوین
سرانجام
اگر به جریان تاریخ این شهر به دقت تفکر کنیم میتوان گفت که از قرن ششم هجری به بعد هر خرابیاش مقدمهای بر آبادیاش بوده. علل تخریب پیدرپی این شهر؛
- جنگها و هجومها: نیشابور مانند تعدادی از شهرهای قدیمی دیگر چون ری و دامغان در شاهراه خراسان و جاده ابریشم قرار گرفته و این گذرگاه به غیر از این که پیوسته در خدمت تجارت و مسافرت بوده، مسیر تهاجم بیگانگان نیز قرار داشتهاست.
- زلزلهها:علت دوم ویرانی این شهر، زلزلهاست. «آنچه را سرداران فاتح صرفنظر میکردند زلزلهها بر باد فنا میدادند و البته باز نیشابور، آرام آرام تجدیدقوا میکرد و از همینرو به تعداد دفعاتی که ویران شده از نو بنیاد گردیده و به پا خاستهاست».
البته بنای جدید شهر معمولاً در محل سابق شهر پایدار نبوده و گاه تغییر مختصری میکردهاست.
- بیتوجهی:علت مهم دیگری که مانع رشد سیاسی و تجدیدقوای قابلیتهای این شهر شدهاست، مربوط به مدیریت جدید دولتمردان ایرانی است که توجه به مرکز سیاسی هر استان را مهمتر از هر چیز میدانند. ایجاد قطب بزرگ مذهبی، مشهد با جاذبههای عظیم و گستردهاست که بهسرعت رشد یافت و مهمترین شهر خراسان گردید. مشهد از زمان ویرانی طوس به دست پسر تیمور گورکانی و سپس توجه سلاطین صفویه به واسطهی وجود آرامگاه علی بن موسی گسترش فوقالعاده یافته و مرکزیت استان خراسان را به جای نیشابور قدیم پذیرفت.
امروزه نیشابور از مهمترین شهرهای خراسان و ایران است. هرچند از «نظامیه با آن همه استاد بلندپایه و دانشجو اثری برجای نماندهاست.»
یکی از مورخان دربارهی آینده این شهر گفتهاست:
آینده اش را میتوانند انسانهای روشنفکر، صالح و نیکوکار رقم بزنند نه تقدیر کورِ و ظالم تاریخ.
جدول رویدادهای مهم
رخدادهای مهم و تأثیرگذار بر تاریخ شهر نیشابور، شهرستان نیشابور، ربع نیشابور و ابرشهر
رخداد | سده (میلادی-هجری قمری) | سال | توضیحات |
---|---|---|---|
الحاق ابرشهر به قلمرو اردشیر | سده ۳ میلادی | سال ۲۳۷ میلادی | مناطق سیستان، نیشابور، بلخ، مرو و خوارزم به قلمرو اردشیر افزوده شده، مرز شمالی قلمرو ساسانیان در زمان او او به رود جیحون رسید. |
تأسیس شهر | سده ۳ میلادی | ۲۵۰ میلادی | به عنوان پایگاهی برای نبردهای جبهههای شرق به فرمان شاپور اول تأسیس شد. |
بازسازی و گسترش شهر | سده ۴ میلادی | ؟ | به دستور شاپور دوم |
فتح نیشابور توسط مسلمانان | سده ۷ میلادی -سده ۱ قمری | ۶۴۳میلادی - ۲۳ قمری | عمر بن خطاب خلیفه دوم احنف بن قیس را برای فتح خراسان فرستاد |
نهضت ابومسلم | سده ۸ میلادی سده ۲ قمری | ۱۳۱ ه.ق | ابومسلم حاکم نیشابور میشود. |
ورود المهدی، خلیفه عباسی به نیشابور | سده ۸ میلادی سده ۲ قمری | ۱۵۹ هـ ق | المهدی خلیفه عباسی برای دفع شورش المقنع خود شخصاً به نیشابور آمد. |
ورود هارون الرشید خلیفه عباسی | سده ۸ میلادی سده ۲ قمری | ۱۹۲ هـ ق | ورود هارون الرشید و اقامت او در قصر تلاجرد نیشابور، خلیفه در اینجا دستور دستگیری و فرستادن والی خراسان، علی بن عیسی، را به بغداد میدهد. |
ورود علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان | سده ۹ میلادی -سده ۳ قمری | سال ۸۱۵ میلادی-۲۰۰ قمری | علی بن موسی، در سفر از مدینه به مرو، فقط در نیشابور توقف میکند و در این شهر به گسترش تشیع میپردازد. |
مقر طاهریان | سده ۹ میلادی -سده ۳ قمری | سال ۸۲۰ میلادی-۲۰۵ قمری | طاهر ذوالیمینین در خراسان دولتی نیمه مستقل به پایتختی نیشابور؛ به نام طاهریان، تشکیل داد |
ورود ابوتمام حبیب بن اوس الطایی | سده ۹ میلادی-سده ۳ قمری | سال ۲۲۰ قمری | ابوتمام، مأمور ویژه خلیفه عباسی، معتصم بالله در نیشابور، مأموریت خود را شروع میکند. |
تصرف نیشابور توسط یعقوب لیث | سده ۹ میلادی- سده ۳ قمری | ۸۷۲ میلادی -۲۵۹ قمری | یعقوب لیث صفاری، نیشابور را به تصرف درآورد |
ورود صاحب بن عباد | سده ۴ قمری | ۳۸۳ هـ ق | صاحب تا ۳۸۶ ق حاکم نیشابور بود. |
تصرف نیشابور توسط طغرل سلجوقی | سده ۱۱ میلادی-سده ۵ قمری | سال ۱۰۳۷یا ۱۰۳۸ میلادی-۴۲۹ قمری | طغرلبیک شهر را بدون درگیری گرفت و پایتختخود قرار داد. شروع پادشاهی طغرل سلجوقی |
ورود ناصرخسرو به نیشابور | سده ۱۱ میلادی-سده ۵ قمری | ۱۰۴۵ میلادی- ۴۳۷ قمری | ناصر خسرو با بزرگان نیشابور دیدار میکند. |
درگذشت عمر خیام | ۴ دسامبر ۱۱۳۱ میلادی- ۵ محرم ۵۲۶ قمری-۱۲ آذر ۵۱۰ شمسی | درگذشت عمر خیام، شاعر و ریاضیدان بزرگ در نیشابور و دفن او در گورستان تلاجرد علیا | |
زلزله | سده ۱۲ میلادی -سده ۶ قمری | ۱۱۳۵ میلادی-۵۳۰ قمری | شهر ویران میشود. |
آتشسوزی | سده ۱۲ میلادی-سده ۶ قمری | ۱۱۴۳ میلادی-۵۳۸ قمری | شهر طعمه حریق میشود. |
حمله غُز به نیشابور | سده ۱۲ میلادی-سده ۶ قمری | ۱۱۵۳میلادی-۵۴۸ قمری | خراب کردن شهر و ساختمانهای مهم |
زلزله | سده ۱۲ میلادی-سده ۶ قمری | ۱۱۶۰میلادی -۵۵۵ قمری | شهر را به کلی خراب کرد و مردمی که باقیماندند به شادیاخ رفتند. |
زلزله | سده ۱۳ میلادی-سده ۷ هجری | ۱۲۰۹میلادی- ۶۰۵ قمری | زمینلرزه نیشابور. در سال ۶۰۵ ق زمینلرزه فاجعهباری، که در سرتاسر بخش بزرگی از خراسان باختری حس شد، منطقه نیشابور را تقریباً به کلی ویران کرد. شمار بسیار اندکی از ساختمانها در نیشابور توانستند در برابر لرزه ایستادگی کنند. در مجموع، پیرامون ۱۰ هزار تن کشته شدند. |
حمله مغول به نیشابور | سده ۱۳ میلادی-سده ۷ قمری | ۱۲۲۱ میلادی-۶۱۸ قمری | شهر ویران میشود. |
زلزله | سده ۱۳ میلادی-سده ۷ هجری | ۱۲۵۱ میلادی- ۶۴۹ هجری | زمین لرزهای در نیشابور در سال ۶۴۹ ق بخشی از شادیاخ را به کلی ویران کرد. |
زلزله | سده ۱۳ میلادی-سده ۷ قمری | ۱۲۶۷ میلادی- ۶۶۶ قمری | در اثر آن از جمعیت نیشابور تنها هفتاد نفر که در صحرا بودند زنده ماندند. |
زلزله | سده ۱۳ میلادی-سده ۷ قمری | ۱۲۸۰ میلادی- ۶۷۷ یا ۶۷۸ قمری | ویرانی شهر نیشابور در اثر زلزله |
آبادانی نسبی | سده ۱۴ میلادی سده ۸ قمری | ۱۳۳۹ میلادی ۷۴۰قمری | آبادانی دوباره شهر |
ورود ابن بطوطه | سده ۱۴ میلادی سده ۸ قمری | ||
ورود فرستاده ویژه هانری سوم پادشاه اسپانیا، به نیشابور | سده ۱۵ میلادی-سده ۹ قمری | ۱۴۰۴ میلادی-۸۰۷قمری | فرستاده ویژه هانری سوم؛ کلاویخو به نیشابور وارد میشود. |
زلزله شدید | سده ۱۵ میلادی-سده ۹ قمری | ۱۴۹۳ میلادی-۸۹۹ قمری | اندر سه زمان سه زلزله واقع گشت/بر پانصد و اند آنک شد شهر چو دشت/شش سال فزون دوم و ره از ششصد و شصت/از زلزله بار سوم هشتصد و هشت. |
ساخت مسجد جامع کنونی نیشابور | سده ۱۵ میلادی - سده ۹ قمری | ۱۴۹۳ میلادی -۸۹۹ قمری | مسجد جامع نیشابور با تلاش پهلوان علی کرخی ساخته شد. |
تصرف نیشابور توسط احمدخان ابدالی | سده ۱۸ میلادی-سده ۱۲ قمری | ۱۷۴۸ میلادی -۱۱۶۱ قمری | هجوم احمدخان شهر را چنان ویران ساخت که در درون دیوار نیشابور یک خانه مسکونی نماند |
ورود کرزن به نیشابور | سده ۱۹ میلادی-سده ۱۴ قمری | ۱۸۵۵ میلادی-۱۳۱۰ قمری-۱۲۷۲ شمسی | |
ورود ناصرالدین شاه | سده ۱۹ میلادی-سده ۱۳ قمری | ۱۸۶۶ میلادی -۱۲۸۳ قمری | سخنرانی ناصرالدین شاه در نیشابور. در روز پنجم صفر/۱۶ July این سال ناصرالدین شاه به نیشابور وارد میشود و ششم صفر در این شهر زادروز خویش را جشن میگیرد. قاجار بارعام میدهد. |
ورود محمدتقیمیرزا حسامالسلطنه | سده ۱۹ میلادی | ۱۸۸۸ میلادی-۱۲۶۶ شمسی | آرام کردن فتنهها |
ورود ویلیام جکسون آمریکایی | سده ۲۰ میلادی-سده ۱۴ قمری | ۱۹۰۸ میلادی - ۱۳۳۵ قمری -۱۲۸۷ شمسی | |
درگذشت کمالالملک | سده ۲۰ میلادی-سده ۱۴ قمری | ۱۸ اوت ۱۹۴۰ میلادی-۱۴ رجب ۱۳۵۹ قمری -۲۷ مرداد ۱۳۱۹ خورشیدی | درگذشت کمالالملک پس از مدتها زندگی در روستای حسینآباد کمال در نیشابور؛ دفن او در کنار آرامگاه شیخ عطار |
افتتاح ایستگاه راهآهن | سده ۲۰ میلادی-سده ۱۴ قمری | ۲۳ ژوئیه ۱۹۵۶- ذیحجه ۱۴ ۱۳۷۵ قمری- ۱ امرداد ۱۳۳۵ شمسی[49] | در مراسم افتتاح را آهن نیشابور محمدرضا پهلوی شخصاً حضور مییابد. همچنین اعضای دولت و سازمان پیشاهنگی حضور بزرگی در این مراسم داشتند. |
رونمایی از آرامگاه خیام و کمال الملک | سده ۲۰ میلادی-سده ۱۴ قمری | ۱ آوریل۱۹۶۳–۷ ذیقعده ۱۳۸۲ قمری-۱۲فروردین ۱۳۴۲ خورشیدی | رونمایی و افتتاح آرامگاههای عمر خیام، کمال الملک و آرامگاه مرمت شده شیخ عطار در نیشابور با حضور فرح پهلوی. |
تخریب آرامگاه یحیی بن معاذ | سده ۲۰ میلادی-سده ۱۴ قمری | ۱۹۷۶–۱۳۵۵ خورشیدی | آرامگاه صوفی ایرانی یحیی بن معاذ، توسط انقلابیون، در این سال تخریب شد و مکانی جدید به نام «امام زاده قاسم» به جای ساخته شد. |
سیل بوژان | سده ۲۰ میلادی | ۱۹۸۷میلادی - ۱۳۹۹ شمسی | سیل بوژان در مرداد ۱۳۶۶ رخ داد و بر اثر آن حدود ۴۰۰ نفر کشته شدند. |
اعتراض به تقسیم استان خراسان | سده ۲۰ میلادی -سده ۱۵ قمری قرن حاضر | آوریل ۱۹۹۸-فروردین ۱۳۷۷ | طوماری به طول ۱۲۰ متر و قریب به سی هزار امضا، اعتراض مردم نیشابور نسبت به طرح تقسیم استان خراسان به وزارت کشور ارسال شد.[50] |
ورود سید محمد خاتمی به نیشابور | قرن حاضر/سده ۲۱ میلادی-سده ۱۵ قمری | ۲۰۰۰ میلادی-خرداد ۱۳۷۹ شمسی-۱۴۲۱ قمری | سید محمد خاتمی، اولین رئیسجمهور ایران است که به نیشابور آمد. عبدالجواد غرویان، استقبال مردم نیشابور از خاتمی را، در تاریخ بیسابقه معرفی کرد و گفت که «شور و نشاط مردم برای دیدن آقای خاتمی یادآور استقبال از موکب امام هشتم (ع) است.» |
فاجعه قطار نیشابور | سده ۲۱ میلادی (قرن حاضر) | February۱۸ ۲۰۰۴ - - بهمن ۲۹ سال ۱۳۸۲ | فاجعه قطار نیشابور بزرگترین سانحه راهآهن در ایران در نزدیکی ایستگاه خیام در ۱۷ کیلومتری نیشابور رخ داد که در آن ۲۹۵ نفر کشته و ۴۶۰ نفر زخمی شدند. علت انفجار این قطار از سوی مسئولان به صورت ابهام آمیزی تعریف شدهاست. |
تخریب مدرسه تاریخی گلشن | سده ۲۱ میلادی (قرن حاضر) | -فروردین ۱۳۸۸شمسی-مارج ۲۰۰۹ | این مدرسه با قدمتی تاریخی که در واقع حوزه علمیه نیشابور بوده و بارها در معرض تخریب قرار گرفته بهطوریکه فروردین سال گذشته بخش وسیعی از آن کاملاً تخریب شد.خبرگزای مهر |
جستارهای وابسته
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ تاریخ نیشابور موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به نیشابور در ویکیگفتاورد موجود است. |
منابع، کتابها
مباحث تاریخی و رویدادها
- نیشابور
- خراسان
- ابرشهر
- ربع نیشابور
- تاریخ ایران
- تاریخ مسیحیت در نیشابور
- ساسانیان
- طاهریان
- صفاریان
- حمله مغول
- سیل بوژان
- فاجعه قطار نیشابور
- خلافت عباسی
- پژوهشهای باستانشناسی در نیشابور
- پیشینه نامهای نیشابور
افراد و گروهها
تصاویر
پانویس
- منظور از نیشابور در اینجا، حوزهٔ علمی این شهر، یا ربع نیشابور است
- میرجلالالدین کزازی.ttp://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1109101
- امروزه دربارهٔ پیشینۀ تأسیس این شهر اختلاف نظر هست که از تحقیقات باستانشناسی در سالهای گذشته نشأت میگیرد اما آنچه بیشتر مورخان اتفاق نظر دارند، این است که این شهر در زمان شاپور اول ساسانی تأسیس شدهاست و نام نیشابور برگرفته از مؤسس آن است.
- نیشابور شهر فیروزه، نوشته فریدون گرایلی، بخش نیشابور و رویارویی با اسلام
- اهل خجند؛ جمهوری تاجیکستان:
- بایمت اف، لقمان، «گلزار وصل است سیران ما: جستاری دربارهٔ پیوندهای فرهنگی خجند و نیشابور»، ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره ۲۳۷، تیر ۱۳۸۵، صص ۴۳–۴۵
- بعضی دانشها که بیشتر در دربارها کاربرد داشته، مثل، سیاست، پزشکی، تاریخ نویسی، رقص و آوازخوانی نیز رایج بودهاست. از مشاهیر نیشابور در این باره، در پزشکی ابن ابی صادق، تاریخ نویسی ثعالبی و آوازخوانی راتبه نیشابوری میتوان نام برد.
- خاورمیانه، برنارد لوئیس
- تاریخ نیشابور، ریچارد فرای
- تاریخ نیشابور، از فریدون گرایلی
- تاریخ نیشابور (الحاکم)
- فرهنگ اساطیر ایرانی، ص. ۴۱۸
- سرمه چشم نشابور، از محمد پروانه
- «اقای فریدون جنیدی»، شاهنامه پژوه و مسئول بنیاد نیشابور معتقد است نام باستانی این شهر، پیش از نیوشاپور، «ریوند» به معنای شهری دارای جلال و شکوه بودهاست
- در بعضی منابع با نام «ایران شهر» یاد شده که نامی اداری-سیاسی بودهاست
- غرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ۱۳۶۴، ص ۴۰۸
- تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، ص ۱۰۱
- فتوح البلدان، ص ۱۵۹
- Gazetteer of Persia. Volume I, Prepared by the Centeral staff, Headquarters,India Simla Printed at the Goverment
- شیروانی، زین العابدین، ریاض السیاحه، سعدی، تهران، ۱۳۶۱، ص ۱۴۳
- ایران و قضیه ایران، جلد اول
- فیلد، هنری، مردمشناسی ایران، ترجمه عبدالله فریار، کتابخانه ابن سینا، تهران، ۱۳۴۳، ص ۱۰۸
- فصلنامه مشکوة، شماره ۵۰، نسرین احمدیان شالچی - گروه جغرافیای ممالک اسلامی
- الأمالی، محمد بن علی بن بابویه، ص 235
- التوحید، محمد بن علی بن بابویه، ص 25
- الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة، محمد بن حسن عاملی، ص 443
- ارزش میراث صوفیه، عبدالحسین زرین کوب ص ۴۲ و ۴۳
- فصول المهمه ص ۲۶۹
- تاریخ تصوف از غنی ص ۴۴
- سیره معصومان، ج ۵، ص ۱۵۹
- بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۲۱، ح ۲. از عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۲–۱۳۳
- سرمه چشم نیشابور، از محمد پروانه
- حمدالله مستوفی قزوینی، نزهة القلوب ض ۲۱۲
- http://en.wikipedia.org/wiki/Nasr_II
- http://en.wikipedia.org/wiki/Samanid_Empire
- Tetley, G. E. (2008). The Ghaznavid and Seljuk Turks: Poetry as a Source for Iranian History. Abingdon. ISBN 978-0-415-43119-4.
- «The Seljuk Empire - All Empires». بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۳ مارس ۲۰۱۱.
- رواندی در کتاب راحةالصدور و آیةالسرور
- Genghis Khan: the history of the world conqueror By ʻAlāʼ al-Dīn ʻAṭā Malik Juvaynī
- http://books.google.com/books?id=NWW7AAAAIAAJ&pg=PA169&lpg=PA169&dq=Nishapur+fall&source=bl&ots=SvmJBAAW7M&sig=z-7bYySBNXkJkTs16s1muj5q3_Q&hl=en&ei=ZyqmTbzQOIWyhAe6v8DQCQ&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=1&ved=0CBYQ6AEwAA#v=onepage&q=Nishapur%20fall&f=false
- ساندرا ماکی در کتاب The Iranians: Persia, Islam, and the soul of a nation دربارهٔ حمله مغول به نیشابور
- Mongol Conquests>
- - تاریخ نیشابور، ثابتی، ص۲۱۱;
- تاریخ نیشابور، لاکهارت، مجله دانشکده ادبیات، ص ۳۴۸.
- «سفرنامه کلاویخو»، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۴. ص ۱۸۸–۱۹۱
- نشابور شهر فیروزه، فریدون گرایلی بخش دوم
- کلکسیونر فرانسوی
- توسط فره وشی از فرانسه به فارسی برگردانده شده،
- Islamic Republic Of Iran Railways:: راهآهن جمهوری اسلامی ایران
- هفته نامه صبح نیشابور، اولین شماره سال ۱۳۷۷
- این تصویر متعلق داستانی دربارهٔ غازان خان است. چون غازان افراد رسمی و نیروهای نظامی را مجبور کرده بود، که در خانههای افراد عادی زندگی کنند، مرد پیری داستانی در مورد سلطانی برای غازان تعریف میکند: در نزدیکی نیشابور، این سلطان زن تازه ازدواج کردهای را میبیند که اسب را به سوی جایی برای خوردن آب میبرد. این کار به همسر این زن توسط یک سرباز ترک داده شدهبود، که میخواست شوهر این زن از خانه خارج شود. به همین دلیل سلطان یک سربازخانهٔ جدا برای افرادش به وجود آورد و این کار را غازان نیز کرد
فهرست گزیدهی منابع و مآخذ
- تاریخ نیشابور، حاکم نیشابوری، به اهتمام ریچارد. ن. فرای، فرهنگ ایران زمین
- السیاق لتاریخ نیسابور
- تاریخ نیشابور، از لارنس لاکهارت، ترجمه اقای عباس سعیدی
- تاریخ نیشابور، علی مؤید ثابتی، تهران، ۱۳۵۵
- سرزمینهای خلافتشرقی، لسترنج
- فریدون جنیدی (۱۳۵۸)، زندگی و مهاجرت نژاد آریا (بر اساس روایات ایرانی)، نیشابور: بلخ
- الحرکة العلمیة فی نیسابور، من القرن الثالث الهجری الی القرن الخامس الهجری، نوشته أدیل سلیمان محمود وهیبی
- معجم البلدان از یاقوت حموی ذیل واژه کلمه «نیسابور»
- نیشابور شهر فیروزه، فریدون گرایلی
- Frye, Richard Nelson (1965), The histories of Nishapur, Harvard University Press
- EARTHQUAKES IN THE HISTORY OF NISHAPUR By Charles Melvilleby C Melville - ۱۹۸۰