عمرکشان
عُمرکُشان یا در ادبیات دینی و روایی عید الزهرا، فَرحَةالزهراء، غدیر دوم و روز رُفعالقلم (به معنی برداشته شدن قلم) نیز نام دارد، مراسمی است که توسط برخی از شیعیان در تاریخ نهم ربیعالاول برگزار میگردد.[1] هدف برگزارکنندگان این مراسم شادمانی به دو دلیل است؛ یکی آغاز امامت امام دوازدهم شیعیان و دیگری باور آنان به کشتهشدن عمربن خطاب در چنین روزی. این در حالیست که تاریخ نگاران زمان ترور عمربن خطاب را غیر از نهم ربیع الاول دانسته و تاریخ مرگ عمر بن سعد را در نهم ربیع گزارش نمودهاند.[2]
عید الزهراء | |
---|---|
نام دیگر | عمرکشان، فَرحَةالزهراء |
اهمیت | جشن به دلیل کشتهشدن عمر بن خطاب توسط ابولولو |
مراسم | لعنت فرستادن بر عمر |
تاریخ | ۹ ربیعالاول |
این مراسم حداقل از قرن هفتم هجری وجود داشته و در زمان صفویان رایج بودهاست.[1] بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برگزاری این مراسم در ایران به صورت علنی ممنوع اعلام شد.[3] انتقادات متعددی به برگزاری این مراسم وارد شدهاست. یکی از انتقادات، بررسیهای تاریخی با استفاده از برخی منابع شیعه و سنی است که نشان میدهد عمر بن خطاب در ماه ذیالحجه کشتهشدهاست. از دیگر نقدها، ضعف روایت رفع القلم است که یکی از سنتهای این روز را تشکیل میدهد.[1] این روایت عنوان میکند که در این روز قلم فرشتگان برای نوشتن گناهان برداشته میشود و برخی از علمای شیعه معتقدند که تا سه روز به گناهکار مهلت توبه داده میشود و از نظر قواعد حدیثی در اعتبار روایت بین علمای شیعه اختلاف است.[4]
تاریخچه برگزاری
سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال خود به برگزاری این مراسم توسط عده ای از شیعیان اشاره کرده که به معنی برگزاری آن حداقل از قرن هفتم هجری قمری است. گزارشهای متعدد تاریخی نشان میدهد که در زمان صفویان این مراسم در میان مردم بعضی بلاد رایج بودهاست.[1]
برخی محققان بر این باورند که مراسم عمرکشان در حقیقت تحوّل یافتهٔ مراسم «مغکشی» در ایران باستان است.[5][6][7] عمرکشان را نوعی نمایش شاد ایرانی که پس از ممنوعیت نمایش مغکشی رواج یافت؛ بیان میکنند،[8] که این نمایش دستاویزی شد برای انزجار از عمر بن خطاب. از این نوع نمایش، متن مکتوبی در ادب فارسی در دست نیست و آن را بسیار سخیف دانستهاند.[8]
تاریخ برگزاری
برپایی و شرکت برخی شیعیان در این مراسم با نیت سال روز مرگ عمر بن خطاب صورت میگیرد، این در حالی است که در تاریخ مرگ عمر، اختلافاتی وجود دارد.
تاریخ ۲۷ یا ۲۹ ذیالحجه
بنا بر نقل قول طبری، بلاذری، یعقوبی، مسعودی، ابن اعثم کوفی و شیخ مفید،[9] عمر در ۲۶ ذیحجه ترور شد و سه روز بعد (۲۹ ذیحجه) درگذشت و این مراسم در واقع با ۷۰ روز تأخیر برگزار میشود.[10] به گفته سید حسن مصطفوی، ۹ ربیعالاول در واقع سالروز قتل عمر سعد، قاتل حسین بن علی، به فرمان مختار ثقفی است که توسط عوام با خلیفه دوم اشتباه گرفته شدهاست.[11]
محمدتقی مجلسی در این رابطه در کتاب بحارالانوار جلد ۳۱ صفحه ۱۳۲ مینویسد: «بین شیعیان در زمان ما مشهور است که به قتل او در روز نهم ربیعالاول میباشد؛ و آن روز یکی از اعیاد است.» ولی در همان کتاب نقل قولی از شیخ مفید از کتاب مسار الشیعه آورده که شیخ تأکید میکند اعتقاد اجتماع شیعه به کشتهشدن عمر در نهم ربیعالاول صحیح نیست. بررسی گزارشهای دانشمندان شیعه مانند شیخ مفید و ابن ادریس حلی مؤید تاریخ ذیالحجه است؛ مجلسی دربارهٔ این گزارشها استناد به گزارشی از سید بن طاووس میکند که میگوید در مورد روز نهم ربیعالاول روایات عظیمالشانی یافتهاست و استدلال میکند «اعتبار آن روایات (در اثبات مرگ عمر در روز نهم ربیع) به علاوهٔ شهرتی که بین اکثر شیعیان سلف و خلف دارند، کمتر از آنچه مورخین مخالف نقل کردهاند (که روز مرگ وی ۲۸ ذی الحجة است) نیست. (به عبارت دیگر اعتبار روایت نهم ربیع با گفتههای مخالفین رد نمیشود) و احتمال دارد که مخالفین این روز را تغییر دادهاند تا امر برای شیعیان مشتبه شود و آن روز را روز عید و سرور نگیرند.» اگرچه خود سید بن طاووس در مورد فضیلت این روز تردید دارد و مینویسد که هیچ کتاب مورد اعتمادی را نیافته که اصل روایت را از ابن بابویه تأیید کند.[1]
تاریخ نهم ربیع
بنابر برخی روایات شیعه در کتب روایی، همچون اقبال الاعمال سید بن طاووس، مستدرک الوسائل، زادالمعاد و… بر وقوع قتل عمربن خطاب در تاریخ نهم ربیع الاول دلالت دارد.
محمد حسن نجفی در جواهر الکلام مینویسد: «صاحب مصابیح گفتهاست: مشهور بین علمای ما و علمای عامّه آن است که مرگ عمر بن خطاب در بیست و ششم یا بیست و هفتم ذی الحجّه اتفاق افتادهاست، امّا من میگویم: هماکنون بین شیعه معروف است که مرگ عمر در نهم ربیع الأول واقع شدهاست. من به خبر طولانی و مُسندی از رسول خدا دست یافتم که حاکی از فضل، شرف و برکت روز نهم ربیع الاول و شادی ائمه میباشد، و در این روایت، به صراحت مرگ عمر بن خطاب را در این روز گزارش میکند.»
همچنین برخی پژوهشگران، به قول مشهور ۲۷ یا ۲۹ ذیالحجه انتقادی وارد کردهاند که این قول، با منطق تاریخی سازگار ندارد. بر اساس این استدلال، عمر بن خطاب، خلافت را از ابوبکر در هشت روز مانده به آخر جمادی الآخر سال ۱۳ هجری قمری دریافت کرد.[12] مدت خلافت عمربن خطاب نیز، ۱۰ سال و هشت ماه بودهاست.[13] با یک حساب ریاضی ساده، مشخص میشود که روز قتل (آخرین روز خلافت) عمر، ماه ربیع یا صفر بودهاست و نمیتواند ماه ذیالحجه بوده باشد.[14]
مجلسی در بیان علت این تفاوتها مینویسد: «این احتمال نیز وجود دارد که مخالفین شیعه، تاریخ قتل عمر بن خطاب را تغییر داده باشند تا امر بر شیعه مشتبه شده، و آن روز را روز عید و شادی نگیرند. اگر گفته شود: موضوع به این مهمی در بین شیعه و سنّی، با عنایت به کثرت عوامل ضبط و نقل ماجرا، چگونه اشتباه شدهاست؟ پاسخ میدهیم: امری عظیمتر از وفات رسول خدا وجود ندارد، با این وجود چگونه در تاریخ وفات حضرتش بین فریقین اختلاف است؟ همچنین در روز قتل خلیفه دوم در بین عامّه اختلاف وجود دارد، هرچند اتفاق دارند که قتل وی در ماه ذی الحجّه اتفاق افتادهاست. هرکس به اختلاف شیعه و مخالفینش نظر کند، مشاهده میشود که در اکثر اموری که مردم به آن احتیاج داشتهاند و عوامل نقل آن فراوان بودهاست، این اختلافات وجود دارد، نظیر اذان، وضو، نماز، حج. اگر اندکی تأمّل شود، امثال این موارد اختلافی مشاهده میشود.»[15]
فضیلت نه ربیع
در روایتی از باقر در کتاب بحارالانوار نقل شدهاست که بیان میکند: «در روز قتل عمربن عبدالخطاب، در آسمان و زمین، جشن است و ملائکه نیز به خاطر این جشن بزرگ، کار خود را تعطیل میکنند و در این ایام، گناه کسی نوشته نمیشود و «قلم رفع» برداشته میشود» در عین حال، برگزارکنندگان این جشن نیز برای برپایی جشن، به پشتوانهای مذهبی توسل میجویند؛ لزوم «تولی» و «تبری» که در روایتها به آن توصیه شدهاست. بهطور کلی «تولی» و «تبری»، یعنی اینکه انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه و جانشینان آنان و مؤمنان پُر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد.[16]
رفع قلم
برخی از برگزارکنندگان این مراسم، به منظور تبری از دشمنان اهل بیت و تولی به اهل بیت آداب خاصی برای این روز قائل شدهاند. این آداب تنها بر یک حدیث از معصومین شیعیان تکیه دارد. در این حدیث توسط حذیفة بن یمان از قول محمد بن عبدالله آمدهاست که خداوند بر او وحی کرده که امروز را عید قرار داده و به کرام الکاتبین امر کرده که تا ۳ روز گناهان همهٔ مردم را از قلم بیندازند. این حدیث خبر واحدی است که در میان کتب روایی قرن ششم به بعد دیده میشود و نام راویان آن در هیچیک از کتابهای رجالی و سند هیچ حدیث دیگری نیامدهاست.[1] این روایت جواز ارتکاب به گناهان در چنین روزی را میدهد و از نظر قواعد حدیثی در پایینترین درجهٔ اعتبار قرار دارد.[4] میرزا عبدالله اصفهانی افندی، از همکاران مجلسی در تدوین بحارالانوار مینویسد: «این روز (نهم ربیع) بسیار عزیز و محترم و شریف و مکرّم است» اما «از دعاها و نمازها و زیارتها چندان چیز بخصوصی تا الحال به نظر نرسیدهاست.»[1]
برخی علماء دربارهٔ این روایت موضع گرفتهاند از جمله:
- میرزا جواد تبریزی هم در مورد این روایت معتقد است: «روایت مزبور صحیح نیست و فرقی بین ایام نیست و معصیت، معصیت است.»[17]
- صافی گلپایگانی نیز در مورد پایکوبی و رقص در روز ۹ ربیع معتقد است: این روز «با سایر ایّام در این جهت فرقی ندارد و مورد رفع القلم نیست.»[18]
- ناصر مکارم شیرازی نیز در مورد این مراسم در استفتاءات خود نوشتهاست:
اوّلًا: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایّام مخصوص، در منابع معتبر نداریم. روایت مزبور از نظر سند اعتباری ندارد. ثانیاً: بر فرض، چنین چیزی باشد (که نیست) مخالف کتاب خدا و سنّت است، و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست، و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست، و نباید به نام مقدّس اهل بیت (علیهم السلام) مجالس مشتمل بر گناه تشکیل داد. رفع قلم مخصوص به کودکان نابالغ و دیوانهها و حالت خواب است، و معاذ الله که ائمه معصومین (علیهم السلام) اجازه ارتکاب گناه به افراد در این ایّام یا غیر این ایّام داده باشند؛ و بر فرض اعتبار، معنای حدیث این است که اگر کسی لغزشی از او سر زد خداوند او را میبخشد، نه این که عمداً آلوده گناه شود. ثالثاً: تولّی دوستان اهل بیت عصمت (علیهم السلام) و تبرّی از دشمنان آنها، جزء ارکان مذهب ماست؛ لکن تولّی و تبرّی راههای صحیحی دارد، نه این راههای خلاف، و نباید کاری کرد که شکاف در صفوف مسلمین بیفتد.[19]
- همچنین مصطفوی میگوید این روایت ضد قرآن است و قابل قبول نیست. وی این افراد را با قوم لوط مقایسه میکند و میگوید گناه سوم قوم لوط، بعد از لواط و راهزنی، این بود که در مجالسشان (حتی به شوخی) سخن زشت و ناروا بر زبان میراندند.[20]
ممنوعیت برگزاری
برگزاری این مراسم در ایران ممنوع است و در سالهای اخیر توسط پلیس از برگزاری آن جلوگیری میشود.
برگزاری این مراسم در زمان رهبری سید روحالله خمینی ممنوع شد و علیاکبر محتشمیپور وزیر کشور وقت به شدت با برگزارکنندگان این مراسم مقابله کرد. علت این کار جلوگیری از اختلافات شیعیان و سنیان است. اما با این وجود این ممنوعیت این مراسم هنوز هم بهطور مخفیانه توسط جمعی از شیعیان برگزار میشود. در سال ۱۳۸۶ آرامگاه ابولؤلؤ در کاشان به دلیل برگزاری چنین مراسمی برای همیشه تعطیل شد.[3]
انتقادات
برخی حکومتهای پیشین نظیر صفوی از برگزاری این مراسم حمایت میکردهاند،[21] اما امروزه حکومت جمهوری اسلامی این جشن را موجب اختلافافکنی میان مذاهب اسلامی میداند.[22] برخی نیز آن را به عنوان اهانت به مذهب در نظر میگیرند و ممنوعیت برگزاری آن را مخالف آزادی مذهبی نمیدانند.[23] برگزاری این مراسم در مناطقی که اهل سنت سکونت داشتهاند همواره با درگیریهایی همراه بودهاست.
مراجع تقلید مختلف در مورد این دیدگاه عامیانه موضع گرفتهاند:
- محمدحسین کاشفالغطاء با سخنرانی در حرم علی بن ابیطالب، این مراسم را در نجف متوقف کرد.[24]
جستارهای وابسته
پانوشتها
- نجفی، مسلم؛ وکیلی، هادی (۱۳۸۹). «تأملاتی تاریخی دربارهٔ نهم ربیع». تاریخ و فرهنگ (۸۵): ۵۱–۸۲. دریافتشده در ۲۰۱۴-۰۱-۰۷.
- صادقی کاشانی، مصطفی (۱۳۹۱). «نهم ربیع؛ روز امامت و مهدویت». مشرق موعود (۲۲): ۴۱–۵۲. دریافتشده در ۲۰۱۴-۰۱-۰۷.
- لقمان، مسعود (۱ - شهریور - ۱۳۸۶). «حفظ اتحاد، لزوماً تخریبِ بنا نیست». ایرانشهر. بایگانیشده از اصلی در ۹ اکتبر ۲۰۱۰. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۱۰. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - مشکانی، عباسعلی؛ صادقی، مصطفی (۱۳۹۰). «بازکاوی داستان رفع القلم». معرفت (۱۷۰): ۷۷–۹۰. دریافتشده در ۲۰۱۴-۰۱-۰۷.
- Rubin, D.; Pong, C.S.; Chaturvedi, R.; Majundar, R.; Tanokura, M. (2001). The World Encyclopedia of Contemporary Theatre: Asia/Pacific. Routledge. p. 192. ISBN 978-0-415-26087-9. Retrieved 2014-12-24.
- Malekpour, J. (2004). The Islamic Drama. Taylor & Francis. p. 26. ISBN 978-1-135-75623-9. Retrieved 2014-12-24.
- افروغ، محمد (۱۳۸۷). «جستجوی مفهوم سقوط پادشاه غاصب در مراسم نمایش سال نو در ایران باستان (نگاهی به نمایشهای سیار کوسه بر نشستن و مغ کشی)». آینه خیال (۱۲): ۸–۱۴. دریافتشده در ۲۰۱۴-۱۲-۲۴.
- اصلانی (همدان)، محمدرضا (۱۳۸۵). فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز. تهران: کاروان. ص. ۱۶۳. شابک ۹۶۴۸۴۹۷۲۸۱.
- مفید، محمد بن محمد؛ نجف، مهدی. [[مسار الشیعه|مسار الشیعة فی مختصر تواریخ الشریعة]] (به عربی). الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید. ص. صفحهٔ ۴۲. دریافتشده در ۲۰۱۴-۰۱-۰۵شیخ مفید در فصل مربوط به رویدادهای ماه ذیالحجه مینویسد: «و فی التاسع و العشرین منه سنة ٢٣ ثلاث و عشرین من الهجرة قبض عمر بن الخطاب» تداخل پیوند خارجی و ویکیپیوند (کمک)
- «مرکز نشر اعتقادات». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ اوت ۲۰۱۰. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۱۰.
- ««عمرکشان» روز جشن مرگ «عمرسعد» است، نه خلیفه دوم». پایگاه خبری خیمه. ۱۰ اسفند ۱۳۸۷. بایگانیشده از اصلی در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۴.
- تاریخ الخلفاء: ص ۱۳۱ (مطبعه السعاده – مصر).
- تاریخ یعقوبی: ج ۲، ص ۱۵۹ (دار صادر – بیروت).
- «تاریخ کشته شدن عمر بن الخطاب». پایگاه تخصصی شبهه. ۱۰ دی ۱۳۹۴. بایگانیشده از اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۴ فوریه ۲۰۲۰.
- بحارالأنوار: ج ۳۱، ص ۱۳۲.
- http://www.socio-shia.com/index.php/sociology-of-shia-fields/shia-rituals/187-9rabi-note
- استفتاءات جدید تبریزی، ج۲، ص ۵۱۶.
- جامع الأحکام صافی، ج۲، ص ۱۲۸.
- استفتاءات جدید مکارم، ج ۱، ص ۴۹۹ و ج۳، ص ۱۵۸ و ۶۱۰.
- «عمر کشان روز جشن مرگ عمرسعد است نه خلیفه دوم». پایگاه خبری خیمه. ۱۰ اسفند ۱۳۸۷.
- «تعصّبهای مذهبی». آفتاب.
- مراسم عُمرکُشان (رفع القلم) مقدمهٔ هفتهٔ وحدت نظام ولایت مطلقه؟! - سماء
- akhbare-rooz (iranian political Bulletin)
- «نظر کاشف الغطاء در مورد روز 9 ربیعالاول». دفتر تبلیغات اسلامی.
پیوند به بیرون
- مسائلی، مهدی (۱۳۹۱). نهم ربیع، جهالتها، خسارتها (PDF). وثوق. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۵۹۴-۵۹-۷. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک)