ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی

غزلی با مطلع «ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی»، غزل شمارهٔ ۴۳۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

ای دل مباش یک دم
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۸
بحرمضارع مثمن اخرب
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
متن

ایدل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی
وآنگه برو که رستی از نیستیّ و هستی
گر جان بتن ببینی مشغول کار او شو
هر قبلهٔ که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیماری اندرین ره بهتر ز تن‌درستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفرست
آری طریق دولت چالاکیست و چستی
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربندی افتی بخاک پستی
خار ارچه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهسلت تلخی می در جنب ذوق مستی
صوفی پیاله‌پیما حافظ قرابه‌پرهیز
ای کوته‌آستینان تا کی درازدستی




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

غلامحسین بنان در برنامهٔ شمارهٔ ۶۳ از مجموعهٔ برگ سبز این غزل را در آوازِ بیات اصفهان اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.