می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی

غزلی با مطلع «می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی»، غزل شمارهٔ ۴۹۵ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

می خواه و گل افشان کن
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۸
بحرهَزَج مثمن اخرب
مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
متن

می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی
مسند بگلستان بر تا شاهد و ساقی را
لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن
تا سرو بیاموزد از قدّ تو دلجویی
تا غنچهٔ خندانت دولت بکه خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
امروز که بازارت پرجوش خریدارست
دریاب و بنه گنجی از مایهٔ نیکویی
چون شمع نکورویی در رهگذر بادست
طرف هنری بربند از شمع نکورویی
آن طرّه که هر جعدش صد نافهٔ چین ارزد
خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوشخویی
هر مرغ بدستانی در گلشن شاه آمد
بلبل بنواسازی حافظ بغزل گویی




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در دیگر آثار هنری

پنج بیت از این غزل در سه قالی مختلف متعلق به تبریز، سدهٔ ۱۰ ه‍.ق نقش بسته‌است؛ قالی اول نقوش حیوانی و طرح لچک‌ترنج دارد. این قالی در موزهٔ فرش تهران نگهداری می‌شود. قالی دوم نیز نقوش حیوانی و طرح لچک‌ترنج دارد. این قالی که به قالی «سالتیگ» معروف است، در موزهٔ ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می‌شود. قالی سوم نیز با طرح لچک‌ترنج در توپکاپی‌سرای نگهداری می‌شود.[2]

پانویس

منابع

  • آذرنوش، آذرتاش؛ اینجنیتو، دومینیکو؛ باقری، بهادر؛ بلوکباشی، علی؛ بیات، علی؛ پاکتچی، احمد؛ خرمشاهی، بهاءالدین؛ دادبه، اصغر؛ ساجدی، طهمورث؛ سجادی، صادق؛ سمسار، محمدحسن؛ شمس، اسماعیل؛ عبدالله، صفر؛ کردمافی، سعید؛ کیوانی، مجدالدین؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ میثمی، حسین؛ میرانصاری، علی؛ نکوروح، حسن؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق؛ بخش هنر و معماری (۱۳۹۰). «حافظ». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۹. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۳۲۶۰۴۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.