بر سر آنم که گر ز دست بر آید

غزلی با مطلع «بر سر آنم که گر ز دست بر آید»، غزل شمارهٔ ۲۳۲ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

بر سر آنم که گر
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۸
بحرمُنسَرِح مثمن مطویّ منحور
مفتعلن فاعلاتُ مفتعلن فع
متن

بر سر آنم که گر ز دست بر آید
دست بکاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکّام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بی‌مروّت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدائی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمایند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل ببر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که بمیخانه رفت بیخبر آید




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

محمدرضا شجریان در برنامهٔ شمارهٔ ۳۱ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ ماهور اجرا کرده‌اند.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.