در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

غزلی با مطلع «در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع»، غزل شمارهٔ ۲۹۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

در وفای عشق تو
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۱۱
بحررَمَل مُثَمَّن محذوف
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
متن

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب‌نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمی‌آید بچشم غم‌پرست
بس که در بیماریِ هجر تو گریانم چو شمع
رشتهٔ صبرم بمقراض غمت ببریده‌شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم‌رو
کی شدی روشن بگیتی راز پنهانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار نزار اشک‌بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانهٔ وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالم‌آرای تو روزم چون شبست
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
تا منوّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مهر ترا حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی بآب دیده بنشانم چو شمع




۲



۴



۶



۸



۱۰


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در دیگر آثار هنری

برروی شمعدان برنجی متعلق به نیمهٔ سدهٔ ۹ ه‍.ق/۱۵ م، بیت اول این غزل نقش بسته‌است. محل ساخت این شمعدان خراسان است اما محل نگهداری آن مشخص نیست.[2]

پانویس

منابع

  • آذرنوش، آذرتاش؛ اینجنیتو، دومینیکو؛ باقری، بهادر؛ بلوکباشی، علی؛ بیات، علی؛ پاکتچی، احمد؛ خرمشاهی، بهاءالدین؛ دادبه، اصغر؛ ساجدی، طهمورث؛ سجادی، صادق؛ سمسار، محمدحسن؛ شمس، اسماعیل؛ عبدالله، صفر؛ کردمافی، سعید؛ کیوانی، مجدالدین؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ میثمی، حسین؛ میرانصاری، علی؛ نکوروح، حسن؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق؛ بخش هنر و معماری (۱۳۹۰). «حافظ». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۹. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۳۲۶۰۴۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.