حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست

غزلی با مطلع «حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست»، غزل شمارهٔ ۷۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

حاصل کارگه کون و مکان
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۹
بحررَمَل مُثَمَّن مَخبون محذوف
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
متن

حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرضست
غرض اینست وگرنه دل و جان این همه نیست
منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش
که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست
دولت آنست که بی خون دل آید بکنار
ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا بدهان این همه نیست
زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار
که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست
دردمندیّ من سوختهٔ زار و نزار
ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست
نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی
پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

محمدرضا شجریان در برنامهٔ شمارهٔ ۹۲ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ چهارگاه اجرا کرده است.[2]

پانویس

منابع

  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوش‌خوانی‌های شعر حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.