منم که دیده به دیدار دوست کردم باز

غزلی با مطلع «منم که دیده بدیدار دوست کردم باز»، غزل شمارهٔ ۲۵۹ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

منم که دیده به دیدار
زبانفارسی
شاعرحافظ[1]
شمار ابیات۷
بحرمجتث مثمن مخبون محذوف
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
متن

منم که دیده بدیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی
که کیمیای مُرادست خاک کوی نیاز
ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل
که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز
طهارت ار نه بخون جگر کند عاشق
بقول مفتی عشقش دُرست نیست نماز
درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
درین سراچهٔ بازیچه غیر عشق مباز
به نیم بوسه دعائی بخر ز اهل دلی
که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز
فکند زمزمهٔ عشق در حجاز و عراق
نوای بانگ غزلهای حافظ از شیراز




۲



۴



۶


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

در اجراها

این غزل توسط بنان در برنامهٔ شمارهٔ ۲۵۶ گل‌های رنگارنگ در دستگاه شور خوانده شده.[2] حسین قوامی نیز این غزل را در برنامهٔ شمارهٔ ۲۲۹ برگ سبز در دستگاه سه‌گاه خوانده.[3]

پانویس

منابع

  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.