ضیایی سبزواری
ضیاالحق حکیمی سبزواری، متخلص به «ضیایی» یکی از شاعران قرن سیزدهم در ایران است.
| ضیاالحق حکیمی سبزواری | |
|---|---|
![]() | |
| زادهٔ | ۱۲۶۷ سبزوار، خراسان رضوی |
| درگذشت | بهمن ۱۳۳۴ سبزوار، خراسان رضوی |
| مدفن | آرامگاه اسرار (حکیم سبزواری) |
| محل زندگی | سبزوار |
| ملیت | ایرانی |
| دیگر نامها | ضیایی |
| پیشه | شاعر |
| آثار | دیوان اشعار ضیایی سبزواری، گزینه اشعار ضیایی سبزواری |
| عنوان | مهدی ابوالفیض ضیایی سبزواری |
| همسر(ها) | ضیاالملوک |
| فرزندان | جمالالدین حکیمی، فخرالدین حکیمی |
| والدین | عبدوالقیوم، ملاهادی سبزواری |
زندگی
ضیاالحق حکیمی فرزند آقاعبدالقیوم و نوه حاج ملاهادی اسرار حکیم سبزواری بودهاست. او در سال۱۲۶۷ به دنیا آمد و در بهمن سال ۱۳۳۴ فوت کرد و در داخل بقعه جدش حکیم سبزواری مدفون گردید. وی سالها در سبزوار عهدهدار ریاست فرهنگ و اوقاف بود و از دوستان صمیمی افسر و امین الشریعه و استاد سید علینقی امین بود، او همچنین در سرودن غزلیات، طبعی رسا و شیوا داشت.
اشعار
قسمتی از اشعار او را که در کتاب تاریخ سبزوار نوشته شده در ذیل آمدهاست:
| درستی ار طلبی در پی شکست مباش | بلندی ار طلبی در زمانه پست مباش | |
| همای باش و مینداز سایه بر هرکس | چو زاغ بر سر هر شاخه خوش نشست مباش | |
| مریز بهر دو نان آبرو بر دونان | به بند پای و به هرسو گشوده دست مباش | |
| بدام حرص و هوا در هوای شهوت نفس | چو مرغ و ماهی غافل ز دام و شست مباش | |
| اسیر نفس و هوا را خداپرستی نیست | اگر خداپرستی هواپرست مباش | |
| بگاه گفت و شنو با کسان چو آمیزی | نداری ار شکری تلخ چو کبست مباش | |
| اگر دو روز موقت جهان به کام تو شد | بپای و غافل از حال زیردست مباش | |
| اگر که بخشیدت آسمان زبردستی | زخودپرستی و کبر و غرور مست مباش | |
| به خط و خال نگاری اگر سپردی دل | دگر بدانه و هر دام پای بست مباش | |
| ضیایی ارکه سپردی بعشق دل بیکی | دگر از او متوجه بهرچه، مست مباش |
جستارهای وابسته
منابع
- امین، سیدعلینقی (۱۳۸۲). تاریخ سبزوار. به کوشش سیدحسن امین. تهران: دائرةالمعارف ایرانشناسی. ص. ۴۷۱. شابک ۹۷۸-۹۴۶-۹۳۹۶۷-۵-۶.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.
