محمدتقی پسیان
محمدتقی پسیان (زاده ۱۲۷۰ ورزقان - درگذشته ۹ مهر ۱۳۰۰ قوچان) از نظامیان اواخر دورهٔ قاجاریه و اولین ایرانی بود که دوره آموزش خلبانی دید.
کلنل پسیان محمدتقی خان پسیان | |
---|---|
زاده | ۱۲۷۰ ورزقان |
درگذشته | ۹ مهر ۱۳۰۰ (۳۰ سال) قوچان |
درجه | سرهنگ |
یگان | لوفتاشترایتکرفته ژاندارمری ایران |
فرماندهی | فرمانده ژاندارمری خراسان |
جنگها و عملیاتها | جنگ جهانی اول |
نشانها | صلیب آهنین |
شاهان قاجار | |
---|---|
نام | دورهٔ پادشاهی |
۱۱۷۵–۱۱۶۱ | |
در سال ۱۳۰۰ خورشیدی، کلنل پسیان که فرمانده ژاندارمری خراسان بود، حکومت شبه خودمختار جمهوری خراسان را تشکیل داد اما مدت کوتاهی بعد توسط قوامالسلطنه و رضاخان و فرج الله خان سرکوب و کشته شد.[1]
کودکی
محمدتقی معروف به کلنل محمدتقی خان پسیان در سال ۱۲۷۰ خورشیدی در ، ورزقان زاده شد.[2] رستم بیگ جد خاندان پسیان بعد از عهدنامه ترکمنچای و جدایی شهرهای قفقاز از ایران زندگی زیرسلطه بیگانگان روس را برنتابید و به تبریز مهاجرت کرد. رستم بیگ و پدر محمدتقی یاور محمد باقرخان روابط نزدیکی با مقامات با نفوذ تبریز از جمله میرزاتقی خان امیرکبیر داشتند. فرزندان رستم بیگ همگی از مقامات نظامی بودند و بعضی چون علیقلی و غلامرضا در جنگ با انگلیس در شیراز کشته شدند. محمدتقی در منزل و مدرسه لقمانیه تبریز به تحصیل علوم و زبانهای خارجی پرداخت و در پانزده سالگی به مدرسه نظام تهران راه یافت.
خدمت نظام
پنج سال در این مدرسه آموزش دید و در سال آخر تحصیل از سوی وزارت جنگ با درجه ستوان دومی خدمت ژاندارمری درآمد. پس از دو سال خدمت به درجه سروانی ارتقا یافت. در ۱۲۹۱ خورشیدی با سمت معلم و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسف آباد به کار خود ادامه داد. سپس به عنوان فرمانده گروهان به مأموریت همدان اعزام شد. بعد از برقراری امنیت راه همدان به تهران بازگشت و با اتمام دوره به درجه سرگردی ارتقا یافت و به پاس موفقیت در مأموریت همدان از وزارت جنگ مدال طلای نظامی گرفت.
همزمان با انتصاب او به فرماندهی گردان همدان جنگ جهانی اول آغاز شد. با تشکیل دولت مهاجرین در صف مقدم وطن پرستان حکومت مهاجرین قرار گرفت و در ۱۲۹۴ خورشیدی حمله معروف «مصلی» به روسها حمله کرد و ضمن شکست دادن و خلع سلاح آنها همدان را از منطقه نفوذ نیروهای روسیه خارج ساخت. پسیان و یاور عزیزالله خان ضرغامی دفاع از همدان را در مقابل هجوم قوای روسی سازماندهی کردند اما به سبب برتری کمی و کیفی ارتش روسیه ناگزیر از عقبنشینی به کرمانشاه شدند.
در آنجا به سبب عدم اتحاد و کمبود اسلحه پیروزی غیرممکن شد و نیروهای وطنپرست به سرزمین عثمانی پناه بردند. پس از این ناکامی پسیان از فرماندهی قوا کنارهگیری کرد و برای درمان به آلمان رفت. در آلمان تحصیلات نظامی را ادامه داد نخست در نیروی هوایی آلمان و سپس در پیادهنظام به تحصیل و تمرین همت گمارد.
اولین هوانورد ایران
محمد تقی پسیان نه تنها صاحب قلم و دارای قریحه هنری و ذوق ادبی بود، بلکه نخستین هوانورد ایرانی است که در کشور آلمان ۳۳ بار به هوانوردی پرداخته و میخواست این فن را در ایران به جوانان آموزش دهد.
سیدعلی آذری در فصلی از کتابش با عنوان «اولین هوانورد ایرانی در آسمان آلمان» مینویسد:
در آن دورانی که از آثار و اختراعات حیرتانگیز و شگفتآور اروپا فقط معدودی اتومبیل در کشور ما راه یافته بود و در آن موقع که از تعمیرات جزئی آن هم عاجز بودیم، کلنل محمدتقی خان پسیان فرزند لایق ایران که نبوغ در سیمای آن پدیدار است، در صفوف لشکریان آلمان با طی ادوار صنوف مختلف، کار زمین را تا حد ممکن ساخت و با عظمت روحی به کار آسمان پرداخت …
... در تمام پروازهایش نگاهش را به سوی آسمان ایران معطوف ساخته و آرزو داشت مکانیسم هوانوردی را که خود طی کردهبود در کشور خود آموزش داده و هنر هواپیمابری را در آسمان کشور خویش نمایان سازد و جوانان وطن را در این کار آموزش و پرورش دهد.
خود کلنل در این زمینه مینویسد:
... برای این که هیچ دخالتی در کارها نداشته باشم و ضمناً وقت خود را بیخود نگذرانده باشم، با اینکه ضعف اعصاب و چشم و کلیتا علت مزاج مانع از قبول در خدمت هوانوردی بود به تصور حصول مقصود داخل خدمت شدم (دهم شعبان ۱۳۳۶) لیکن پس از ختم شناسایی مکانیکی و ۳۳ مرتبه طیران، سخت مریض شده و نتوانستم تعقیب نمایم.
هم چنین تندیسی از ماکت هواپیما و پیکره محمدتقی خان پسیان به عنوان اولین خلبان ایرانی توسط شهرداری تبریز در سال ۱۳۸۷ در سه راهی فرودگاه بینالمللی تبریز رونمایی شد.
خدمت در خراسان
او به دنبال تغییر اوضاع و پایان گرفتن جنگ جهانی اول در ۱۲۹۷ خورشیدی به ایران بازگشت. در همان سال و به دنبال سقوط دولت وثوق الدوله دوباره به خدمت ژاندارمری دعوت شد و به درجه کلنلی (سرهنگی) ارتقا یافت و در دولت مشیرالدوله به فرماندهی ژاندارمری خراسان منصوب گردید.
مأموریت او با والیگری قوام السلطنه در خراسان مصادف بود. کلنل با هدف ساماندهی ژاندارمری خراسان مأموریت خود را آغاز کرد اما پس از چهار ماه فعالیت برای اصلاح امور مالی و اداری ژاندارمری به سبب کمبود منابع مالی و کارشکنی قوامالسلطنه با ناکامی روبرو شد. وی همچنین به بهانه مقابله با هجوم احتمالی بلشویکها به تشکیل نیرویی ملی در کنار نیروی ژاندارمری اقدام کرد.
به دستور سید ضیاءالدین طباطبایی نخستوزیر دولت کودتا، کلنل روز ۱۳ فروردین ۱۳۰۰ والی را بازداشت کرد و تحتالحفظ به تهران اعزام داشت. روز بعد سیدضیاء کلنل را به سمت والی نظامی خراسان منصوب کرد. پانزدهم فروردین در مشهد حکومت نظامی اعلان شد و به دنبال آن در مدتی اندک عشایر خراسان سرکوب شدند. محمدتقی خان بدهی مالیاتی قوام السلطنه را با ضبط اقلام هنگفتی از اموال و املاک او وصول کرد، بهای نان و گوشت را کاهش داد و مواجب عقب افتاده افراد نظامی را پرداخت؛ همچنین رسیدگی به سوءاستفادههای متولیان آستان قدس و قوام السلطنه را آغاز کرد.
حکومت سید ضیاءالدین بیش از سه ماه طول نکشید و در ۴ خرداد ۱۳۰۰ فرمان عزل او صادر و به همه ایالتها مخابره شد. ده روز بعد قوام السلطنه که ظاهراً در زندان حکم صدارت خود را دریافت کردهبود کابینه خود را به شاه معرفی کرد. امور استحفاظی و انتظامی مرکز و حومه به سردارسپه سپرده شد. پیشتر در ۷ خرداد ۱۳۰۰ فرمان تلگرافی شاه به خراسان رسیده بود که بنابر آن کلنل در فرماندهی قوای نظامی خراسان باقی میماند ولی از دخالت در امور حکومتی منع میگردید.
در ۱ مرداد ۱۳۰۰ نجدالسلطنه استعفا داد و کلنل به استقلال به حکومت پرداخت. دولت نجف قلی خان صمصام السلطنه بختیاری را به ولایت خراسان منصوب کرد و او ضمن تلگرام مورخ ۹ مرداد ۱۳۰۰ کلنل را تا ورود خود به سمت کفیل ایالت تعیین کرد. کلنل ضمن اظهار اطاعت تصریح کرد که اعتقاد و اطمینانی به رئیسالوزرا ندارد و به همین دلیل حاضر به قبول هیچ خدمتی نیست و نمیتواند «با داشتن اقتدار ظلم را دیده و چشم پوشی کند». صمصام السلطنه با تضمین شرافت ایلاتی نسبت به کلنل ابراز اعتماد و از خدمات او قدردانی کرد و کلنل در پاسخ «تشریف فرمایی» صمصام السلطنه را موجب امیدواری دانست.
در حالی که ابراز اعتماد کلنل نسبت به صمصام السلطنه آرامشی در مشهد پدیدآورده بود ناگهان صمصام کنار رفت و کلنل گلیروپ رئیس ژاندارمری به خراسان وارد شد. اما محمدتقی خان از آنجا که احساس خطر میکرد که کلنل گلیروپ او را عزل کند گلیروپ را به تهران بازگرداند. در خراسان نیز قبایل و عشایر از حکومت ناراضی بودند و فرمانبردار نبودند. پس از بازگرداندن گلیروپ به تهران از اواخر مرداد ۱۳۰۰ روابط کلنل با حکومت مرکزی به بنبست رسید.
کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹
پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و روی کار آمدن دولت سید ضیاءالدین طباطبایی، کلنل محمدتقی خان پسیان طبق دستور رئیس دولت اقدام به دستگیری قوامالسلطنه کرد (۱۳ فروردین ۱۳۰۰) و او را تحتالحفظ به تهران فرستاد، اما پس از مدتی سید ضیاءالدین متواری شد و قوامالسلطنه خود به نخستوزیری رسید و کشمکش میان کلنل و قوام شروع شد. قوامالسلطنه نجدالسلطنه را به حکومت خراسان گمارد. اما کلنل که از حکومت قوامالسلطنه بیمناک شده بود به فکر طغیان افتاد و مصمم گردید که خود زمام امور خراسان را در دست بگیرد. بدین نیت هنوز چند روزی از کفالت نجدالسلطنه نگذشته بود که بدون بهانه و بی مقدمه شخص نامبرده را توقیف کرده، اداره حکومتی را خود در دست گرفت و جمعی از ارباب نفوذ شهر که مخل امنیت میشمرد توقیف و تبعید نمود.
در مرداد ۱۳۰۰ دولت بار دیگر صمصامالسلطنه بختیاری را به حکومت خراسان منصوب کرد و صمصامالسلطنه نیز او را طی حکمی به کفالت ایالت خراسان منصوب نمود و با او مدارا نمود.
اما در اواخر مرداد ۱۳۰۰ قوامالسلطنه با کلنل علناً مخالفت کرد و بدو پیشنهاد نمود تحت شرایط زیر کشور ترک کند:
- ۱. کلنل حقوق دو ساله خود را برداشته به اروپا مسافرت کند.
- ۲. محاسبات را ظرف ۱۵ روز بسته و امور ایالت را به تولیت آستانه واگذار نماید.
- به کلیه افسران ژاندارم و اهالی محل دولت تأمین دهد.
- از طرف دولت به قوای ایلیات توصیه خواهد شد که با کلنل مدارا کرده او را به سرحد برسانند.
اما کلنل این پیشنهاد را نپذیرفت و قوام طی تلگرافهایی برای حاکمان و خوانین منطقه کلنل را یاغی و متمرد خواند و دستور شورش علیه او را صادر کرد. بدین ترتیب سردار معزز والی بجنورد، شجاعالملک رئیس ایل هزاره، شوکتالسلطنه و سید حیدر رؤسای طوایف سریری و سالارخان بلوچ جهت جنگ با کلنل بسیج شدند.
امیر شوکتالملک خواهان خاتمه قضیه با صلح و آشتی بود و در حالی که شرایط ملاقاتی را با کلنل در گناباد فراهم نمود، سردار معزز با کردهای قوچان به شهر قوچان حمله کرده ژاندارمری را خلع سلاح نموده و قوچان را متصرف شدند.
پایان کار
دولت، کلنل را یاغی و خودسر معرفی کرد و او نیز مستقلاً به حکومت پرداخت و حتی حزب ملی به کمک او در خراسان تشکیل شد. در این هنگام سردار معزز حاکم بجنورد که پیشتر قول همکاری به کلنل داده بود از همکاری با کودتا سر باز زد و کردها را به واکنش واداشت. کردهای قوچان با حمله به بجنورد و خلع سلاح ژاندارمها کنترل شهر خویش را در دست گرفتند. کلنل برای دفع مخالفان شبانه با گروهی از افسران و ژاندارمها به سوی قوچان شتافت و در تپههای داوودلی جعفرآباد با ایشان روبرو شد و جنگید. کمی نفرات و کاهش مهمات کودتاگران و تبحر کردها در نبرد (۹ مهر ۱۳۰۰) عرصه را بر کلنل و قوای ژاندارم تنگ کرد. فرستادگان او برای آوردن مهمات از جعفرآباد به جبهه بازنگشتند و فرمانده خود را تنها و بدون مهمات رها کردند. کلنل یکه و تنها در حالی که محاصره شدهبود تا آخرین فشنگی که داشت جنگید و کشته شد. کردهای قوچان پس از نبرد سرش را از تن جدا کردند و به قوچان بردند. به این ترتیب کودتای محمدتقی خان پسیان که از ۱۲ فروردین ۱۳۰۰ شروع شدهبود در نهم مهر همان سال پایان گرفت. عارف قزوینی در رثای او تصنیف با ترانه خودسروده «گریه کن که گر سیل خون گری، ثمر ندارد…» را ساخت و در سال ۱۳۰۱ در صحنه گراندهتل اجرا کرد. [روحالله خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، انتشارات ماهور]
در نامه ای که وی در تاریخ ۷ سنبله (شهریور) ۱۳۰۰ برای حسین کاظمزاده ایرانشهر نوشته، با پیشبینی کشته شدن خود در آینده ای نزدیک، از وی میخواهد که پس از مرگش هر ایرانی یک «کاغذ تبریک» به مادرش عزت الحاجیه در تبریز و یک «تبریکنامه» به عمویش، ژنرال همزه خان، در تهران بفرستند.[شرح حال کلنل محمدتقی خان پسیان. تهران: ۲۵۳۶، سحر].
آرامگاه
او در کنار قبر نادرشاه افشار در مجموعهٔ باغ نادری مشهد به خاک سپرده شدهاست. سالهای مدید بعد از ساخت آرامگاه نادر، قبر وی به صورت سنگ قبری ساده در این مجموعه وجود داشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ مقبره وی توسط دکتر یعقوب دانشدوست طراحی گردید و توسط سازمان میراث فرهنگی اجرا شد.[3] در تشییع جنازه کلنل محمدتقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ ق (۱۳۰۰ ش) عارف قزوینی شعری برای وی سرود.
این سر که نشان سرپرستیست | امروز رها ز قید هستیست | |
با دیدهٔ عبرتش ببینید | کاین عاقبت وطنپرستیست |
فريده پسيان نوه كلنل محمدتقي خان گفت چون كه مادرِ کلنل خواسته بود پيكر پسرش به تبريز انتقال يابد وي را در تابوتي آهنين به صورت امانت در مشهد و در باغ نادري دفن نمودند.
بار نخست قبر او را از باغ نادري به ايستگاه سراب تغيير دادند ولي در بازسازي ميدان سراب با برخورد به صندوق آهنين به گمان كشف گنج، در آن را باز نمودند و متوجه شدند كه تابوت كلنل است لذا براي بار دوم مردم مشهد وي را تشييع و در مكان كنوني دفن كردند.
براي بار دوم مزار وي را نبش قبر نموده و صندوق را در مكاني دفن كردند كه در زمان نخست وزيري مصدق با حفاري آن مكان جهت ساخت حمام سناباد به صندوق برخوردند كه دوباره مردم مشهد جنازه را در مراسمي پرشكوه تشييع نمودند و در مكان فعلي دفن شد.
بار سوم به صورت شبانه صندوق حاوي جسد را در مكان نامعلومي دفن مي كنند كه اين بار نيز سيل در مشهد آن را جابجا و نمايان كرد و مشخص شد كه اين تابوت كلنل پسيان است و اين بار نيز با تشيع جنازه در مكان كنوني دفن مي شود.[4]
سخنان منسوب به وی
از سخنان محمدتقی پسیان:
مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد کرد و اگر بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد.[5]
در رثای پسیان
ایرج میرزا که از هموندان پسیان در خراسان میبود، چکامهٔ زیر را در رثای او سرودهاست.[6]
دلم به حال تو ای دوستدار ایران سوخت | که چون تو شیر نری را در این کنام کنند | |
تمام خلق خراسان به حیرت اند اندر | که این مقاتله با تو را چه نام کنند | |
به چشم مردم این مملکت نباشد آب | وگرنه گریه برایت علیالدوام کنند | |
مخالفین تو سرمست باده گلرنگ | موافقین تو خون جگر به کام کنند | |
نظام ما فقط از همت تو دایر بود | بیا ببین که بعد تو چه با نظام کنند | |
رسید نوبت آن کز برای خونخواهی | تمام عده ژاندارمری قیام کنند | |
دروغ و راست همه متهم شدند به جبن | بهر وسیله ز خود رفع اتهام کنند | |
مرام تو همه آزادی و عدالت بود | پس از تو خود همه ترویج این مرام کنند | |
کسان که آرزوی عزت وطن دارند | پس از شهادت تو آرزوی خام کنند | |
به جسم هیئت ژاندارمری روانی نیست | وگرنه جنبشی از بهر انتقام کنند | |
ترا سلامت از آن دشت کین نیاوردند | کنون به مدفن تو رفته و سلام کنند | |
پس از تو بر سر آن میزهای میهمانی | پی سلامت هم اصطکاک جام کنند | |
پس از تو بر سر آن اسبها سوار شوند | عروس وار در این کوچهها خرام کنند | |
سبیلها را تا به زیر چشم تاب دهند | به قد و قامت خود افتخار تام کنند | |
خدا نخواست که این مملکت شود آباد | وطن پرستان بیهوده اهتمام کنند | |
از این سپس همه مردان مملکت باید | برای زادن شبه تو فکر مام کنند | |
سزد که هر چه به هر جا وطنپرست بود | پس از تو تا به ابد جامه مشکفام کنند |
پانویس
- http://www.iranicaonline.org/pages/chronology-2
- مجتهدی، مهدی. رجال آذربایجان در عصر مشروطیت به کوشش غلامرضا طباطبائی مجد انتشارات زرین ص ۸۲
- «بنای یادمان کلنل محمد تقی خان پسیان درمشهد پرده برداری شد». روزنامه خراسان. ۱۱ مهر ۱۳۷۹.
- «كلنل پسيان آزاديخواهي كه پنج بار دفن شد».
- متولی حقیقی، یوسف، از تبریز تا مشهد، سازمان فرهنگی انتشاراتی شرق ایران، مشهد، چ دوم، ۱۳۸۷.
- خاطرات سیاسی فرخ (معتصم السلطنه)، انتشارات جاویدان، برگ ۱۴۲
منابع
- علی آذری (۱۳۲۹)، قیام کلنل محمدتقی خان پسیان در خراسان، افست
- پرویز افسر، تاریخ ژاندارمری ایران، قم ۱۳۳۲
- صمد سرداری نیا، تبریز شهر اولینها، اختر ص ۴۴۸
- حسین کاظمزاده ایرانشهر (۲۵۳۶) [۱۳۵۶]. شرح حال کلنل محمدتقی خان پسیان بقلم چند نفر از دوستان و هواخواهان آن مرحوم. تهران: سحر.
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ محمدتقی پسیان موجود است. |
- ایرانیکا
- مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران۰ کلنل پسیان
- مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران۰ Colonel Pessian