ایران در دوران ملوکالطوایفی پس از ایلخانان
دوران حکومت ایلخانان (فرزندان چنگیزخان مغول) در ایران از سال ۶۵۴ ه.ق با نظم و انضباط آغاز شد، اما در بینظمی تا ۷۵۰ ه.ق پایان یافت. در پایان حکومت ایلخانان (دوران ضعف آنان)، ایران شاهد ملوکالطوایفی در عرصه حکومت و نهضتهای انقلابی ضد ایلخانان نظیر سربداران بود. دوران حکومت ایلخانان، افول و انحطاط را به همراه آورد.
ایران تا نیل به یکپارچگی و استقلال در دوران حکومت صفویان در سالهای (۱۱۳۵–۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲–۱۵۰۱ میلادی) راه درازی در پیش داشت. ایران عصر صفوی به چهار ایالت والی نشین: عربستان، لرستان، کردستان و گرجستان و ۳۶ بیگلربیگینشین تقسیم گردید. در ایالات والینشین، حکومت همچنان در اختیار خاندانی با عنوان والی قرار میگرفت. مثلاً در منطقه اردلان، حکومت اردلان در دست حکام اردلان ادامه یافت؛ ولی در منطقه لر کوچک از سال ۱۰۰۶ هجری قمری به دستور شاه عباس اول صفوی به حکومت اتابکان لر کوچک خاتمه داده شد.
برخی از این حکومتهای ملوک الطوایفی در فرجام روزگار ایلخانان برافتادند، اما جدایی قلمرو آنها همچنان باقی ماند و حکومت ملوک الطوایفی بعد از عهد تیمور هم به صورتهای دیگر ادامه حیات یافت.
حکومتها
عراق عرب | جزیره | اران | آذربایجان | قرهباغ | کردستان اردلان | دیلمان | طبرستان | قهستان | سیستان | تالش | ||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
جلایریان | چوپانیان | پادوسپانیان | باوندیان | سربداران | ملوک نیمروز | اسپهبدان گیلان | ||||||||
جلایریان | چلاویان | مرعشیان | سربداران |
یزد | کرمان | عراق عجم | جبال | مکران | فارس | خوزستان | دارابگرد | لرستان فیلی | لر بزرگ | هرمز | لارستان | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
اتابکان یزد | مظفریان | اینجویان | مشعشعیان | ملوک شبانکاره | اتابکان لر کوچک | اتابکان لر بزرگ | ملوک هرمز | حکام لار | ||||||
مظفریان |
بیهپس | بیهپیش | شمال خراسان | ابیورد | جرجان | خراسان | جوزجانان | بادغیس | غرجستان | زابلستان | تخارستان | بامیان | غور | ||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
تجاسبی | اسحاقوندان | ناصروندان | کیاییان | جانی قربانیان | طغاتیموریان | کرتیان |
بعد از ایلخانان
بعد از ایلخانان دولت آل چوپان (چوپانیان)، توانست مدتی کوتاه تفوق عنصر مغولی را در عرصه سیاسی ایران حفظ نماید. ادامه پاره ای از شیوههای حکومت و یاساهای مغول در قلمرو کوچک طغاتیموریان جرجان، و در دستگاه آل کرت و آل مظفر هم به تفوق عنصر مغولی کمکی نکرد و اعاده قدرت برای مغولان دیگر ممکن نشد.
چوپانیان
چوپانیان در آذربایجان و اران و ولایات جبال، جلایریان در عراق عرب و بعدها در تمامی قلمرو چوپانیان، طغا تیموریان در جرجان و خراسان غربی، آل کرت در هرات و خراسان شرقی، ملوک شبانکاره در بخشی از فارس، اتابکان سلغری و قراختاییان در فارس و کرمان، آل اینجو در فارس و اصفهان، اتابکان لر بین اصفهان تا خوزستان، اتابکان یزد در ولایات تابع آن حوالی و شماری امیرنشین در طبرستان که از هم مستقل و با هم در حال ستیز بودند.
اربابرعیتی در ایران
ملوک الطوایفی سراسر ایران را دچار اغتشاشهای طولانی ساخت، خاندانهای گوناگون محلی را در برابر یکدیگر به پیکار واداشت. پیکارهای میان فرمانروایان محلی، باعث غارتها و کشت و کشتارهای بسیاری در آبادیها، شهرها، و ولایات گوناگون شد. این شهرها و ولایات هر از چندی دست به دست میگردیدند.
برخی از این حکومتهای ملوک الطوایفی در فرجام روزگار ایلخانان برافتادند، اما جدایی قلمرو آنها همچنان باقی ماند و حکومت ملوک الطوایفی بعد از عهد تیمور هم به صورتهای دیگر ادامه حیات یافت.
از سال سیام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان میباشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کردهاند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را میتوان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قرهقویونلویان، آققویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچکدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندانهای کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
جستارهای وابسته
- باوندیان
- پادوسپانیان
- چلاویان
- مرعشیان
- کیاییان
- اسحاقوندان
- آل اینجو
- آل کاکویه
- سربداران
- آل چوپان
- آل کرت
- آل مظفر
- جلایریان
- مشعشعیان
- ملوک شبانکاره
- طغاتیموریان جرجان
- اتابکان فارس
- اتابکان لرستان
- اتابکان یزد
- اتابکان آذربایجان
- اتابکان اربل
- حکومت اردلان
- حکومت والیان ایلام
منابع
- احمد کسروی، شهریاران گمنام، نشر: نگاه، ۱۳۸۵. ص ۱۰